
شبی در ترکیه مردی ۴۰ ساله الکلی بنام «کهیت» که از زندگی بریده است، دست به خودکشی می زند. «سیبل» نیز دختری ۲۰ ساله است که به تازگی بخاطر رابطه اش با یک پسر، از برادرش کتک خورده، و خسته از خانواده اش اقدام به خودکشی می کند. این دو در بیمارستان با هم آشنا می شوند، و سیبل برای فرار از خانواده اش، به کهیت پیشنهاد ازدواج میدهد، و تضمین می کند که زندگی شان همانند دو هم اتاقی باشد. اما بعد از ازدواج، این دو رفته رفته به هم نزدیک تر می شوند و پس از مدتی می فهمند که واقعا عاشق هم شده اند...

پنجرهی روبرو فیلمی لطیف درباره زندگی یک زوج ایتالیاییست که عشق سالهای اول ازدواج آنها رفتهرفته کمرنگ شده و تصویر مشاجرههایشان پررنگتر بهنظر میآید. برحسب اتفاق زندگی این زوج با زندگی مردی سالخورده پیوند میخورد و بعدتر باعث میشود که زن با همسایهی روبروییش که در بانک کار میکند، آشنا شود و ….