فیلم قشنگیه البته برای مخاطب خاص. مضمون خوبی داره ولی چیزی که در طول فیلم منو نگهداشت همزاد بودن این پدر با پدر خدابیامرز من بود که انگار داشتم بابامو میدیدم همون شوخی ها و.... خندیدم و.... دلم گرفت . نمیدونم ما ادعای شرقی بودن وشناخت و... داریم ولی اونا این فیلم رو میسازند. حکایت کتاب درباره فیل ـه. دیدنش را برای پدر مادر توصیه میکنم
0
dash hamid
۷ سال پیش
تا نیمه عالی وبامزه بود بعدش نمیدونم چی شد
0
soyzahra
۸ سال پیش
فیلم خیلی خوبی بود. مطمئنا اگه زمانش کمی کمتر بود مخاطبانی که کمتر عادت به دیدن این سبک فیلمهای اروپایی را دارند بیشتر جذب میکرد. بهترین صحنه فیلم زمان رخ دادن پوستر فیلمه. تا قبل اون نمیتونستم معنی پوستر فیلمو بفهمم.
0
jahangiry.somi
۸ سال پیش
فیلم خوبیه ولی خوب تحمل فضاش سخته نمره من هشت البته با شعارهای فیلم و نقد ها اصلن همراه نیستم نظر خودمو دارم اسپویل باباش خیلی آدم مزخرفی بود
1
kamyarmirzaie
۸ سال پیش
بهترین فیلم ۲۰۱۶
2
hesamrasooli
۸ سال پیش
این چی بود؟ تا قبل از دیدن این فیلم فکر میکردم یه ذره سینما حالیمه فیلمی خسته کننده و بی کشش با یه صحنه حال به هم زن تو هتل من مشکلم چیه که فیلم رو نفهمیدم و لذت نبردم ازش؟ فیلمی با این همه جایزه ترسم از اینه که مثل کسایی باشم که اخراجی ها رو به جدایی ترجیح میدادن اخراجی ها رو ترجیح میدادن چون سینما نمیدونستن
1
marziye.abbariky
۸ سال پیش
بسیاااااار خسته کننده .... پیامی که میخواست بده این بود که قدر خانوادهرو بدونیم تا هستن .... کشت مارو ... ... اصلا لذت نبردم
1
aram24800
۸ سال پیش
اول فکر میکردم فقط خودم این فیلم رو بیشتر از فروشنده دوس داشتم، اما الان که نظرات دوستان رو دیدم متوجه اشتباهم شدم.
4
s.r.mehrpouya
۸ سال پیش
تونی اردمن زشت احمق و مسخره
4
sn.saharnaz
۸ سال پیش
بعد از تحمل دو ساعت و خورده ای ، لحظه ای در به کار بردن شیفت و دیلیت تردید نکردم.واقعا این رقیب فروشنده بود؟؟
3
vivaomid0
۸ سال پیش
فیلم بسیار ضعیفه هیچ داستانی شکل نمیگیره و تلاش برای نشان دادن شرایط سخت دختر و کمک پدرش به شدت ضعیف و مسخره نشون داده میشه .. فیلم هیچ چیز مثبتی نداره ... ۱ از ۱۰
2
امیرحسین عبدالهی
۸ سال پیش
تنها نقص این فیلم ساخته شدن در سالی بود که اصغر فرهادی فیلم ساخت. اصلا سال هایی که فرهادی فیلم میسازه بقیه ی سازندگان خارجی زبان باید دست نگه دارن. مثل تمام سالهایی که مسی اسیر بهتر بودن رونالدو شد. (تونی اردمن رو باید دید و به فرهادی افتخار کرد.)
