«رایل» پسربچه ای ۱۱ ساله است که به تازگی با چوب، دو دندان همكلاسي خود را شكسته است. بعد از این اتفاق، خانواده رايل براي دلجويي به خانه خانواده «هويل» مي‌روند و با رفتار بسیار محترمانه ای مواجه می شوند، اما رفته رفته خشونت در روابط آنها به وجود می آید و وضعيتي بسيار تاسف‌بار به وجود می آورد.
تبهکاري به نام «کوآلن» (ليتگو) و هم دستانش، هواپيمايي حامل ميليون ها دلار اسکناس را مي ربايند و محموله ي گرانبها را به هواپيماي ديگري منتقل مي کنند. اما هواپيماي دوم آسيب مي بيند و با چمدان هاي حامل اسکناس ها در کوهستان راکي سقوط مي کند. «گيب واکر» (استالون) و دوستش، «هال تاکر» (روکر) از گروه نجات کوهنوردان پيام کمک تبهکاران را دريافت مي کنند و به کمکشان مي شتابند اما تبهکاران آن دو را گروگان مي گيرند تا چمدان ها را به دست بياورند...
یک دختر جوان موتورسوار حرفه‌ای که به دلیل یک حادثه، آرزوهایش ناکام مانده، برای نجات برادرش که درگیر یک سرقت بزرگ شده است، تلاش می‌کند.
این داستان اوزی، یک اورانگوتان یتیم است که از مهارت‌های تأثیرگذاری خود برای نجات جنگل و خانه‌اش از تخریب استفاده می‌کند.
داستان این فیلم در یک شهر صحرایی در آینده روایت می شود، جایی که یک رژیم سرکوبگر با هر نوع آثار هنری مقابله می کند...
مالیک پس از بازگشت به خانه، متوجه می‌شود که نامادری‌اش دستگیر شده است. برای نجات او، مجبور می‌شود در یک سرقت بزرگ شرکت کند.
داستان پیرو لارگو وینچ را دنبال می‌کند که با ربوده شدن پسرش بسیار ناراحت شده است. او متوجه می‌شود اگر بتواند کسانی را که باعث ورشکستگی‌اش شده‌اند پیدا کند، شاید بتواند پسرش را دوباره ببیند.
این فیلم به تمثیل معروف غار افلاطون اشاره می‌کند و با طرح این پرسش که اگر یکی از زندانیان این غار، به ویژه کودکی هفت ساله به نام جی، بتواند آزاد شود، چه اتفاقی خواهد افتاد، به ابعاد جدیدی از این تمثیل می‌پردازد.
در قرن ۱۹ فرانسه، دختری با دکتری بی‌روح و سرد ازدواج می‌کند. برای فرار از بی‌حوصلگی، او تلاش می‌کند که خود را عاشق کند.