داستان پویانمایی به سال ۱۹۴۴ یعنی ۵ سال پس از شروع جنگ جهانی دوم بازمیگردد. جایی که یک کبوتر جوان به نام بیباک با صداپیشگی ایوان مکگریگور در آرزوی تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ است. در همین حین او خبردار میشود که سرویس رویال کبوترهای خانگی در حال استخدام نیرو است...
یک گروه رسانهای که برای تهیه گزارشی از یک موسیقیدان سفر کرده بودند، به اشتباه سر از کشور دیگری در میآورند. در حالی که آنها با مردم محلی برای ایجاد یک ترند وایرال همکاری میکنند، روابطی در میان یک بحران بهداشتی در حال شکلگیری است.
یک بازاریاب شرکت فروشنده گاز طبیعی با همکارش برای گرفتن حق امتیاز حقاری وارد یک شهر روستایی کوچک می شوند، بدون آنکه بدانند سرنوشت چه تقدیری برای آنها رقم زده و با چه مشکلاتی مواجه خواهند شد…
مادری که برای نجات دخترش ناامید شده، گروه جنایتکاران قدیمی خود را جمع میکند تا به یک زندان فوق امنیتی نفوذ کنند. تنها امید آنها، شوهر او، در آن زندان نگهداری میشود.
مادری تنها با زنجیرهای از بدبیاریها روبرو میشود. این حوادث او را به سمتی سوق میدهند که هرگز انتظارش را نداشته است؛ به طوری که درگیر وضعیتی پیچیده و ناخواسته میشود. در این میان، او خود را در کانون اتهامات جامعهای میبیند که نسبت به او بیتفاوت است.