
«پو» پاندایی چاق و عاشق کونگ فو است. پدرش یک آشپز است و طبق رسم های قدیمی پسر باید همان شغل پدر را ادامه دهد ولی پو هیچ تمایلی به دنبال کردن شغل پدرش ندارد. استاد «اوگوای» دوست قدیمی استاد چیفو است. استاد اوگوای خواب می بیند که «تای لونگ» (شاگرد سابق استاد چیفو که ببری بسیار قوی و شیطانی و در زندان به سر می برد) از زندان بازگشته و هیچ کس قدرت مقابله با او را ندارد جز جنگجوی اژدها. اتفاقا خواب او درست تعبیر شد و تای لونگ توانست از بزرگترین زندان چین فرار کند. روزی که قرار است مسابقه بین پنج شاگرد استاد «چیفو» برگزار شود تا جنگجوی اژدها مشخص شود، پو کاملا اتفاقی وارد محل مسابقه می شود و استاد اوگوای او را به عنوان حریف اژدها معرفی می کند. پو که حتی نمی تواند از شدت چاقی نوک پای خود را نگاه کند باید تای لونگ ببر خبیث را شکست دهد.

یکسال از حوادثی که برای پیتر، سوزان، ادموند و لوسی با وارد شدن به سرزمین نارنیا از طریق جارختی اتفاق افتاد، گذشته است. آنها یکروز که وارد یک ایستگاه قطار شده اند بطور جادویی مجدداً وارد سرزمین نارنیا می شوند. هزار سال نارنیایی از خروج آنها از این سرزمین گذشته است، حیوانات ناطق از بین رفته اند و یک شاه شیطانی و سنگدل به اسم میراز بر آن سرزمین حکمرانی می کند...

داستان انیمیشن دلگو، در سرزمینی عجیب و ناشناخته که توسط دو دسته از موجودات زمینی و بالدار با نامهای لاکنی و نورین به دو قسمت تقسیم شده است شکل می گیرد. نوجوانی دلیر اما ساده لوح از لاکنی ها بنام دلگو (پرینز جی ال) که عاشق دختر بالداری شده است ، تصمیمی می گیرد با همراهی و سازماندهی گروه خود از جنگ و کشمکش میان لاکنی ها و نورین ها جلوگیری کند و ...