یه فیلم با حضور دو غول بازیگری دنیای سینما و کارگردانی استادانه مایکل مان
طوری که میز کافه ایه که دنیرو و پاچینو روبروی هم میشینن هنوز با قیمت بالا رزرو میشه
۸ از ۱۰ بی تردید!
3
godsimurgh
۲ سال پیش
زبان قاصر است
0
hiva masalehi
۷ سال پیش
فیلم فوق العاده ای بود ,,,بازی رابرت دنیرو عالی بود,,,,ال پاچینو هم خوب بود.....فقط اخر فیلم و دوست نداشتم,,,کاش یه جور دیگه تموم میشد.....
2
azizniahossein
۸ سال پیش
هیچ شکی تو مهارت دنیرو نیست ولی جایی که آل پاچینو باشه دنیرو به چشم نخواهد امد
1
Hoseinshapoor99
۸ سال پیش
۸.۵/۱۰بهش میدم بازی رابرت دنیرو و ال پاچینو خوب بود ولی مثل همیشه پلیس برنده میشه.اسپویل:شخصیت اون زنه که دنیرو عاشقش شد و پرداخت خانواده ال پاچینو خیلی جالب نبود وکلا ریتم فیلم یه جاهایی کند بود ولی فیلم قشنگی بود توژانر جنایی پیشنهاد میشه
1
ali.piero537
۸ سال پیش
کاشکی رابرت د نیرو آل پاچینو رو میکشت بهتر تموم میشد ولی در کل فیلم قشنگی بود
3
yastunes7
۸ سال پیش
دنیرو در سایه آل پاچینو
4
MEHDI_MOSAFA
۸ سال پیش
مایکل مان یک خالق بی ادعا و استاد فیلمسازی در شب و فضای استیلیزه : دزد (جیمز کان) ، مخمصه(دنیروپاچینو)، جانبی(تام کروز)... مایکل مان سام پکین پای مدرنه و هنوز heatاش سرپا و سرحال و قبراقه و کلا رابین هودیسمه
3
presfn
۸ سال پیش
قسمت سرقت از بانک این فیلم تو بازی GTA ۴ دقیقا الگو برداری شده یکی از کارهای فوق العاده ROBERT DE NIRO همین فیلمه
1
Farshid Marefat
۸ سال پیش
فقط یک کلمه : عالی !
1
mohammadkouhestani69
۸ سال پیش
من بازی پاچینو رو بیشتر پسندیدم.. کلا با بازی پاچینو بیشتر حال میکنم چون برونگراست البته دنیرو هم گرد و خاک به پا کرد با اون بازی عالی امیدوارم دوتاشون تا سال ها سالم باشند و ما شاهد نقش آفرینیشون این دو نابغه قرار دوباره در فیلم Irish man ساخته مارتین اسکورسیزی همبازی بشن
26
1
۸ سال پیش
مقایسه ی شیوه ی بازیگری آل پاچینو و رابرت دنیرو با نگاهی مقالات سینمایی صحبت به میان آوردن از آل پاچینو، بدون مطرح کردن نامی از رابرت دنیرو و مقایسات ضمنی این دو، حداقل در میان هم میهنان پی گیر سینما امری است نامأنوس و غیرعادی .اگر در جمعی باشید و صحبت از بازیگران محبوب سینما باشد، تقریباً محال است که نام یکی، بدون مطرح شدن اشارتی به تشابهات و تفاوت های احتمالی شیوه ی بازیگری دیگری به میان آید .جالب تر اینکه این مقایسات در برخی از موارد منجر به صف بندی ها و جهت گیری های متعصبانه ای می شود که به هیچ وجه پشتوانه ی علمی ندارد .مقاله ی پیش رو نیز فارق از بحثارزش گذاری، با رویکردی تحلیلی به مقایسه ی شیوه ی بازیگری این دو غول سینما می اوست » تحلیل بازیگری« پردازد .این نوشته به قلم رضا کیانیان و از کتاب که در روز تولد آل پاچینو و با اندکی تلخیص و ویرایش پیش روی شما قرار گرفته است.
سینمانگار :مقدمه: صحبت به میان آوردن از آل پاچینو، بدون مطرح کردن نامی از رابرت دنیرو و مقایسات ضمنی این دو، حداقل در میان هم میهنان پی گیر سینما امری است نامأنوس و غیرعادی .اگر در جمعی باشید و صحبت از بازیگران محبوب سینما باشد، تقریباً محال است که نام یکی، بدون مطرح شدن اشارتی به تشابهات و تفاوت های احتمالی شیوه ی بازیگری دیگری به میان آید .جالب تر اینکه این مقایسات در برخی از موارد منجر به صف بندی ها و جهت گیری های متعصبانه ای می شود که به هیچ وجه پشتوانه ی علمی ندارد .مقاله ی پیش رو نیز فارق از بحثارزش گذاری، با رویکردی تحلیلی به مقایسه ی شیوه ی بازیگری این دو غول سینما می اوست»تحلیل بازیگری« پردازد. این نوشته به قلم رضا کیانیان و از کتاب که در روز تولد آل پاچینو و با اندکی تلخیص و ویرایش پیش روی شما قرار گرفته است. مقایسه ی بازی دو غول » (Heat مخمصه«فیلم ) ساخته ی مایکل مان یکی از بهترین نمونه ها برای فهم و شناخت دو شیوه ی بازیگریاست؛ شیوه ی بازی درون گرا و شیوه ی بازی برون گرا .در این فیلم این دو شیوه توسط دو غول پهنه ی بازیگری سینمای معاصر جهان ارائه می شوند؛ یعنی رابرت دنیرو و آل پاچینو .این گونه است که می توانیم در این فیلم نمونه ای ترین شکل این دو شیوه ی بازی را ببینیم و مطمئن باشیم هر دو بازیگر با اطمینان، در اوج و در کمال پختگی کار خود را انجام داده اند. ساخته ۲ برای اولین بار که این دو غول در یک فیلم بازی کردند (پدرخوانده همین تمایز شیوه ،) ی فرانسیس فورد کاپولا ی بازیگری مشهود بود، اما چون روبه روی هم قرار نمی نمی »همبازی« گرفتند و در واقعشدند، تفاوت شیوه ی کارشان کم تر به چشم می خورد .دیگر این که در آن زمان هر دو جوان بودند و به پختگی دهه ی اخیر نرسیده بودند .با این همه دنیرو در اولین اسکارش را می » ۲پدرخوانده « نامزد اولین و دومین اسکارش می »۲ و ۱پدرخوانده « گیرد و پاچینو درشود .هر دو در مدارس بازیگری مشابهی درس خوانده اند؛ یعنی از دانش آموختگان مکتب نوین بازیگری ای هستند که شاگردان استانیسلاوسکی در آمریکا پایه ریزی کردند .و اکنون هر کدام پرچمدار دو شیوه ی رایج بازیگری شده اند. شیوه ی درون گرا، شیوه ی برون گرا شیوه ی درون گرا آن شیوه ی بازی است که بازیگر، نقش را درون خود می سازد و سپس همه ی اطلاعات را به ناخودآگاهش می سپارد و از آن پس این ناخودآگاه اوست که در شرایط گوناگون و در موقعیت های متفاوت واکنش نشان می دهد و بدن بازیگر را به حرکت وامی دارد .در واقع نقش از مسیر عواطف و فردیت بازیگر می گذرد و رنگ وبوی درونیات بازیگر را می گیرد .شیوه ی برون گرا آن شیوه ی بازی است که بازیگر، نقش را روی بدن خود می سازد، حرکت و رفتارهایی را انتخاب می کند و برای این انتخاب ها یک روحیه طراحی می کند .سعی می کند این همه را همچون یک جلد به تن کند و سعی یعنی مجموعه– او در تمام طول و عرض بازی این است که این جلد را حفظ کرده، از آن خارج نشود .این جلدی کردارها و پندارهای انتخاب حال و هوا و در مجموع شخصیتی را می– شدهسازد که همان نقش مورد نظر است .در این شیوه، نقش از فردیت بازیگر و از عواطف او عبور نمی کند بلکه شناخت اجتماعی و عقل بازیگر نقش را طراحی و اجرا می کند. همچنین رنگ وبوی فردی خود بازیگر را به همراه ندارد بلکه رنگ و بوی جهان بینی اجتماعی بازیگر را داراست .شیوه ی درون گرا توسط استانیسلاوسکی و آنتوان چخوف مطرح و تئوریزه شد که درواقع واکنشی به نوع بازی های تیپیـــکال قرن نوزدهمی و همچنین رویکردی به علم نوین روان شناسی بود. شیوه ی برون گرا نیز توسط وسوالد میرهولد، شاگرد بلافصل استانیسلاوسکی، مطرح و بعداً توسط برتولت برشت تئوریزه شد. بازهم داستان برخورد و کلنجار چند گانگستر و چند پلیس و در رأس آن »مخمصه«فیلمها نیل مک کالی (دنیرو )و وینسنت هانا (پاچینو )است .هر دو شخصیت مطمئنبهنفس، خودمحور و به شدت حرفه ای هستند، که قاعدتاً نهایت کلنجار آن ها باید خونین باشد و به حذف فیزیکی یکی بینجامد، که می انجامد .هانا پیروز می شود اما پیروزی او چندان خوشایندش نیست . چراکه این نوع شخصیت ها همواره در کنار هم و در برخورد با هم معنی پیدا می کنند .