یک پیمانکار دائمی در وزارت دادگستری، مسئول نظارت دقیق بر افرادی است که از دستبند الکترونیکی استفاده میکنند. او همچنین از افسران مراقبت از مجرمان آزاد شده حمایت کرده و در مواقع اضطراری، از بروز خشونت و توهینهای کلامی جلوگیری میکند.
سه نفر بهطور اتفاقی درگیر یک سرقت ناموفق میشوند و یکی از افراد حاضر در صحنه گروگان گرفته میشود. در شب جشن آتشبازی، این سه نفر باید برای نجات جان خود و گروگان از این موقعیت خطرناک رهایی یابند.
دو عاشق جوان به نامهای اریک و شلی به طرز وحشیانه ای به قتل می رسند، اما اریک فرصتی می یابد تا به زندگی برگشته تا انتقام بگیرد و با فدا کردن خودش، عشق زندگی اش را نجات بدهد...
پسر بچه ي دوازده ساله اي به نام «جاش باسکين» (ماسکو)، در يک کارناوال از ماشين آرزو مي خواهد که بزرگ شود. پس از شبي توفاني، «جاش» بيدار مي شود و خود را يک مرد سي و پنج ساله (هنکس) مي يابد...
«دانيل» (ماکيو) همراه با مادرش از نيو جرزي به کاليفرنياي جنوبي مهاجرت مي کند تا از خشونت و نا امني در امان باشد. اما در محل جديد، همکلاسي هايش به سر دستگي «جاني» (زابکا)، برايش مزاحت ايجاد مي کنند. «دانيل» نيز براي دفاع از خود نزد «مياگي» (نوريوکي) کاراته ياد مي گيرد...
خلافکاری تحت تعقیب بنام «ریدیک»، پا به سیاره ای به نام هلیون پرایم می گذارد و در آنجا با امپراطوری بنام «نکرومونجر» ها روبرو می شود که قصد دارند تمام انسان های جهان را یا مطیع خود کرده و یا از بین ببرند.