
این فیلم براساس زندگی اسکار وایلد، شاعر، داستاننویس، نمایشنامهنویس و نویسنده داستانهای کوتاه ایرلندی ساخته شده است. این فیلم داستان نگفته ی اسکار در آخرین روزهای زندگیاش را به تصویر می کشد و یک پرتره از بخش تاریک زندگی شخصی او می باشد که نشان می دهد وایلد برای عشق زندگی کرد و در نهایت نیز با شادی درگذشت…

سزار یکی از شهرهای لاتین دستور داد فرزندان خواهرزاده اش، یعنی رموس و رمولوس را به رودخانهٔ تیبر افکنند. زیرا از این می ترسید که این دو چون بزرگ شوند، وی را از تخت به زیر آورند. کودکان در نقطهٔ کم آبی از رودخانه فروافتادند و ماده گرگی آنها را نجات داد. گرگ با شیر خود ایشان را سیر میکرد تا زنده بمانند. سپس چوپانی آن دو کودک را یافت و به خانه بُرد و بزرگشان نمود. برادران که بزرگ شدند، هر دو رویای ایجاد بزرگترین تمدنی که بشر به خود دیده را داشتند اما به جان یکدیگر افتادند و...