0
امیرحسین عبدالهی
۸ سال پیش
زندگی به سبک تونی اردمن„ این فیلم و شخصیت دوست داشتنی تونی برای دو ساعت زندگی رو با تمام محتویات خود ساخته و غیر ساخته به بازی میگیره. „جدی„ برای این مرد هیچ معنایی نداره, انقدر زندگی رو قشنگ به بازی میگیره که یه جاهایی دلت برای زندگی می سوزه, که انقدر بیچارست در برابر این انسان... اما وقتی به ویتنی (دختر تونی) نگاه می کنی که زندگی چه بلایی به سرش آورده تازه به تونی حق میدی و دلت می خواد باهاش همراه بشی. تازه میفهمی که زندگی ظالم تره و حقشه که مثل تونی باهاش برخورد کنیم. .................... تنها نقص این فیلم ساخته شدن در سالی بود که اصغر فرهادی فیلم ساخت. اصلا سال هایی که فرهادی فیلم میسازه بقیه ی سازندگان خارجی زبان باید دست نگه دارن. مثل تمام سالهایی که مسی اسیر بهتر بودن رونالدو شد. (تونی اردمن رو باید دید و به فرهادی افتخار کرد.)
1
sanazmail
۸ سال پیش
اصلا خوب نبود
3
ebiii37
۸ سال پیش
اصلن فیلم خوبی نیست لیاقت شرکت تک پنج تا فیلم حارجی کاندیدای اسکارم نداشت چ برسه جایزه،یک ثانیه فروشنده می ارزه تمام فیلم و عواملش رو.
3
erfanazizi40
۸ سال پیش
با تونی اردمن هم میشه خندید و هم میشه گریه کرد و این دو ویژگی در یک فیلم نشون دهنده ی اینه که با یه فیلم درجه یک روبرو هستیم. فوق العاده بود. کافیه یه ربع از فیلم رو ببینید تا کاملا جذب فیلم شید و پاش میخکوب شید.
در ضمن به نظر یه سری از روشنفکرنماها که کارگردان رو بیسواد (!) میدونن و لا.یک های کا.منتاشون توجه نکنید.
1
Sorooshhadibagi45
۸ سال پیش
فیلمی بسیار سرگرم کننده و بامزه تو فیلم از لحن کمدی برای استحکام خونواده به خوبی استفاده شده. فیلم نشون بده بعضی وقتا باید از زندگی عقب نشینی کرد تا بتونی تمام و کمال از زندگی لذت ببری. به نظرم این فیلم یک شاهکار بود شخصیت پردازی درست،فیلمنامه بسیار قوی،کارگردانی خوب امتیاز ۸۰۷از ۱۰
2
djvahid8855
۸ سال پیش
همچین مزخرفی را نباید دست کم گرفت چون به این چنین مزخرفی جوایزی داده میشه که به ما بگند ما بیشتر از شما عوام از فیلم میفهمیم , اساسا فیلم چیزی نیست که شما می بینید فیلم همونیه که ما میفهمیم . با چه جریتی اینو با فروشنده مقایسه میکنند , فیلمی که اونقدر در بیان محتوا عاجز هست که مجبور میشه همه عقایدش را از دهن شخصیت اصلی بیرون بپرونه . اینو دیدم تا بدونم که خوبه که من اینجور سینما را نمیفهمم .
4
Reza
۸ سال پیش
چرندی بی همتا به نام تونی اردمن....۰ از ۱۰
3
jingoltina
۸ سال پیش
اینکه یه فیلم ایرانی اسکار بگیره افتخار داره، اما نبردنش خجالت نداره که هی از کلمه «« تعصب »» و تأکید بر وجود نداشتن اون در مقایسه بین این فیلم و فروشنده حرف بزنیم. اگر بخوایم نظر شخصی مون رو بگیم که کدوم بهتره هیچ نیازی به ذکر وجود و یا عدم وجود تعصب نیست
اعتقاد دارم فروشنده در بین ۷ تا فیلمی که فرهادی ساخته جزو ۳ تای ضعیف شه
و همین طور تونی اردمن فیلم خوبیه و برنده اسکار شک ندارم بین تونی اردمن و فروشنده انتخاب میشه (۳ تای دیگه خیلی فاصله دارن)
ای کاش ماجراهای نژادپرستانه ترامپ و بیانیه های بعدش پیش نمی اومد که کسی نگه سیاسی ئه. و ای کاش دوقطبی خودی و غیرخودی هم تو این مملکت جهان سومی نبود که بگن تعصب و سیاه نمایی و.....
