آملیا، دختر بچهای بلژیکی که در ژاپن زندگی میکند، زندگی را در کنار همنشینش، نیشیو-سان، میکاود. سومین سالروز تولد او، نقطهی عطفی است که آغازگر رویدادهای سرنوشتسازی میشود و درک او از دنیا را دگرگون میسازد.
در جریان تصرف کابل توسط طالبان، سربازان افغان از سفارت فرانسه محافظت میکردند. آنها در بحبوحه هرجومرج، مأموریت خطرناکی برای انتقال ۵۰۰ نفر به فرودگاه داشتند و برای فرار از شهر در حال سقوط، خود را با خطرات جدی روبهرو دیدند.
پسری شانزده ساله برخلاف انتظار خانوادهٔ طبقهٔ مرفه خود، حرفهٔ بنایی را با گذراندن دورهٔ کارآموزی آغاز میکند. در محل کار، با همکار اوکراینیِ ملاقات میکند که جهانبینی و زندگی او را متحول میسازد.
نیکولا کالیپاری، مأمور سرویس مخفی ایتالیا، برای نجات یک روزنامهنگار ربودهشده از دست یک گروه تروریستی عراقی، زندگی خود را به خطر میاندازد. هنگام فرار، کالیپاری با فداکاری از روزنامهنگار محافظت میکند و در این راه، به شکلی دلخراش جان خود را از دست میدهد.
مردی به گروه مخفیای میپیوندد که رهبران فراری یک رژیم را تعقیب میکنند. ماموریت او را به فرانسه میکشاند تا فراری سابق خود را برای یک رویارویی سرنوشتساز تعقیب کند.