نبرد استالينگراد. «واسيلي» (لو) تک تيزاندازي اهل اورال است که در سال ۱۹۴۲ به استالينگراد منتقل شده؛ و «سرگرد کونينگ» (هريس) آلماني، استاد تک تيزاندازي است که به هر وسيله اي شده تصميم گرفته دشمن قدرش را از ميان بردارد.
در قرن هجدهم میلادی، به دنبال كشته شدن تعداد زيادي از اهالي يك روستا، از طرف پادشاه يك زيست شناس حيوانات سلطنتي بنام گريگوري د فرو نساك به منطقه اعزام ميشود تا با همکاری دوست سرخ پوستش این مشکل را حل کند ...
مردي بي روح و سردمزاج به نام «جي» (رايلنس)، ملاقات هاي هفتگي با بازيگري آماتور به نام «کلر» (فاکس) دارد. تا اين که يک روز «جي»، «کلر» را تعقيب مي کند و مي بيند که مرد زندگي او، «اندي» (اسپال)، فردي سرزنده و خوش شرب است. «جي» خود را به «اندي» نزديک مي کند و با او دوست مي شود...
مردی به کمک همسایه خود شایعه ای مبنی بر همجنسگرا بودن خود را پخش می‌کند تا از اخراج قریب الوقوع خود از محل کارش جلوگیری کند !…
یک گروه فیلمسازی وارد شهری کوچک می شوند، شهری که ساکنان آن آماده هستند تا ارزشهای خود را در مقابل زرق و برق نمایش تسلیم کنند...
داستان در مورد یکی از کارشناسان هواشناسی تلویزیون است که در یک مسابقه بخت آزمایی تقلب می کند و...
دو پسر بچه به نام‌های “چاک” و “فلای” به کنار دریا می‌روند و خواهر کوچک چاک “استلا” را نیز با خود به آنجا می‌برند. آنها به شکلی تصادفی سر از آزمایشگاه یک دانشمند حواس‌پرت درمی‌آورند. استلا از معجونی که دانشمند ساخته می‌نوشد و تبدیل به یک ستارۀ دریایی می‌شود. فلای و چاک نیز برای اینکه به دنبال او بروند از معجون می‌نوشند. دانشمند به آنها می‌گوید که اگر ظرف ۴۸ ساعت از معجون پادزهر ننوشند برای همیشه ماهی باقی می‌مانند…
یک عکاس روزنامه در مورد یک قتل در سال ۱۸۷۳ تحقیق می کند و زندگی خود را شبیه زندگی شاهدی می یابد که از این مصیبت غم انگیز جان سالم به در برده است...
پیانیستی به نام "جین پولت" به همراه مادرش "لوئیس پولت"، دوست پسر او "اکسل" و مادرش مشغول صرف ناهار در لوزان هستند. او متوجه می شود که هنگام تولدش، یک پرستار به اشتباه به پیانیست مشهور "آندره پولانسکی" گفته است که او ممکن است دختر او باشد و...