بدون اینکه نیازی به استفاده از تیترهای نخ نمایی مثل سیاست و تعصب و..... باشه که قطعا ارزش شون خیلی کمتر از خود سینماست، اگر قصد بر مقایسه ««فقط»» بین دو فیلم فروشنده و تونی اردمن باشه، جایزه اسکار به نظرم قطعا و مسلما و بدون شک حق فیلم فروشنده است چون از تونی اردمن که یک درام خوش ساخت و درست کارگردانی شده اما بیش از حد طولانی آلمانی ئه وافعا فیلم بهتری ئه (هر چند از بهترین فیلم شخص فرهادی هنوز خیلی فاصله داره)
1
u
۸ سال پیش
فیلم قشنگی بود ..... دختر وقتی پدر را پاپا صدا میکنه که خودش را از دنیای زرق و برق مادی رها میکنه .. و پدر هم وقتی محبوب دختر میشود که خودش را در ظاهری پر از مو بدون اینکههویتش معلوم شود ....... اوج فیلم همزنطور که کاربران گفتن صحنه اواز دختر و صحنه قبول پدر به عنوان کسی که دنیا را (ببخشید ) به اونجاش گرفته است است .... فیلم برای من عالیس .... و حتما دانلود کنیدببینید لذت ببرید ۸ از ۹ یک درام . کمدی با حال ...... حقش اسکار است با اینکه فروشنده هم فیلمی عالیس
2
u
۸ سال پیش
فیلم قشنگی بود ..... دختر وقتی پدر را پاپا صدا میکنه که خودش را از دنیای زرق و برق مادی رها میکنه .. و پدر هم وقتی محبوب دختر میشود که خودش را در ظاهری پر از مو بدون اینکههویتش معلوم شود ....... اوج فیلم همزنطور که کاربران گفتن صحنه اواز دختر و صحنه قبول پدر به عنوان کسی که دنیا را (ببخشید ) به اونجاش گرفته است است .... فیلم برای من عالیس .... و حتما دانلود کنیدببینید لذت ببرید ۸ از ۹ یک درام . کمدی با حال ...... حقش اسکار است با اینکه فروشنده هم فیلمی عالیس
3
sami_hiddenblack
۸ سال پیش
۸/۱۰ فیلم رو خیلی دوست داشتم ، دوستان هم نقد هاشون رو نوشتن دیگه جایی برای من بی سواد نمیمونه ولی خواستم بگم خیلی ها مثل من از این فیلم خوششون اومده و تا عمق فیلم روبا تمام قلب و ذهن حس کردن !
4
saeedlayan
۸ سال پیش
این فیلم نامزد اسکاره؟!!! عجب! بیسار کسل‌کننده و کند بود. شاید برای متخصصای سینما شاه‌کار باشه، ولی شک دارم عموم بیننده‌ها لذتی از دیدنش ببرن.
1
mohammad.mehdi.malekiyan
۸ سال پیش
شاهکار
46
Javad.M
۸ سال پیش
بیش از هرچیز پوستر این اثر من رو به چالش کشید، و باید گفت تا فیلم رو نبینید نمیفهمید این پوستر چه چیزی رو داره بیان میکنه،یک لحظه،یک لحظه ی مهم تمام فیلم سعی داره قدرت و ارزش لحظه های قیمتی زندگی رو برجسته کنه و این مهم رو که باید در لحظه زیست و از ثانیه ها و دقیقه ها استفاده کرد و لذت برد رو یادآوری کنه،هرچند این یادآوری بشدت نامتعارف،تونی اردمنی و بعضا مضحکه.
