پدری مضطرب به نام لئون، پسر خود را برای کمپینگ به منطقه آپالاچی میبرد. اما در آنجا، یک فرقه محلی دیو جلاد را احضار میکند و پسر لئون ناپدید میشود. لئون در میان مرگ و میرها که هر روز بیشتر میشود، باید با اعضای فرقه و هیولا روبرو شود تا پسرش را پیدا کند.
داستان ستودنی ایرنا گوت، زنی با ارادهای راسخ، از دریچهی چشمان او روایت میشود. او با فداکاری جان خود، نسلی از یهودیان را از هول و هراس هولوکاست نجات داد و بار دیگر ثابت کرد که روح انسان حتی در تاریکترین دوران نیز قادر به غلبه بر ظلم و ستم است.
در پی نقص فنی خودرو در شهرکی کوچک و مرموز، زوج جوانی ناچار به شبمانی در کلبهای دور افتاده میشوند. وحشت و هراس بر آنان غلبه میکند، هنگامی که سه فرد ناشناس نقابدار با بیرحمی و بدون هیچ انگیزهای آشکار به آنان حمله میکنند.
داستان از ملاقات تصادفی یک تاجر موفق با عشق سابقش در شهر بزرگ آغاز میشود. این دیدار، زندگی هر دو نفر را دستخوش تغییری بزرگ میکند، زیرا تاجر متوجه میشود که ...
بادی مییان و چوتی مییان که شخصیتهای متضادی دارند و از روشهای غیرمتعارفی استفاده میکنند، باید برای رساندن مجرمان به بیطرفی و نجات روز، اختلافات خود را کنار بگذارند و با هم همکاری کنند.
دیابولیک و گینکو که توسط یک باند جنایتکار بیرحم دستگیر میشوند، در یک سلول محبوس میشوند، بدون هیچ راهی. دیابولیک گذشته مرموز خود را برای بازرس فاش می کند. در همین حال، اوا کانت و آلتئا ناامیدانه به دنبال مردان خود هستند.
هارت با هدف جاودانه کردن نام خود به عنوان برترین کارگردان سینما، تصمیم به ساخت فیلمی اکشن و نوآورانه با صحنههایی بداهه و غیرمنتظره میگیرد. اما غفلت از گذشتهای تاریک، او را به دام توطئهای انتقامجویانه میکشاند.