قدرت و یکدندگی هریک در آینه ی قدرت و یکدندگی طرف مقابل دیده می شود .به همین سبب است که در این فیلم ها قاعده بر این است که کارگردان دو بازیگر هم تراز را دعوت می کند تا بتوانند از پس خلق چنین شخصیت هایی برآیند .مایکل مان هم، دنیرو و پاچینو را فرا می خواند و سعی می کند هر دو شخصیت را پا به پا و برابر پیش برد .زندگی خصوصی و روابط اجتماعی آن ها را نیز هم سنگ بررسی میکند دنیرو نقش مک کالی را به شیوه ی درون گرایانه و پاچینو نقش هانا را به شیوه ی برون گرایانه می سازد .فیلم با نمایی از عبور پیاده ی رابرت دنیرو آغاز می شود .می رود، لباس عوض می کند، سوار یک آمبولانس می شود .در نماهای بعد گانگسترهای دیگر را می بینیم و می فهمیم که همه برای یک عملیات پیچیده اغاز می شوند .در این بین آل پاچینو را در یک رابطه ی خصوصی با همسرش می بینیم .سپس دختر نوجوانش را دیده و به روابط نه چندان گرم خانوادگی آن ها وارد می شویم . صحنه ی عملیات گانگستری خشن، خونین و بیرونی، ولی صحنه ی روابط خانوادگی شخصی، عاطفی و درونی است .از همان اول تکلیف ما روشن است .آدم بده و آدم خوبه معلوم می شوند .ولی بعداً با نشان دادن روابط خشن اجتماعی پاچینو و روابط خصوصی و درونی دنیرو به تعادل می رسیم. در طول فیلم اما با شیوه ی بازی های این دو، معادله ی اول معکوس می شود. رابطه ی تماشاگر نسبت به دنیرو بسیار عاطفی و خصوصی و نسبت به پاچینو بسیار عقلانی و اجتماعی می شود .این تدثیرگذاری منهای نوع کارگردانی فیلم، مستقیماً به شیوه ی بازی های این دو بازیگر برمی گردد .شیوه ی بازی درون گرا به دلیل ساختار عاطفی و حسی اش مستقیماً روی ناخودآگاه و عواطف تماشاگر اثر می گذارد و شیوه ی بازی برون گرا به دلیل ساختار عقلانی اش با عقل تماشاگر رابطه برقرار می کند. در طول تماشای فیلم رابرت دنیرو را می بینیم اما پس از تماشای فیلم نمی توانیم تعریف کنیم که او چه حرکاتی انجام داد . کردار بیرونی او زیاد دیده نمی شود .فیزیک او نمایش متمایز و خاصی بروز نمی دهد .به عنوان تماشاگر نمی توانیم رفتارهای بیرونی او را برشماریم و از دیگران تمییز دهیم، بلکه می توانیم حواس، تصمیم ها، تردیدها و نهایتاً کنش های ذهنی او را تشخیص داده و مثلاً بگوییم در فلان صحنه مصمم بود .در فلان صحنه عاشق بود .در فلان صحنه مردد بود و غیره . اما نمی توانیم به طور مشخص بگوییم وقتی مصمم بود این حرکات را انجام میداد و زمانی که مردد بود آن حرکات را. بازی دنیرو دیده نمی شود، بلکه فهمیده می شود .هرجای بازی او را بخواهید مثال بزنید، باید درباره ی قصدهای ذهنی و درونیات او بگویید .حرکت های خاص و خارج از حدود طبیعی کم تر دارد، چون اصلاً او نقش را در ذهن ساخته و زوایای آن را پرداخت کرده است .و همین ذهن غیرعقلانی اوست که موتور حرکت بازی او می شود .در نتیجه همه ی رفتارها و حرکات فیزیکی او کنش های ناخودآگاه اما کنترل شده ای هستند که بطور مداوم ما را با ذهن او و آن چه در پشت پیشانی او می گذرد آشنا می کند .در این شیوه ی بازی چشم های بازیگر به مهم ترین ابزار او تبدیل می شوند .نگاه، حرکت فیزیکی خاصی ندارد . بیش تر منتقل کننده ی اتفاق هایی است که در پشت چشم (ذهن )در حال وقوع هستند .در فیلم های دنیرو بیش ترین ارتباط را با چشم های او برقرار می کنید .در مخمصه تنها جاهایی که بازی فیزیکی او دیده می شود، دوباری است که قصد کشتن گانگستر خاطی را دارد؛ آن هم به این دلیل است که از ریتم حرکت روزمره فراتر می رود .حتی در سکانس پایانی که جبراً از معشوقه اش جدا می شود هیچ حرکت خاصی ندارد .تنها چشم ها و تردیدی که در تمام فیزیک او جاری ست دیده و فهمیده می شود .این شیوه ی بازی به جادو نزدیک تر است .چون شعبده بازی در آن پنهان است و دیده نمی شود .صحنه ی مرگ او را بخاطر بیاورید .بدون هیچ حرکت خاص و یا نمایشی بازی می شود .ولی تأثیرگذار بودن آن غیرقابلانکار است. وقتی نقش مک کالی را در فیلم می بینیم میفهمیم که آدم محکم و مصممی است. می پرسیم به چه دلیل؟ می گوئیم خب معلوم است .از کجا؟ می گوییم از همه جا. یعنی عملکرد خاصی را نمی توانیم مثال بیاوریم .اما در همورد شخصیت هانا که آل پاچینو بازی اش می کند، با تماشای فیلم بر ما روشن می شود که محکم و مصمم است .به چه دلیل؟ می گوییم ببین چه طوری راه می رود .چه طوری دست هایش را بی قیدانه و بدون توجه به دیگران حرکت می دهد .آدامس جویدنش را ببین. بشکن زدنش را ببین .ببین بی سم را چطوری دست می گیرد و حرف می زند .سلاحش را طوری گذاشته که دیده شود .ادای همه را درمی آورد .همه را مسخره می کند. ببین تلفنهمراهش را چه طوری خاموش می کند .پرت کردن غذایی را که زنش جلوی او ها را ما نمی»ببین« گذاشته ببین .اینگوییم .در اصل آلپاچینو است که می ببین چه می« : گوید !اوست که این حرکت » کنم ها را طراحی کرده و به ما نشان می دهد .به یاد بیاورید صحنه ای را که سراغ خبرچین سیاه پوست می رود. از میان قفس های پر از سگ می گذرد و با حرکاتی باز و بی محابا، با دو دست به در می کوبد و در را باز می کند .با دست هایی که در فضا گسترده شده اند به سمت خبرچین می رود و پشت میز او می نشیند .با حرکات نمایشی صورت از او بازخواست می کند و به یاد بیاورید چگونه با تمسخر حرکاتش، او را خرد می کند و باز به یاد آورید وقتی سراغ یکی از کله گنده ها می رود (همانی که مک کالی آن سرقتِ اول فیلم را برای او انجام داده)، چگونه وارد می شود. چگونه دست او را می پیچاند .چگونه می نشاندش .چگونه برایش شکلک درمی آورد و چگونه او را سؤال و جواب می کند .پاچینو، راحتبودن، محکم بودن، بی خیال بودن و مصمم بودن را با حرکاتی که طراحی کرده برای ما نمایش می دهد .دو حرکت تکرارشونده را هم چاشنی همه ی حرکاتش کرده است :بشکن زدن و آدامس جویدن. این مجموعه ی حرکتی نمی تواند زاده ی ناخودآگاه باشد و چون نمایشی هستند و دیده می شوند، به یاد می مانند .چون عقلانی هستند و به عقل تماشاگر منتقل می شوند تا تجزیه و تحلیل شوند، به یاد می مانند .این نوع بازی در ذات خودش فاصله گذارانه می »نمایش« است .چون بازیگر جدای از شخصیت خودش، نقش را طراحی کرده و بهگذارد .هنگامی که به دعوت پاچینو، او و دنیرو در یک رستوران پشت یک میز روبه روی هم می نشینند و گپ می زنند، با اینکه در این صحنه حرکت های نمایشی پاچینو به حداقل می رسد، اما ویترین خوبی برای دیدن این دو شیوه ی بازیگری است .حرف ها و واکنش های پاچینو با انبوهی از خرده حرکت های نمایشی همراه است ولی حرف ها و واکنش های دنیرو کم ترین حرکت ها را دارد. شاید بگویید حرکت های نمایشی پاچینو به عنوان نقش هانا برای آدم های مقابلش هستند، نه برای تماشاگر .جواب من این است که اگر این طور بود باید در مواقع تنهایی حرکت های نمایشی نمی دیدم، در صورتی که در مواقع تنهایی هم تنهایی را نمایش می دهد .ترجیح هرکدام از شیوه ها بر دیگری به سلایق و جهان بینی مخاطبان برمی گردد .به اصالت و ارزش ان ها مربوط نیست .چراکه هر دو شیوه به اندازه ی کافی عمیق و ریشه دار هستند که نتوان از لحاظ تئوری بر هم ترجیح شان داد.
