"هریت" یک جاسوس است. وقتی دوستانش دفترچه ی اسرارش را پیدا می کنند، همه بر علیه او می شوند. اما آیا "هریت" می تواند بر آنها غلبه کند و همچنان به کار جاسوسی ادامه دهد؟
"سندی ریکز" به همراه مادر خود به یکی از جزایر فلوریدا می رود تا تابستان را نزد عموی خود "پورتر ریکز" سپری کند. او هیچ علاقه ای به محیط جدید زندگی اش ندارد تا اینکه یک دوست جدید وارد زندگی او می شود، دلفینی به نام "فلیپر" که او و عمویش را به هم نزدیکتر می کند...
«جيمز»، پسرک يتيم را مي فرستد تا با خانواده اي بدجنس زندگي کند. او به درون يک هلوي بسيار بزرگ مي خزد و در آن با حشراتي سخن گو دوست مي شود و آنان در طي سفر با ماجراهاي عجيب و غريب و پرحادثه اي رو به رو مي شوند و به اين ترتيب «جيمز» بر ترس هاي دروني خود غلبه مي کند...
سال ۱۹۶۴. گروه جاز محلي «واندرز» با ترانه ي «آن کاري...» توجه «آقاي رايت» (هنکس) را که براي کمپاني بزرگ و معتبر پلي تون ريکوردز کار مي کند به خود جلب مي کند. خيلي زود «آن کاري...» منتشر مي شود و در سراسر امريکا با استقبال روبه رو مي شود...
گروهبان بیلکو، یک مرد کلاهبردار، مسئول استخر موتور در یک پایگاه ارتش است و امکانات قمار را برای سربازان آنجا فراهم می کند. وقتی یک دشمن قدیمی از گذشته اش ظاهر می شود، اوضاع خراب می شود....
عده ای دانش آموز دبیرستانی در هاوایی قصد دارند با کمک معلم جدیدشان در یک نمایشگاه علمی شرکت کنند و با معرفی ماشین خورشیدی که ساخته اند، شانس حضور در رقابت های جهانی استرالیا را به دست آورند...