
داستان فیلم در مورد یک آدمکش افسانه ای است که اکنون خود را بازنشسته کرده است و در یک کابین دور افتاده زندگی می کند. کابین او در نزدیکی یک رودخانه و در عمق طبیعت وسیع کوه های راکی قرار دارد. یک روز، او با زن جوانی برخورد می کند که دچار صدمات جدی شده و به کمک نیاز دارد. این زن در واقع بازمانده یک تصادف دراماتیک است و هنری را مجبور می کند که زندگی خود را برای نجات او به خطر بیندازد…

داستان در عصر شوالیه های شجاع، شاهزاده خانم های زیبا و دوران مبارزه با جادوگران رخ می دهد. روسلان، یک هنرمند سرگردان که رویای شوالیه شدن را دارد، میلای زیبا رو را ملاقات میکند و عاشقش میشود در حالی که نمیداند میلا دختر پادشاه است اما این دلیل نمیشود که در کنار یکدیگر خوشبخت نباشند و این خوشبختی مدت زیادی طول نمیکشد و چرنومور جادوگر بد طینت میلا را مقابل چشمان روسلان می رباید و…

هالا زنی است که دهه چهارم از زندگی خود را سپری می کند و تصمیم می گیرد که در برابر صنعت آلومینیم اعلان جنگ کند و از نابودی کشورش به دست این صنعت جلوگیری کند. برای این کار، او تمام چیزهایی که باید از آنها محافظت کند را به خطر می اندازد اما هنگامی یک بچه یتیم به طور غیر منتظره ای وارد زندگی او می شود، همه چیز عوض می شود…