4
reza.Q
۸ سال پیش
من سر تعظیم فرود میارم در برابر اساتید سینما آل پاچینو و دنیرو به خاطر بازی تو این فیلم .به خصوص ال پاچینو کبیر که تو دو سه صحنه فیلم کولاک می کنه
0
mortezanasser
۸ سال پیش
این فیلم به خوبی اهمیت انتخاب بازیگر برای نقش یا همون casting رو نشون میده. انتخاب اشتباه باعث میشه حتی بزرگترین بازیگرها هم نتونن خوب بازی کنن. در این فیلم آل پاچینو قربانی همین مسئله شد. کافی بود نقشش رو با دنیرو عوض میکردن یعنی دنیرو پلیس میشد و آل پاچینو تبهکار.چون نقش منفی به دنیرو کمتر میخوره تا آل پاچینو. اگر اینطور میشد مطمئن هستم یه نقش آفرینی ماندگار دیگه به کارنامه ی آل پاچینو اضافه میشد. ولی افسوس...
5
21tei14
۸ سال پیش
فقط میتونم بگم دیدن این فیلم یه حس خیلی خوبی به بیننده میده همین بی شک بازی اقای دنیرو و دیالوگاشون حرف نداشت
2
mohamad.ghodsi33
۸ سال پیش
یکی از بهترین فیلمایی که به عمرم دیدم
3
مهدی سلیمی
۸ سال پیش
پاچينو و دنيرو دو بازيگر متفاوت در دو سبك مختلفند و اصلا نميشه مقايسشون كرد.به نظر من هر دوشون نقششونو عالي بازي كردن و بحث درباره ي اينكه كدوم بهتره كاملا بي معنيه!!!
2
مهدی سلیمی
۸ سال پیش
فیلمی بسیار زیبا با بازی شاهکار دو اسطوره فراموش نشدنی سینما. اون کسانی که دنیرو و پاچینو رو با هم مقایسه می کنند می تونن تو این فیلم متوجه برتری دنیرو نسبت به پاچینو بشن.
2
Mohammad J. Hamidi
۸ سال پیش
کلاس بازیگری
1
jeatebarian
۸ سال پیش
بیییییییی نظیر هم برای بازیگران فیلم هم برای کارگردان فیلم و ...
1
حسین کرامتی
۸ سال پیش
خیلی کشدار ..... امتیازم ۵
2
persepolis1975
۸ سال پیش
از نگاه یک بیننده آماتور (خودم) بسیار زیبا ست من تا حالا ۴بار دیدم
2
Mahan Nopo
۸ سال پیش
فقط میتونم بگم دنیرو و پاچینو در کنار هم محشرهاما خوده فیلم مزخرف بود داستان فیلم دیالوگ ها هیچی هیچی نداشت
2
Sorooshhadibagi45
۸ سال پیش
در اکثر فیلم های دزد و پلیسی دزد یک ضدقهرمان است ولی در این فیلم اینطور نیس میشه گف دزد یک قهرمان است.دراین فیلم آدم مرکزی وجود ندارد و آدم محوری فیلم هردو هستند اکثر نکات فیلم در حد معمولی هستند مثل فیلمنامه،کارگردانی،فیلمبرداری و تدوین سکانسی که من خیلی در این فیلم دوس داشتم سکانسی بود که دارو دسته ی نیل در رستوران با خانواده هاشون مشغول خوشگذرونی بودند و نشون میداد نیل چقدر تنهاست.
1
sshhaahhaabb
۸ سال پیش
دوستانی که این فیلم رو دیدن و از این سبک دزد و پلیسی ( سرقت از بانک و ... ) خوششون میاد پیشنهاد میکنم فیلم the townبا بازی بن افلک رو هم حتما ببینن.مطمئنم از اونم خوشتون میاد. (خودم شخصا با the town بیشتر حال کردم . هر چند هر دوتاش عالی ان.
3
RMeeN
۸ سال پیش
دو اسطوره ي تكرار نشدني هاليوود بار ديگر در فيلم the irishman ساخته اسكورسيزي بزرگ مقابل هم خواهند رفت در سال ۲۰۱۸
1
Zana Ebrahimi
۸ سال پیش
یکی از برترین فیلم های پلیسی.. اوایل یکم ریتمش کنده ..اواسط به بعد بهتر میشه بازی آل پاچینو و دینرو که نیاز به گفتن نداره خیلی قشنگ بود این فیلم ۹ از ۱۰
0
Mani_yazdanparast
۸ سال پیش
با درود - یکی از بهترین فیلم هاست
0
1980abz
۸ سال پیش
یکی از بهترین فیلم های پلیسی بود که دیدم. به خاطر این که کارهاشون خیلی منطقی بود وتوش خبر از قهرمان بازی های الکی هالیوودی نبود
4
soroosh.sattari.90
۸ سال پیش
من به این فیلم ۱۰ از ۱۰ دادم و این رو نه به خاطر بازیگری دنیرو و پاچینوی عزیز،نه، به خاطر اینکه نزدیک به سه ساعت در حال زندگی کردن هستی. تمام شخصیت‌ها توی فیلم تنها هستند و این تو هستی که مهمان تنهایی‌هاشون می‌شی. همه در فیلم به دنبال کمال هستن، اما در نهایت کابوس‌ها به سراغ‌شون میان:‌ دنیرو از نبود وقت رنج می‌بره توی کابوس‌هاش و پاچینو از حضور تمام قربانی‌ها... این فیلم به مدت ده ساله که هر ماه از پلیر من پخش می‌شه و باز هم خواهد شد. چون ارادتی کامل به تاریخ سینماست و بازیگری. مایکل مان خوش‌شانس‌ترین کارگردان تاریخ سینماست، چون تونست از طریق فیلمش قاب‌هایی رو تحویل مخاطب بده که آرزوی خیلی از بزرگان سینما بود. این فیلم رو حداقل سالی دو یا سه بار ببینید. چون باعث می‌شه سطح سلیقه‌تون کاملاً ارتقا پیدا کنه. ببینید...ببینید...