قصد زیاده گویی ندارم فقط دو توضیح کوتاه:
۱.این فیلم رو بخاطر مفاهیم و لحظه های نابی که در بین سکانسها گنجونده شده ببینید و بخاطر غیر متعارف بودنش اون رو قضاوت نکنید،که البته بدون شک خیلی از کا.ربران عزیز نمیتونن این اثر رو بپذیرن و براشون مضحک خواهد بود.
۲.بدون لحظه ای شک و تردید،فروشنده که رقیب اسکاری این اثر محسوب میشه کیلومترها با این اثر فاصله داره و از نظر من بهتره،چه از نظر ساخت،چه بازی و چه مفهوم.(بدون تعصب)
30
keley
۸ سال پیش
پدری نگران یا دلقک؟! نویسنده : علیرضا حنیفی «تونی اردمن» فیلمی پر سر و صدا است و محصول سینمای آلمان و به کارگردانی «مارن اده». که تقریبا در هر جشنواره‌ای جزو فیلم‌های منتخب قرار گرفته است و مدعی اصلی بهترین فیلم خارجی‌ اسکار نیز است. این فیلم اولین اکران خود را در فستیوال کن پشت سر گذاشت. هر چند که فیلم مورد بی‌توجهی هیئت داوران قرار گرفت امّا منتقدان، فیلم را تحسین کردند؛ تا آنجا که تمامی منتقدان کایه‌دو سینما به فیلم چهارستاره دادند. فیلم ماجرای تلاش پدری، «وینفرد کنرادی»، برای شاد ساختن دخترش، «اینس کنرادی»، است. دختر ادا و اطوارهای پدرش را دیگر نمی‌پسندد و دیگر پدر را دوست ندارد. دختر درگیر کارهای بی حد و حصر خود است و در منجلاب سنگینیِ این کارها فرورفته است. پدرِ دختر که می‌خواهد دخترش از زندگی لذت ببرد مدام حول او می‌چرخد. امّا دختر وی را پس می‌زند. تا آنکه پدر با قیافه تغییر یافته و با اسم جعلی «تونی اردمن» بار دیگر وارد زندگی دختر می‌شود تا مبادا دخترش از حضور او خجل شود. فیلم یک سکانس مهم و خوب دارد. سکانسی که به نوعی می‌توان آنرا عصاره‌ی فیلم دانست. سکانسی که دختر به همراه پدرش، آهنگِ «The Greatest Love of All»ِ ویتنی هیوستون را می‌خواند. آهنگی که به شدت در دختر تاثیر می‌گذارد و به نوعی بنیان اصلی فکری حاکم بر فیلم و شخص تونی اردمن است. شعر با توصیفی از دوران بچگی «ایده‌آل» آغاز می‌شود. خطاب شعر رو به سوی والدین است. امّا در این لحظه گویا این شعر یادآوری زحمات پدر در حق فرزند خودش است؛ دختر به یاد می‌آورد که چه پدر خوبی داشته است که او را دختری خوشحال و سرخوش بار آورده است. دختر که دیگر بزرگ شده است و از دورن کودکی خود فاصله گرفته است، اوضاع خوبی ندارد و متوجه است که پدرش نیز به تعمد این شعر را انتخاب کرده است تا او را با «زندگی ایده‌آل»- که بارها بحث این موضوع بین پدر و دختر صورت گرفت- مدنظرش خودش مجدد آشنا کند. I believe the children are our future, Teach them well and let them lead the way Show them all the beauty they possess inside Give them a sense of pride to make it easier Let the children#۰۳۹;s laughter remind us how we used to be. دختر سپس ادامه می‌دهد و از ضرورت یافتن قهرمان برای بقیه می‌خواند؛ بقیه‌ای که در همه‌ی زمینه‌ها از یکدیگر تقلید می‌کنند و یکسری عرف‌های الکی را به وجود آورده‌اند. در حالیکه زندگی بسیار ساده‌تر است به شرط