
انگلستان دوران ملکه ويکتوريا. پسر بچه اي يتيم به نام «آليور» (کلارک) به لندن مي آيد و با جيب بر جوان، «آرتفول داجر» (ايدن) آشنا مي شود. «آرتفول داجر» در دارودسته ي دزدهاي جواني فعاليت دارد که «فاگين» (کينگزلي)- مغز متفکر بزهکاري که در عين خبائت، رفتاري پدرانه با بچه ها دارد - رهبري شان مي کند...

لرد مارک کورنوال تصمیم دارد که قبیلههای بریتانیا را در برابر ایرلند با هم متحد کند و خود شاه بریتانیا شود.شاه ایرلند از نقشهٔ آنها با خبر میشود و مخفیانه همراه با سربازانش به محل برگاری جلسه حمله میکند.پدر و مادر تریستان که پسر بچهای بیش نبود کشته میشوند و مارک برای نجات تریستان دستش از مچ قطع میشود.

مربي تيم فوتبال فرانسه به قتل رسيده و الماس معروف پلنگ صورتي اش به سرقت رفته است. «دريفوس» (کلاين)، رئيس «کارآگاه کلوزو» (مارتين)، فرصت را مناسب مي بيند تا به شهرت و اعتبار برسد، به خصوص اگر بتواند پرونده را از دست «کلوزو» - که تازه ارتقاي درجه گرفته - در بياورد و خودش آن را حل و فصل کند...