5
sarv.majnoon
۸ سال پیش
به این میگن یک جنایی - درام عالی. در سکانس به سکانس فیلم آدم درگیر اینه که آل پاچینو زیباتر هنرنمایی میکنه یا دنیرو؟ من خودم به شدت طرفدار آل پاچینوی بزرگ هستم و معمولا آل پاچینو رو به جادوی چشم هاش در بازیگری می شناسیم اما در این فیلم مسحور بازی چشمان هر دو بازیگر شدم به خصوص اون صحنه ی اواخر فیلم که دنیرو حین رانندگی، با حرکت چشمانش، هنرمندانه از بی خیالی نسبت به خبرچینشون به بغض و سپس به کینه و سپس تغییر در تصمیم منتقل شد. در چند ثانیه اوج هنرش رو به نمایش گذاشت. پایان فیلم هم که عالی بود و بیانگر این بود که دنیرو به آل نباخت بلکه فدایی شدن رو خودش انتخاب کرد. در واقع یک مجرم، درس زندگی و ایثار نسبت به عزیزان رو خیلی بهتر از یک کاراگاه بلد بود. در مقام امتیاز دادن فنی نیستم اما قلبا ۹ از ۱۰ دادم.
1
1
۸ سال پیش
داغون فیلماییم که دنیرو و الپاچینو باهم توشون بازی کردن حالا چه برسه اینکه داستان و کارگردان فیلم اینقدم خوب باشه خداییش کیلمر خیلی حیف شد بازیشو تو این فیلم نگاه کنین نمرش بیسته خوشتیپ خوش هیکل بازیگری عالی ولی قدر خودشو ندونست باس تو بهترین فیلما بازی میکرد ولی خراب کرد
2
Milad alipour
۸ سال پیش
در یک کلام عااللییی بود
0
Sepehr Zahrai
۸ سال پیش
فیلم خوبی بود البته هیجان فیلم زیاد نبود و اینکه میتونست خیلی کوتاه تر باشه ، اولشو زیادی کش داده بود ۷/۱۰
6
hamibazrafshan6
۸ سال پیش
دوستان چرا انقدر دوست دارید که افراد رو قضاوت کنید؟؟؟ به خدا هم آل پاچینو خوبه هم رابرت دنیرو هر دوشون یه سری کارهای قابل ستایش و عالی دارن و یه سری کارهای ضعیف تر بنده نظر شخصیم اینه که هیچگاه بازیگر ها و هنرمندا رو قضاوت نکنیم چون واقعا دو کلمه ی خوب و بد نمیتونن از بس این افراد بر بیان بلکه باید تحلیلشون کنیم که مثلا ال پاچینو در این قسمت کار موفق بود و در اونجا موفق نبود ( با دلیل البته) این طوری زندگی بهتری هم خواهیم داشت با سپاس از همه دوستان که هجویات من رو تحمل کردن:)
8
mohsenr1375
۸ سال پیش
قشنگ ترین و بهترین سکانس این فیلم فقط اونجایی که هم دنیرو هم آل پاچینو میرن کافه و روبروی هم دیگه صحبت میکنن! انگار که کل دو قطب هالیوود روبروی همدیگه ان.
0
talangor.shab
۸ سال پیش
یک شاهکار به تمام معنا! سناریو عالی با ضرباهنگ و ریتمی مناسب و بازیهای بهترین بازیگرای سینما و موسیقی بیاد ماندنی!! هرچی که از دیدن یک فیلم میخواید برای لذت بردن رو داشت. سکانس رستوران که دیگه تکرار نشدنی هست در سینما با بازی درخشان دنیرو کبیر و پاچینو اسطوره!!!!!!!!!!!! عالی عالی عالی
0
MEHDI_MOSAFA
۸ سال پیش
این فیلموبخاطرکارگردانش خیلی دوس دارم چون عالیه توی کارش...ونیز دنیرو و پاچینو..همیشه بحث سربهتربودن این دوتابازیگرتوی این فیلم ازطرف طرفداراشون جریان داره که بنده باوجود دوس داشتن آل پاچینو ، رای به دنیرو میدم. هرچند درفیلمای مایکل مان نقش منفی یا ضدقهرمان کاریزمای جذابی داشته و دنیرو از این فرصت نهایت استفاده رو برده
0
Click4u2000
۸ سال پیش
جزء ترین هاست این فیلم ♥ از هر نظر کامل بود تقریباً نمره من ۹.۲ از ۱۰
3
solidsnake9069
۹ سال پیش
انتخاب بین آل پاچینو و رابرت دنیرو یکی از سخت ترین کارهای دنیاس! مخصوصا توی این فیلم.
7
Mir.Omid.Hosseini
۹ سال پیش
اونهایی که میگن بازی دنیرو یا پاچینو از اون یکی بهتر یا بدتره، یه احمق کم سواد هستند که انقدر شعور هم ندارن که بفهمن وقتی سواد نداری لااقل حرف نزن؛ مطمئن باش کسی نمیگه لالی!!!
سبک بازی دنیرو و پاچینو انقدر با هم فرق داره که اصلا نمیشه بازیشونو با هم قیاس کرد چه برسه به اینکه بگی کی بهتر بازی کرد!!! (بی سوادهارو ارجاع میدم به نقد عالی استاد رضا کیانیان در مورد بازی دنیرو و پاچینو در فیلم مخمصه)
0
kianoosh.dark
۹ سال پیش
دوستان چرا اسم این فیلم مخمصه معنی شده ؟
1
stingsteveborden8
۹ سال پیش
یه فیلم عالی دیدم اومدم نظرهارو دنبال کنم برای درک بهتر و لذت بیشتر بردن از فیلم. مثل بچه ها همه افتادن به جون هم که پاچینو بهتره یا دنیرو تو رو هرکی میپرستید و نمی پرستید شماره هم دیگه رو بگیرید برید تا صبح با هم کل بندازید بذارید نقد های زیبا از فیلم و بخونیم. خسته مون کردید پای هر فیلم و سریال میاید دنبال مرید پروری و مرید بازیتون... اه
0
aidin dadvar
۹ سال پیش
fekr mikonam behtarin secance policiye nabarde khiyabooni ro dar hamin film didam kargardani va baziye aghayan deniro pacino kilmer aliyesohbat kardan sare mize ghahve khane ham beine aghaye pacino va aghaye den irofaramoosh nashodaniye hatman ghable marg in film bayad dide beshe
2
ramin.meli69
۹ سال پیش
خیلی وقت است که چنین شاهکاری در ژانر پلیسی ساخته نشده
6
navid.nadimizad
۹ سال پیش
دنیرو بتی که از آل پاچینو ساخته شده رو در این فیلم شکست ! :) فیلم خیلی خوب بود ! ولی من آخرش رو دوست نداشتم ! از اون فیلماس که نقش مثبت نداره و شخصیت ها همه خاکستری هستند :) ولی به شخصه کل فیلم دوس داشتم دنیرو موفق باشه توو کارش
5
ali.akbar1391
۹ سال پیش
در یک کلام ال باچینو و روبرت دنیرو
3
beiranvand.mohammad.esf
۹ سال پیش
مگه میشه آلپاچینو و دنیرو باهم باشن و فیلم بدشه یعنی از این دوتا بازیگر حی داریم ؟ نه مگه داریم؟
5
mortezanasser
۹ سال پیش
فیلم با شروع سرقت بانک قشنگ شد قبلش خسته کننده بود. سکانس های رودر رویی پاچینو و دنیرو زیبا و ماندگار بود. به وضوح بازی دنیرو بهتر از پاچینو بود.
4
علي زهتابي
۹ سال پیش
یادم میاد خود رابرت دنیرو در جایی گفته بود من از ال کم اوردم وعصبی شده بودم مخصوصا در صحنه دیدار در رستوران والبته به نظر بنده هم الپاچینو یک هوا بهتر بود هر چند هر دو عالین
0
1
۹ سال پیش
دنیرو :گفته بودم بر نمیگردم . . . پاچینو : اره
همین کافیه برای این فیلم
دنیرو بی شک برترین بازیگر تمام دورانهاست اسطوره ای تکرار نشدنی یک حسی که هیچ وقت به طور کامل انتقال پیدا نمیکنه.
