
در يک شهر بزرگ صنعتي و در آلونکي نيمه ويران، «چارلي باکت» کوچولو (هايمور) هم راه پدر و مادر و دو مادربزرگ و پدربزرگ، زندگي گرم و صميمانه اي دارد، تا اين که بليت ويژه ي طلايي پنهان در زرورق شکلات هاي «ويلي وانکا» (دپ) را پيدا مي کند. او به اين ترتيب هم راه چهار برنده ي ديگر به گشتي خصوصي در داخل کارخانه ي عظيم «ويلي وانکا» دعوت شده است...

«آقای بادوینگ» (رابینز) را برای مأموریتی تجاری فرامی خوانند. «والتر» دوازده ساله (هاچرسن) و برادر کوچک ترش «دنی» (بوبو)، در غیاب پدر به نوعی بازی فکری می پردازند که «دنی» در زیرزمین پیدا کرده است. اما بچه ها خیلی زود در می یابند که بازی «زادورا» قابلیت های نامتعارفی دارد و ناگهان «خانه ی بادوینگ ها» به فضا پرتاب می شود و …

چهار دختر جوان که با هم دوستانی بسیار صمیمی هستند بایستی تعطیلات تابستانی را برای اولین بار جدا از هم بگذرانند . لنا که دختری خجالتی است قصد دارد به اروپا رفته و پدر بزرگ و مادربزرگش را که در یونان زندگی می کنند ملاقات کند . او در آنجا با پسری به اسم کستوس آشنا می شود و بهم علاقمند می شوند بدون اینکه بدانند خانواده هایشان از گذشته با هم دشمنی دارند...

داستان فیلم که برگرفته از یک رویداد واقعیست، درباره اتفاقات سال ۱۹۵۰ است که طی آن و در یک مسابقه فوتبال، ایالات متحده آمریکا با نتیجه ۱-۰ تیم ملی انگلستان را در شهر بلو هوریزنته در کشور برزیل شکست میدهد. ذکر شود که تا به حال تیم ملی ایالات متحده آمریکا قهرمان جام جهانی فوتبال نشده است و این فیلم درباره پاره ای از نظرات مردم درباره تیم ملی آن زمان است...