داستان در کشوری خیالی و در سال ۱۹۴۸ اتفاق می افتد.مارک میلر کارمند جوان سفارت آمریکا است که مسئول مراقبت از الن جاسپر دختر سناتور جاپسر است که بعدها با کلنل نذرالله ازدواج کرده و ناپدید می شوند...
زن جوانی به دنیایی دیگر منتقل می شود که در آن جنگی بی پایان در جریان است. در آنجا ، گروهی از زنان و مردان را از طریق وسایل رادیویی ، مانند آژیرهای قرن بیستم ، به دریا می کشانند. او به زودی متوجه می شود که او قاتلی نیست که آنها به دنبالش هستند ...
یک مبلغ مذهبی که در حال تبلیغ برای یک جامعه بومی در یک آتشفشان دورافتاده در اکوادور است، زمانی که پسرش توسط نیروهای تاریک تسخیر میشود، باید با ایمان خودش روبرو شود.
کارتمن خواب هایی می بیند که نشان می دهد زندگی او به زودی به پایان خواهد رسید. هوش مصنوعی که وارد جامعه شده، زندگی مردم ساوت پارک را تغییر داده است. بزرگسالان این شهر نیز با تغییراتی که در زندگی آنها ایجاد شده، دست و پنجه نرم می کنند...
داستان درباره پیتر، یک آدمکش حرفهای است که با گروهی از قاتلین روبرو میشود. دلیل این اتفاق، سوءظن رئیس یک باند تبهکار به پیتر است. رئیس این باند به خاطر شرکت پیتر در جلسات انجمن معتادان به کار گمنام، او را به عدم وفاداری به سازمان متهم میکند.
همه ساکنان دیترویت تقریبا ناپدید شده اند و فقط تعداد کمی از آنها هنوز باقی مانده اند و در حالی که روشنایی روز در حال از بین رفتن است ، آنها متوجه می شوند که تاریکی برای تسخیر آنها آمده است و…
دو مامور سابق، یکی از سازمان مبارزه با مواد مخدر و دیگری از سازمانهای اطلاعاتی، در تایپه به هم میرسند و عشق قدیمیشان دوباره شعلهور میشود. اما این عشق، آنها را در معرض خطرات جدی قرار میدهد.
پیتر وینتر مردی جوان است که مبتلا به بیماری شیزوفرنی میباشد و در عین حال در تلاش برای گرفتن سرپرستی دختر خود از خانواده ای که سرپرستی دخترش را قبول کرده اند است. او در حین گرفتن سرپرستی دخترش درگیر تحقیقاتی درمورد یک قتل میشود....
داستان درباره یک خاخن است که ایمانش سست شده است. ورود معلم سابق موسیقی او به زندگیاش بهعنوان معلم مراسم ، باعث ایجاد تغییرات بزرگی در زندگی او میشود.