
فیلم داستان “لاورا” دختری نوزده ساله است که وارد دانشگاه شده و سرسختانه می خواهد بهترین باشد. اما وقتی پولهایش رو به پایان می رود به آگهی آنلاینی که توسط “جو” مردی پنجاه هفت ساله ارسال شده پاسخ می دهد. او به ازای هر ساعت ۱۰۰ یورو دریافت می کند و با خود عهد می بندد فقط یکبار اینکار را انجام دهد اما …

در پاریس سال ۱۸۹۵؛ پیر، شاعر پاریسی در حال نزدیک شدن به شهرت است. او و دوست شاعرش هانری هر دو به شدت عاشق ماری، دختر سرکارگذار خود، شاعر فرانکو-کوبایی ژوزه-ماریا ده هردیا هستند. هرچند که ماری عاشق پیر است، اما با اطاعات از پدرش، او با هانری ازدواج میکند تا بدهی پدرش را پرداخت کند و به دنبال جایگاه اجتماعی بهتری باشد. در این بین، پیر تصمیم میگیرد به الجزایر برود و در آنجا با زهرا آشنا میشود، کسی که علاقه به عکاسی دارد. دو سال بعد باز به پاریس باز میگردد و ماری را پیدا میکند، که اعتراف میکند که او آن کسی است که عاشقش است. آنها رابطهای را در کنار زمینه عکاسی در پاریس شکل میدهند، در یک بازی موش و گربه با افرادی که زندگیشان را درگیر میکنند و با شکستن عرف جامعه، آنها را به یکی از شناختهشدهترین نویسندگان و شاعران فرانسه قرن نوزدهم تبدیل میکند.