بعد از اینکه یک شرکت فاسد تلاش می‌کند تا تکنولوژی انقلابی یک دانشمند نابغه را به سلاح تبدیل کند، او برای محافظت از بشریت ناپدید می‌شود. وقتی شرکت یک نیروی ضربت برای یافتن او می‌فرستد، بزرگترین اشتباه خود را مرتکب می‌شوند – آنها مردی را که در تلاش برای دستگیری‌اش هستند، به سلاح تبدیل می‌کنند.
جنگ جهاني دوم، جزيره ي يوناني سفالونيا. «مندراس» ماهي گير (بيل) رهسپار جبهه ي جنگ مي شود. در غياب او نيروهاي ايتاليايي جزيره را اشغال مي کنند و «پلاجا» (کروز)، نامزد «مندراس» و سروان ايتاليايي، «آنتونيو کوره لي» (کيج) به يک ديگر علاقه مند مي شوند...
سیاره اکسپرس با یک دشمن جدید مواجه می شود و بندر به دست خلافکاران می افتد و باید تن به خواسته های آن ها بدهد...
«ترزا آزبرن» (رايت پن)، نويسنده ي روزنامه ي شيکاگو ترييبون، با پسرش، «جيسن» (جيمز) زندگي مي کند. روزي «ترزا» يک بطري در ساحل پيدا مي کند که درون آن نامه اي عاشقانه با امضاي «گ.» خطاب به يک زن قرار دارد. «ترزا» که کاملا مجذوب انشاي غير متعارف نامه شده، در پي يافتن نويسنده اش بر مي آيد...
"فردی کروگر" بار دیگر بازگشته تا قربانی بعدی خود را شکار کند.اینبار قربانی او آخرین نوجوان محله و دختر خود است...
«چارلز فارمر» (تورنتن) که آرزو داشته فضانورد شود، پس از مرگ پدرش به ناچار اداره ي مزرعه ي خانوادگي را به عهده مي گيرد. اما او عشق خود را رها نمي کند و مي کوشد تا موشکي بسازد و با آن به فضا برود...
اِما، دختر جوان آمیش، پس از مرگ مرموز پدرش، به کمک دوستش و پنهانی از مادرش، برای تجربه "رامسپرینگا" به دنیای بیرون می‌رود. در آنجا، با هیث، مردی جذاب آشنا می‌شود که او را مجذوب می‌کند، اما قرارشان ناگهان نیمه‌کاره می‌ماند.
گروهی از رفقای دانشگاهی به جشنی در نیواورلان دعوت می شوند که در آنجا همه وحشی بازی در می آوردند...
وقتی "جک" و "سالی" اعلام می کنند قصد دارند از هم جدا شوند،این خبر بهترین دوستان آنها "گیب" و "جودی" را غافلگیر می کند.این اتفاق باعث می شود ازدواج آنها به مرور از هم گسیخته شده و هر کدام به شخص دیگری علاقه مند می شوند...
