پلیس ماکائو برای دستگیری گروهی خطرناک از دزدهای حرفهای، یک افسر متخصص ردیابی را که بازنشسته شده است، به خدمت فرامیخواند.
ژائوهی و شاگرد سابق استادش باید با کمک یکدیگر بیگناهی استادشان را ثابت کنند و جلوی یک جنگ تمام عیار میان انسانها و ارواح را بگیرند.
در جریان کشتار نانجینگ که در سال ۱۹۳۷ رخ داد، پستچیای به نام آ چانگ خود را به عنوان یک عکاس معرفی کرد. او به ظاهر به نیروهای ژاپنی کمک میکرد، اما در خفا، پناهندگان چینی را در مکانی امن نگه میداشت. با گذشت زمان، او با فداکاری جان خود را به خطر انداخت تا این پناهندگان را نجات دهد و مدارکی را که از جنایات وحشتناک نیروهای ژاپنی به دست آورده بود، آشکار کند.
شیو چینگ در حالی که سعی می کند خواهرش را از چنگال فاهای آزاد کند، از شهر دیستوپیایی عبور می کند و با مردی مرموز آشنا می شود که نمی تواند گذشته خود را به یاد بیاورد...
آ خوآن (A Juan)، فردی ناشناس که برای کار به شانگهای آمده است، به منظور کسب درآمد برای درمان بیماری پدرش، قبول کرد که به نمایندگی از باشگاه رو به زوال بوکس چوآنوُو (Chuanwu) در مسابقات هنرهای رزمی شب مبارزه شانگهای شرکت کند.
جارد (لوکاس هجز) پسر مردی به نام مارشال (راسل کرو) که یک موعظه گر باپتیستی است و زنی به نام نانسی (نیکول کیدمن) می باشد و یک روز مجبور می شود تا در یک برنامه گفتگو محور که زیر نظر کلیسا درباره مسائل چالش برانگیز مطرح می شود شرکت نماید اما...
یک بوکسر انگلیسی در زندانی مخوف واقع در تایلند گرفتار میشود و تنها راه نجاتش شرکت در مبارزات خشن موای تای است…
«جاناتان گرین» سیاحتگر انگلیسی از طرف «پیتر کبیر» مأموریت مییابد از روسیه نقشهبرداری کند. او بار دیگر سفری دراز و پرماجرا در پیش دارد.
داستان در دوران فرمانروایی سه امپراتور (دورهای از تاریخ چین شامل فروپاشی امپراتوری هان و آشوب کلاهزردها. در این دوره سه حکومت بر سرزمین چین فرمانروایی میکردند) اتفاق می افتد، و در مورد پادشاهی بزرگ هست که به همراه مردمش از میهنشان اخراج میشوند. پادشاه قصد دارد به هر قیمتی شده سرزمینش را دوباره پس بگیرد برای همین متوسل به راه های مخفی و اسرار آمیز برای پیروزی در جنگ ها میشود...