
جیگسا افرادی را در یک مکان به دام انداخته است، و آنها باید قبل از اینکه مقدار زیادی از یک گاز مرگبار را استنشاق کنند، راهی برای زنده ماندن بیابند. این در حالی است که باید نهایت دقت را بخرج دهند، زیرا مسیرشان پر از تلههایی است که می توانند مرگ سریعتری برایشان رقم بزنند.

«والاس» و «گرومیت» در محلهی «وست والابی» کسب و کاری جدید راه انداختهاند. «آنتی پستو» (ضد آفت) نوعی خدمات انسانی ردیابی آفت هاست که «والاس» و «گرومیت» به کمکش، خرگوشها و سایر جانورانی را که محصولات باغچههای محله را میخورند، به دام میاندازند و به جایی دیگر منتقل میکنند…

«اليزابت» (ويدرسپون) پشت رل اتوموبيل خوابش مي برد و به شدت تصادف مي کند و به اغما مي رود. چند هفته ي بعد، مردي به نام «ديويد» (رافالو) آپارتمان «اليزابت» را اجاره مي کند ولي بلافاصله متوجه مي شود که «اليزابت» کاملا هم خانه را خالي نکرده است. جسم «اليزابت» شايد مرده باشد ولي روحش کاملا زنده است و مصرانه پا مي فشارد که آپارتمان هنوز به خودش تعلق دارد...

یوری اورلوو (نیکلاس کیج) یک دلال اسلحه است. او کارش را با فروختن اسلحه به اوباش خیابانی شروع می کند و بعد از گذشت ۱۰ سال، با یک فرمانده ارتشی افریقایی قرارداد فروش سلاح می بندد. از طرفی یک مامور پلیس بین الملل نیز او را تعقیب می کند و در این بین او میان وسوسههای نفسانی برای ادامه به این تجارت و عذاب وجدان بخاطر این تجارت کثیف، می ماند.