بارها این فیلمو دیدم و بارها اخرشو تو ذهنم تغییر دادم بازهم این کارو میکنم.
5
ali_amiri
۹ سال پیش
حالم از این فیلم و آخرش بهم میخوره هرکی مثه من عاشق دنیرو هس اصن نگاه نکنه این فیلمو که چیز میشه تو حالش -_-
3
farazmashayekhi
۱۱ سال پیش
یک شاهکار به تمام معنا. موسیقی متن در طول فیلم که رسما دیوانه کنندست.
3
vahidtrek
۱۱ سال پیش
فیلم بی نظیره...هر چقدر رابرت دنیرو فیلمای جدیدش مسخره و حال به هم زنه برعکسش گذشته درخشانی داشته و با بازیاش ادمو مبهوت خودش میکرده
3
kingmasoud73
۱۱ سال پیش
این فیلم هر چی از زیبایش بگم کم گفتم فوق العاده اس این فیلم
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
یه فیلم با حضور دو غول بازیگری دنیای سینما و کارگردانی استادانه مایکل مان
طوری که میز کافه ایه که دنیرو و پاچینو روبروی هم میشینن هنوز با قیمت بالا رزرو میشه
۸ از ۱۰ بی تردید!
زبان قاصر است
فیلم فوق العاده ای بود ,,,بازی رابرت دنیرو عالی بود,,,,ال پاچینو هم خوب بود.....فقط اخر فیلم و دوست نداشتم,,,کاش یه جور دیگه تموم میشد.....
هیچ شکی تو مهارت دنیرو نیست ولی جایی که آل پاچینو باشه دنیرو به چشم نخواهد امد
۸.۵/۱۰بهش میدم بازی رابرت دنیرو و ال پاچینو خوب بود ولی مثل همیشه پلیس برنده میشه.اسپویل:شخصیت اون زنه که دنیرو عاشقش شد و پرداخت خانواده ال پاچینو خیلی جالب نبود وکلا ریتم فیلم یه جاهایی کند بود ولی فیلم قشنگی بود توژانر جنایی پیشنهاد میشه
کاشکی رابرت د نیرو آل پاچینو رو میکشت
بهتر تموم میشد
ولی در کل فیلم قشنگی بود
دنیرو در سایه آل پاچینو
مایکل مان یک خالق بی ادعا و استاد فیلمسازی در شب و فضای استیلیزه : دزد (جیمز کان) ، مخمصه(دنیروپاچینو)، جانبی(تام کروز)... مایکل مان سام پکین پای مدرنه و هنوز heatاش سرپا و سرحال و قبراقه و کلا رابین هودیسمه
قسمت سرقت از بانک این فیلم تو بازی GTA ۴ دقیقا الگو برداری شده
یکی از کارهای فوق العاده ROBERT DE NIRO همین فیلمه
فقط یک کلمه : عالی !
من بازی پاچینو رو بیشتر پسندیدم..
کلا با بازی پاچینو بیشتر حال میکنم چون برونگراست
البته دنیرو هم گرد و خاک به پا کرد با اون بازی عالی
امیدوارم دوتاشون تا سال ها سالم باشند و ما شاهد نقش آفرینیشون
این دو نابغه قرار دوباره در فیلم Irish man ساخته مارتین اسکورسیزی همبازی بشن
مقایسه ی شیوه ی بازیگری آل پاچینو و رابرت دنیرو با نگاهی مقالات سینمایی
صحبت به میان آوردن از آل پاچینو، بدون مطرح کردن نامی از رابرت دنیرو و مقایسات ضمنی این دو، حداقل در میان هم میهنان پی گیر سینما امری است نامأنوس و غیرعادی .اگر در جمعی باشید و صحبت از بازیگران محبوب سینما باشد، تقریباً محال است که نام یکی، بدون مطرح شدن اشارتی به تشابهات و تفاوت های احتمالی شیوه ی بازیگری دیگری به میان آید .جالب تر اینکه این مقایسات در برخی از موارد منجر به صف بندی ها و جهت گیری های متعصبانه ای می شود که به هیچ وجه پشتوانه ی علمی ندارد .مقاله ی پیش رو نیز فارق از بحثارزش گذاری، با رویکردی تحلیلی به مقایسه ی شیوه ی بازیگری این دو غول سینما می اوست » تحلیل بازیگری« پردازد .این نوشته به قلم رضا کیانیان و از کتاب که در روز تولد آل پاچینو و با اندکی تلخیص و ویرایش پیش روی شما قرار گرفته است.
سینمانگار :مقدمه: صحبت به میان آوردن از آل پاچینو، بدون مطرح کردن نامی از رابرت دنیرو و مقایسات ضمنی این دو، حداقل در میان هم میهنان پی گیر سینما امری است نامأنوس و غیرعادی .اگر در جمعی باشید و صحبت از بازیگران محبوب سینما باشد، تقریباً محال است که نام یکی، بدون مطرح شدن اشارتی به تشابهات و تفاوت های احتمالی شیوه ی بازیگری دیگری به میان آید .جالب تر اینکه این مقایسات در برخی از موارد منجر به صف بندی ها و جهت گیری های متعصبانه ای می شود که به هیچ وجه پشتوانه ی علمی ندارد .مقاله ی پیش رو نیز فارق از بحثارزش گذاری، با رویکردی تحلیلی به مقایسه ی شیوه ی بازیگری این دو غول سینما می اوست»تحلیل بازیگری« پردازد. این نوشته به قلم رضا کیانیان و از کتاب که در روز تولد آل پاچینو و با اندکی تلخیص و ویرایش پیش روی شما قرار گرفته است.
مقایسه ی بازی دو غول
» (Heat مخمصه«فیلم ) ساخته ی مایکل مان یکی از بهترین نمونه ها برای فهم و شناخت دو شیوه ی بازیگریاست؛ شیوه ی بازی درون گرا و شیوه ی بازی برون گرا .در این فیلم این دو شیوه توسط دو غول پهنه ی بازیگری سینمای معاصر جهان ارائه می شوند؛ یعنی رابرت دنیرو و آل پاچینو .این گونه است که می توانیم در این فیلم نمونه ای ترین شکل این دو شیوه ی بازی را ببینیم و مطمئن باشیم هر دو بازیگر با اطمینان، در اوج و در کمال پختگی کار خود را انجام داده اند.
ساخته ۲ برای اولین بار که این دو غول در یک فیلم بازی کردند (پدرخوانده همین تمایز شیوه ،) ی فرانسیس فورد کاپولا ی بازیگری مشهود بود، اما چون روبه روی هم قرار نمی نمی »همبازی« گرفتند و در واقعشدند، تفاوت شیوه ی کارشان کم تر به چشم می خورد .دیگر این که در آن زمان هر دو جوان بودند و به پختگی دهه ی اخیر نرسیده بودند .با این همه دنیرو در اولین اسکارش را می » ۲پدرخوانده « نامزد اولین و دومین اسکارش می »۲ و ۱پدرخوانده « گیرد و پاچینو درشود .هر دو در مدارس بازیگری مشابهی درس خوانده اند؛ یعنی از دانش آموختگان مکتب نوین بازیگری ای هستند که شاگردان استانیسلاوسکی در آمریکا پایه ریزی کردند .و اکنون هر کدام پرچمدار دو شیوه ی رایج بازیگری شده اند.
