در پاییز سال ۱۹۴۴، هنگامی که جنگ جهانی دوم به لحظات پایانی خود نزدیک میشود، نیکو، نوجوانی جسور، سفری دشوار را در میان طبیعت بکر و وحشی کوههای آپوسنی آغاز میکند. هدف او نجات جان اسبهای خانوادهاش است که در خطر نابودی قرار دارند.
یک بارمن که کارش ترکیب نوشیدنیهاست و به شدت تحت فشار پرداخت بدهی است، برادرش که نگهبان تندخویی است را راضی میکند تا بدون اطلاع صاحبان کلوپی که در آن کار میکند، با هم یک جشن مجردی برگزار کنند.
انقلاب ۱۹۸۹ رومانی، شهر سیبیو را به صحنه درگیری خونینی بین پلیس و مردم معترض تبدیل میکند. کاپیتان ویورل، در تلاش برای فرار از دست ارتش، به همراه دیگر زندانیان به استخری خالی انداخته میشود.
هنگامی که بیگانگان برای برداشت DNA انسانی به زمین می رسند ، یک عامل ویژه برای نابودی آنها بدون اینکه به مردم اطلاع دهد که وجود دارند ، آنها را نابود می کند...
یک وکیل که برای پیشرفت شغلی خود حاضر به مصالحه است، مجبور به مراقبت از مایا، دخترخوانده ۸ ساله خود میشود. زندگی منظم آنها با تطبیق او با نقش پدرانه و مایا با سرپرست جدیدش، دستخوش آشفتگی میشود.