شیوه ی درون گرا، شیوه ی برون گرا
شیوه ی درون گرا آن شیوه ی بازی است که بازیگر، نقش را درون خود می سازد و سپس همه ی اطلاعات را به ناخودآگاهش می سپارد و از آن پس این ناخودآگاه اوست که در شرایط گوناگون و در موقعیت های متفاوت واکنش نشان می دهد و بدن بازیگر را به حرکت وامی دارد .در واقع نقش از مسیر عواطف و فردیت بازیگر می گذرد و رنگ وبوی درونیات بازیگر را
می گیرد .شیوه ی برون گرا آن شیوه ی بازی است که بازیگر، نقش را روی بدن خود می سازد، حرکت و رفتارهایی را انتخاب می کند و برای این انتخاب ها یک روحیه طراحی می کند .سعی می کند این همه را همچون یک جلد به تن کند و سعی یعنی مجموعه– او در تمام طول و عرض بازی این است که این جلد را حفظ کرده، از آن خارج نشود .این جلدی کردارها و پندارهای انتخاب حال و هوا و در مجموع شخصیتی را می– شدهسازد که همان نقش مورد نظر است .در این شیوه، نقش از فردیت بازیگر و از عواطف او عبور نمی کند بلکه شناخت اجتماعی و عقل بازیگر نقش را طراحی و اجرا می کند. همچنین رنگ وبوی فردی خود بازیگر را به همراه ندارد بلکه رنگ و بوی جهان بینی اجتماعی بازیگر را داراست .شیوه ی درون گرا توسط استانیسلاوسکی و آنتوان چخوف مطرح و تئوریزه شد که درواقع واکنشی به نوع بازی های تیپیـــکال قرن نوزدهمی و همچنین رویکردی به علم نوین روان شناسی بود. شیوه ی برون گرا نیز توسط وسوالد میرهولد، شاگرد بلافصل استانیسلاوسکی، مطرح و بعداً توسط برتولت برشت تئوریزه شد.
بازهم داستان برخورد و کلنجار چند گانگستر و چند پلیس و در رأس آن »مخمصه«فیلمها نیل مک کالی (دنیرو )و وینسنت هانا (پاچینو )است .هر دو شخصیت مطمئنبهنفس، خودمحور و به شدت حرفه ای هستند، که قاعدتاً نهایت کلنجار آن ها باید خونین باشد و به حذف فیزیکی یکی بینجامد، که می انجامد .هانا پیروز می شود اما پیروزی او چندان خوشایندش نیست . چراکه این نوع شخصیت ها همواره در کنار هم و در برخورد با هم معنی پیدا می کنند .قدرت و یکدندگی هریک در آینه ی قدرت و یکدندگی طرف مقابل دیده می شود .به همین سبب است که در این فیلم ها قاعده بر این است که کارگردان دو بازیگر هم تراز را دعوت می کند تا بتوانند از پس خلق چنین شخصیت هایی برآیند .مایکل مان هم، دنیرو و پاچینو را فرا می خواند و سعی می کند هر دو شخصیت را پا به پا و برابر پیش برد .زندگی خصوصی و روابط اجتماعی آن ها را نیز هم سنگ بررسی میکند
دنیرو نقش مک کالی را به شیوه ی درون گرایانه و پاچینو نقش هانا را به شیوه ی برون گرایانه می سازد .فیلم با نمایی از عبور پیاده ی رابرت دنیرو آغاز می شود .می رود، لباس عوض می کند، سوار یک آمبولانس می شود .در نماهای بعد گانگسترهای
دیگر را می بینیم و می فهمیم که همه برای یک عملیات پیچیده اغاز می شوند .در این بین آل پاچینو را در یک رابطه ی خصوصی با همسرش می بینیم .سپس دختر نوجوانش را دیده و به روابط نه چندان گرم خانوادگی آن ها وارد می شویم . صحنه ی عملیات گانگستری خشن، خونین و بیرونی، ولی صحنه ی روابط خانوادگی شخصی، عاطفی و درونی است .از همان اول تکلیف ما روشن است .آدم بده و آدم خوبه معلوم می شوند .ولی بعداً با نشان دادن روابط خشن اجتماعی پاچینو و روابط خصوصی و درونی دنیرو به تعادل می رسیم.
در طول فیلم اما با شیوه ی بازی های این دو، معادله ی اول معکوس می شود. رابطه ی تماشاگر نسبت به دنیرو بسیار عاطفی و خصوصی و نسبت به پاچینو بسیار عقلانی و اجتماعی می شود .این تدثیرگذاری منهای نوع کارگردانی فیلم، مستقیماً به شیوه ی بازی های این دو بازیگر برمی گردد .شیوه ی بازی درون گرا به دلیل ساختار عاطفی و حسی اش مستقیماً روی ناخودآگاه و عواطف تماشاگر اثر می گذارد و شیوه ی بازی برون گرا به دلیل ساختار عقلانی اش با عقل تماشاگر رابطه برقرار می کند.
در طول تماشای فیلم رابرت دنیرو را می بینیم اما پس از تماشای فیلم نمی توانیم تعریف کنیم که او چه حرکاتی انجام داد . کردار بیرونی او زیاد دیده نمی شود .فیزیک او نمایش متمایز و خاصی بروز نمی دهد .به عنوان تماشاگر نمی توانیم رفتارهای بیرونی او را برشماریم و از دیگران تمییز دهیم، بلکه می توانیم حواس، تصمیم ها، تردیدها و نهایتاً کنش های ذهنی او را تشخیص داده و مثلاً بگوییم در فلان صحنه مصمم بود .در فلان صحنه عاشق بود .در فلان صحنه مردد بود و غیره . اما نمی توانیم به طور مشخص بگوییم وقتی مصمم بود این حرکات را انجام میداد و زمانی که مردد بود آن حرکات را. بازی دنیرو دیده نمی شود، بلکه فهمیده می شود .هرجای بازی او را بخواهید مثال بزنید، باید درباره ی قصدهای ذهنی و درونیات او بگویید .حرکت های خاص و خارج از حدود طبیعی کم تر دارد، چون اصلاً او نقش را در ذهن ساخته و زوایای آن را پرداخت کرده است .و همین ذهن غیرعقلانی اوست که موتور حرکت بازی او می شود .در نتیجه همه ی رفتارها و حرکات فیزیکی او کنش های ناخودآگاه اما کنترل شده ای هستند که بطور مداوم ما را با ذهن او و آن چه در پشت پیشانی او می گذرد آشنا می کند .در این شیوه ی بازی چشم های بازیگر به مهم ترین ابزار او تبدیل می شوند .نگاه، حرکت فیزیکی خاصی ندارد . بیش تر منتقل کننده ی اتفاق هایی است که در پشت چشم (ذهن )در حال وقوع هستند .در فیلم های دنیرو بیش ترین ارتباط را با چشم های او برقرار می کنید .در مخمصه تنها جاهایی که بازی فیزیکی او دیده می شود، دوباری است که قصد کشتن گانگستر خاطی را دارد؛ آن هم به این دلیل است که از ریتم حرکت روزمره فراتر می رود .حتی در سکانس پایانی که جبراً از معشوقه اش جدا می شود هیچ حرکت خاصی ندارد .تنها چشم ها و تردیدی که در تمام فیزیک او جاری ست دیده و فهمیده می شود .این شیوه ی بازی به جادو نزدیک تر است .چون شعبده بازی در آن پنهان است و دیده نمی شود .صحنه ی مرگ او را بخاطر بیاورید .بدون هیچ حرکت خاص و یا نمایشی بازی می شود .ولی تأثیرگذار بودن آن غیرقابلانکار است.
وقتی نقش مک کالی را در فیلم می بینیم میفهمیم که آدم محکم و مصممی است. می پرسیم به چه دلیل؟ می گوئیم خب معلوم است .از کجا؟ می گوییم از همه جا. یعنی عملکرد خاصی را نمی توانیم مثال بیاوریم .اما در همورد شخصیت هانا که آل پاچینو بازی اش می کند، با تماشای فیلم بر ما روشن می شود که محکم و مصمم است .به چه دلیل؟ می گوییم ببین چه طوری راه می رود .چه طوری دست هایش را بی قیدانه و بدون توجه به دیگران حرکت می دهد .آدامس جویدنش را ببین. بشکن زدنش را ببین .ببین بی سم را چطوری دست می گیرد و حرف می زند .سلاحش را طوری گذاشته که دیده شود .ادای همه را درمی آورد .همه را مسخره می کند. ببین تلفنهمراهش را چه طوری خاموش می کند .پرت کردن غذایی را که زنش جلوی او ها را ما نمی»ببین« گذاشته ببین .اینگوییم .در اصل آلپاچینو است که می ببین چه می« : گوید !اوست که این حرکت » کنم ها را طراحی کرده و به ما نشان می دهد .به یاد بیاورید صحنه ای را که سراغ خبرچین سیاه پوست می رود. از میان قفس های پر از سگ می گذرد و با حرکاتی باز و بی محابا، با دو دست به در می کوبد و در را باز می کند .با دست هایی که در فضا گسترده شده اند به سمت خبرچین می رود و پشت میز او می نشیند .با حرکات نمایشی صورت از او بازخواست می کند و به یاد بیاورید چگونه با تمسخر حرکاتش، او را خرد می کند و باز به یاد آورید وقتی سراغ یکی از کله گنده ها می رود (همانی که مک کالی آن سرقتِ اول فیلم را برای او انجام داده)، چگونه وارد می شود. چگونه دست او را می پیچاند .چگونه می نشاندش .چگونه برایش شکلک درمی آورد و چگونه او را سؤال و جواب می کند .پاچینو، راحتبودن، محکم بودن، بی خیال بودن و مصمم بودن را با حرکاتی که طراحی کرده برای ما نمایش می دهد .دو حرکت تکرارشونده را هم چاشنی همه ی حرکاتش کرده است :بشکن زدن و آدامس جویدن.
این مجموعه ی حرکتی نمی تواند زاده ی ناخودآگاه باشد و چون نمایشی هستند و دیده می شوند، به یاد می مانند .چون عقلانی
هستند و به عقل تماشاگر منتقل می شوند تا تجزیه و تحلیل شوند، به یاد می مانند .این نوع بازی در ذات خودش فاصله گذارانه می »نمایش« است .چون بازیگر جدای از شخصیت خودش، نقش را طراحی کرده و بهگذارد .هنگامی که به دعوت پاچینو، او و دنیرو در یک رستوران پشت یک میز روبه روی هم می نشینند و گپ می زنند، با اینکه در این صحنه حرکت های نمایشی پاچینو به حداقل می رسد، اما ویترین خوبی برای دیدن این دو شیوه ی بازیگری است .حرف ها و واکنش های پاچینو با انبوهی از خرده حرکت های نمایشی همراه است ولی حرف ها و واکنش های دنیرو کم ترین حرکت ها را دارد.
شاید بگویید حرکت های نمایشی پاچینو به عنوان نقش هانا برای آدم های مقابلش هستند، نه برای تماشاگر .جواب من این است که اگر این طور بود باید در مواقع تنهایی حرکت های نمایشی نمی دیدم، در صورتی که در مواقع تنهایی هم تنهایی را نمایش می دهد .ترجیح هرکدام از شیوه ها بر دیگری به سلایق و جهان بینی مخاطبان برمی گردد .به اصالت و ارزش ان ها مربوط نیست .چراکه هر دو شیوه به اندازه ی کافی عمیق و ریشه دار هستند که نتوان از لحاظ تئوری بر هم ترجیح شان داد.
من سر تعظیم فرود میارم در برابر اساتید سینما آل پاچینو و دنیرو به خاطر بازی تو این فیلم .به خصوص ال پاچینو کبیر که تو دو سه صحنه فیلم کولاک می کنه
این فیلم به خوبی اهمیت انتخاب بازیگر برای نقش یا همون casting رو نشون میده. انتخاب اشتباه باعث میشه حتی بزرگترین بازیگرها هم نتونن خوب بازی کنن. در این فیلم آل پاچینو قربانی همین مسئله شد. کافی بود نقشش رو با دنیرو عوض میکردن یعنی دنیرو پلیس میشد و آل پاچینو تبهکار.چون نقش منفی به دنیرو کمتر میخوره تا آل پاچینو. اگر اینطور میشد مطمئن هستم یه نقش آفرینی ماندگار دیگه به کارنامه ی آل پاچینو اضافه میشد. ولی افسوس...
فقط میتونم بگم دیدن این فیلم یه حس خیلی خوبی به بیننده میده همین
بی شک بازی اقای دنیرو و دیالوگاشون حرف نداشت
یکی از بهترین فیلمایی که به عمرم دیدم
پاچينو و دنيرو دو بازيگر متفاوت در دو سبك مختلفند و اصلا نميشه مقايسشون كرد.به نظر من هر دوشون نقششونو عالي بازي كردن و بحث درباره ي اينكه كدوم بهتره كاملا بي معنيه!!!
فیلمی بسیار زیبا با بازی شاهکار دو اسطوره فراموش نشدنی سینما. اون کسانی که دنیرو و پاچینو رو با هم مقایسه می کنند می تونن تو این فیلم متوجه برتری دنیرو نسبت به پاچینو بشن.
کلاس بازیگری
بیییییییی نظیر هم برای بازیگران فیلم هم برای کارگردان فیلم و ...
خیلی کشدار ..... امتیازم ۵
از نگاه یک بیننده آماتور (خودم) بسیار زیبا ست من تا حالا ۴بار دیدم
فقط میتونم بگم دنیرو و پاچینو در کنار هم محشرهاما خوده فیلم مزخرف بود داستان فیلم دیالوگ ها هیچی هیچی نداشت
در اکثر فیلم های دزد و پلیسی دزد یک ضدقهرمان است ولی در این فیلم اینطور نیس میشه گف دزد یک قهرمان است.دراین فیلم آدم مرکزی وجود ندارد و آدم محوری فیلم هردو هستند اکثر نکات فیلم در حد معمولی هستند مثل فیلمنامه،کارگردانی،فیلمبرداری و تدوین
سکانسی که من خیلی در این فیلم دوس داشتم سکانسی بود که دارو دسته ی نیل در رستوران با خانواده هاشون مشغول خوشگذرونی بودند و نشون میداد نیل چقدر تنهاست.
دوستانی که این فیلم رو دیدن و از این سبک دزد و پلیسی ( سرقت از بانک و ... ) خوششون میاد پیشنهاد میکنم فیلم the townبا بازی بن افلک رو هم حتما ببینن.مطمئنم از اونم خوشتون میاد. (خودم شخصا با the town بیشتر حال کردم . هر چند هر دوتاش عالی ان.
دو اسطوره ي تكرار نشدني هاليوود بار ديگر در فيلم the irishman ساخته اسكورسيزي بزرگ مقابل هم خواهند رفت در سال ۲۰۱۸
یکی از برترین فیلم های پلیسی.. اوایل یکم ریتمش کنده ..اواسط به بعد بهتر میشه بازی آل پاچینو و دینرو که نیاز به گفتن نداره خیلی قشنگ بود این فیلم ۹ از ۱۰
با درود - یکی از بهترین فیلم هاست
یکی از بهترین فیلم های پلیسی بود که دیدم. به خاطر این که کارهاشون خیلی منطقی بود وتوش خبر از قهرمان بازی های الکی هالیوودی نبود
من به این فیلم ۱۰ از ۱۰ دادم و این رو نه به خاطر بازیگری دنیرو و پاچینوی عزیز،نه، به خاطر اینکه نزدیک به سه ساعت در حال زندگی کردن هستی. تمام شخصیت‌ها توی فیلم تنها هستند و این تو هستی که مهمان تنهایی‌هاشون می‌شی. همه در فیلم به دنبال کمال هستن، اما در نهایت کابوس‌ها به سراغ‌شون میان:‌ دنیرو از نبود وقت رنج می‌بره توی کابوس‌هاش و پاچینو از حضور تمام قربانی‌ها... این فیلم به مدت ده ساله که هر ماه از پلیر من پخش می‌شه و باز هم خواهد شد. چون ارادتی کامل به تاریخ سینماست و بازیگری. مایکل مان خوش‌شانس‌ترین کارگردان تاریخ سینماست، چون تونست از طریق فیلمش قاب‌هایی رو تحویل مخاطب بده که آرزوی خیلی از بزرگان سینما بود. این فیلم رو حداقل سالی دو یا سه بار ببینید. چون باعث می‌شه سطح سلیقه‌تون کاملاً ارتقا پیدا کنه. ببینید...ببینید...
به این میگن یک جنایی - درام عالی. در سکانس به سکانس فیلم آدم درگیر اینه که آل پاچینو زیباتر هنرنمایی میکنه یا دنیرو؟ من خودم به شدت طرفدار آل پاچینوی بزرگ هستم و معمولا آل پاچینو رو به جادوی چشم هاش در بازیگری می شناسیم اما در این فیلم مسحور بازی چشمان هر دو بازیگر شدم به خصوص اون صحنه ی اواخر فیلم که دنیرو حین رانندگی، با حرکت چشمانش، هنرمندانه از بی خیالی نسبت به خبرچینشون به بغض و سپس به کینه و سپس تغییر در تصمیم منتقل شد. در چند ثانیه اوج هنرش رو به نمایش گذاشت.
پایان فیلم هم که عالی بود و بیانگر این بود که دنیرو به آل نباخت بلکه فدایی شدن رو خودش انتخاب کرد. در واقع یک مجرم، درس زندگی و ایثار نسبت به عزیزان رو خیلی بهتر از یک کاراگاه بلد بود.
در مقام امتیاز دادن فنی نیستم اما قلبا ۹ از ۱۰ دادم.
داغون فیلماییم که دنیرو و الپاچینو باهم توشون بازی کردن حالا چه برسه اینکه داستان و کارگردان فیلم اینقدم خوب باشه
خداییش کیلمر خیلی حیف شد
بازیشو تو این فیلم نگاه کنین نمرش بیسته خوشتیپ خوش هیکل بازیگری عالی ولی قدر خودشو ندونست باس تو بهترین فیلما بازی میکرد ولی خراب کرد
در یک کلام عااللییی بود
فیلم خوبی بود
البته هیجان فیلم زیاد نبود
و اینکه میتونست خیلی کوتاه تر باشه ، اولشو زیادی کش داده بود
۷/۱۰
دوستان چرا انقدر دوست دارید که افراد رو قضاوت کنید؟؟؟
به خدا هم آل پاچینو خوبه هم رابرت دنیرو
هر دوشون یه سری کارهای قابل ستایش و عالی دارن و یه سری کارهای ضعیف تر
بنده نظر شخصیم اینه که هیچگاه بازیگر ها و هنرمندا رو قضاوت نکنیم چون واقعا دو کلمه ی خوب و بد نمیتونن از بس این افراد بر بیان
بلکه باید تحلیلشون کنیم که مثلا ال پاچینو در این قسمت کار موفق بود و در اونجا موفق نبود ( با دلیل البته)
این طوری زندگی بهتری هم خواهیم داشت
با سپاس از همه دوستان که هجویات من رو تحمل کردن:)
قشنگ ترین و بهترین سکانس این فیلم فقط اونجایی که هم دنیرو هم آل پاچینو میرن کافه و روبروی هم دیگه صحبت میکنن! انگار که کل دو قطب هالیوود روبروی همدیگه ان.
یک شاهکار به تمام معنا! سناریو عالی با ضرباهنگ و ریتمی مناسب و بازیهای بهترین بازیگرای سینما و موسیقی بیاد ماندنی!! هرچی که از دیدن یک فیلم میخواید برای لذت بردن رو داشت. سکانس رستوران که دیگه تکرار نشدنی هست در سینما با بازی درخشان دنیرو کبیر و پاچینو اسطوره!!!!!!!!!!!!
عالی عالی عالی
این فیلموبخاطرکارگردانش خیلی دوس دارم چون عالیه توی کارش...ونیز دنیرو و پاچینو..همیشه بحث سربهتربودن این دوتابازیگرتوی این فیلم ازطرف طرفداراشون جریان داره که بنده باوجود دوس داشتن آل پاچینو ، رای به دنیرو میدم. هرچند درفیلمای مایکل مان نقش منفی یا ضدقهرمان کاریزمای جذابی داشته و دنیرو از این فرصت نهایت استفاده رو برده
جزء ترین هاست این فیلم ♥
از هر نظر کامل بود تقریباً
نمره من ۹.۲ از ۱۰
انتخاب بین آل پاچینو و رابرت دنیرو یکی از سخت ترین کارهای دنیاس! مخصوصا توی این فیلم.
اونهایی که میگن بازی دنیرو یا پاچینو از اون یکی بهتر یا بدتره، یه احمق کم سواد هستند که انقدر شعور هم ندارن که بفهمن وقتی سواد نداری لااقل حرف نزن؛ مطمئن باش کسی نمیگه لالی!!!
سبک بازی دنیرو و پاچینو انقدر با هم فرق داره که اصلا نمیشه بازیشونو با هم قیاس کرد چه برسه به اینکه بگی کی بهتر بازی کرد!!! (بی سوادهارو ارجاع میدم به نقد عالی استاد رضا کیانیان در مورد بازی دنیرو و پاچینو در فیلم مخمصه)
دوستان چرا اسم این فیلم مخمصه معنی شده ؟
یه فیلم عالی دیدم اومدم نظرهارو دنبال کنم برای درک بهتر و لذت بیشتر بردن از فیلم. مثل بچه ها همه افتادن به جون هم که پاچینو بهتره یا دنیرو تو رو هرکی میپرستید و نمی پرستید شماره هم دیگه رو بگیرید برید تا صبح با هم کل بندازید بذارید نقد های زیبا از فیلم و بخونیم. خسته مون کردید پای هر فیلم و سریال میاید دنبال مرید پروری و مرید بازیتون... اه
fekr mikonam behtarin secance policiye nabarde khiyabooni ro dar hamin film didam kargardani va baziye aghayan deniro pacino kilmer aliyesohbat kardan sare mize ghahve khane ham beine aghaye pacino va aghaye den irofaramoosh nashodaniye hatman ghable marg in film bayad dide beshe
خیلی وقت است که چنین شاهکاری در ژانر پلیسی ساخته نشده
دنیرو بتی که از آل پاچینو ساخته شده رو در این فیلم شکست ! :)
فیلم خیلی خوب بود ! ولی من آخرش رو دوست نداشتم !
از اون فیلماس که نقش مثبت نداره و شخصیت ها همه خاکستری هستند :)
ولی به شخصه کل فیلم دوس داشتم دنیرو موفق باشه توو کارش
در یک کلام
ال باچینو و روبرت دنیرو
مگه میشه آلپاچینو و دنیرو باهم باشن و فیلم بدشه
یعنی از این دوتا بازیگر حی داریم ؟ نه مگه داریم؟
فیلم با شروع سرقت بانک قشنگ شد قبلش خسته کننده بود. سکانس های رودر رویی پاچینو و دنیرو زیبا و ماندگار بود. به وضوح بازی دنیرو بهتر از پاچینو بود.
یادم میاد خود رابرت دنیرو در جایی گفته بود من از ال کم اوردم وعصبی شده بودم مخصوصا در صحنه دیدار در رستوران والبته به نظر بنده هم الپاچینو یک هوا بهتر بود هر چند هر دو عالین
دنیرو :گفته بودم بر نمیگردم
.
.
.
پاچینو : اره
همین کافیه برای این فیلم
دنیرو بی شک برترین بازیگر تمام دورانهاست اسطوره ای تکرار نشدنی یک حسی که هیچ وقت به طور کامل انتقال پیدا نمیکنه.
بارها این فیلمو دیدم و بارها اخرشو تو ذهنم تغییر دادم بازهم این کارو میکنم.
حالم از این فیلم و آخرش بهم میخوره
هرکی مثه من عاشق دنیرو هس اصن نگاه نکنه این فیلمو که چیز میشه تو حالش -_-
یک شاهکار به تمام معنا. موسیقی متن در طول فیلم که رسما دیوانه کنندست.
فیلم بی نظیره...هر چقدر رابرت دنیرو فیلمای جدیدش مسخره و حال به هم زنه برعکسش گذشته درخشانی داشته و با بازیاش ادمو مبهوت خودش میکرده
این فیلم هر چی از زیبایش بگم کم گفتم فوق العاده اس این فیلم