آنکه فرد بخواهد روی پای خود بایستد و خودش مسئول کارهایش باشد. مهم نیست دیگرانی که کورکورانه از یکدیگر تقلید می‌کنند چه می‌گویند. مهم این است که تو خوشحال باشی و «کرامت» داشته باشی. دختر در همان حال که مشغول خواندن است نگاه‌هایی با پدرش رد و بدل می‌کند و مدام به یاد می‌آورد که چه پدر خوبی داشته است و دارد. Everybody searching for a hero People need someone to look up to I never found anyone who fulfilled my needs A lonely place to be, and so I learned to depend on me I decided long ago never to walk in anyone#۰۳۹;s shadow If I failed, if I succeed, at least I lived as I believed. No matter what they take from me they can#۰۳۹;t take away my dignity دختر پس از آنکه نقطه اوج آهنگ را رد می‌کند و به خوبی فرصت فکر کردن و یادآوری گذشته و حال خود را می‌یابد. به نقطه‌ی کلیدی شعر می‌رسد؛ نقطه‌ای که راه نجات دختر است. نکته‌ای که چند وقتی است فراموش کرده است؛ شاد و خوشحال بودن بزرگترین دستاورد است. Because the greatest love of all is happening to me I found the greatest love of all inside of me شعر که به انتهای خود می‌رسد گویی به زمان حال دختر نزدیک‌تر شده است. شعر احتمالا تاثیرات خود را با یادآوری دوران کودکی به دختر آغاز می‌کند تا آنکه به مشکلاتِ کنونی دختر می‌رسد. شعر از گمراهی همان بچه‌های معصوم می‌گوید که راه را اشتباهی رفته‌اند. شعر سپس راه بازگشت را یادآوری می‌کند که چیزی جز همان «عشق درون» نیست. دختر که به انتهای شعر می‌رسد با حالتی منقلب از خانه خارج می‌شود و می‌رود؛ چون فهمیده است که راه را اشتباهی آمده است؛ چون که متوجه‌ی شباهت ماهیت خود با ماهیت شعر شده است. And if by chance that special place That you#۰۳۹;ve been dreaming of Leads you to a lonely place Find your strength in love. سومین فیلم‌- بدون احتساب فیلم‌های کوتاه‌- مارن اده همچنان نشان از آن دارد که وی هنوز به پختگی کامل در فیلمسازی نرسیده است. فیلم به طور عجیبی و با مکثی طولانی شروع می‌شود. دوربین ثابت است و هر از چندگاهی تکان کوچکی می‌خورد تا آنکه پستچی می‌رسد. فیلم از همان ابتدا نوید یک فیلم کسل کننده و کش‌دار را می‌دهد. فیلم به لحاظ تدوین و کارگردانی اوضاع چندان مساعدی ندارید. اولین و اساسی‌ترین مشکل آن است که فیلم به شدت طولانی است و در خیلی از اوقات فیلم وقت تلف می‌کند. تونی اردمن پیرنگ ساده و دم‌دستی دارد امّا سکانس‌ها به شدت طولانی‌اند و کات‌های فیلم اساس بد موقع به کار می‌آیند؛ کات‌هایی که عنصر «زمان» را از فیلم به کلی پاک کرده‌اند. در فیلم ابدا گذر زمان و طول زمان حس نمی‌شود. تمام فیلم گویی در ۱۶۲ دقیقه رخ می‌دهد! فیلم بعد از مرگ سگ که بد اجرا شد به طور ناگهانی کات می‌خورد به محل کار اینس! چه مدت گذشت که وینفرد در سوگ سگ بود؟! وینفرد کجا بود و اینجا کجاست؟! این موضوع بعد از این نیز در جای‌جای فیلم وجود داشت و «مکان‌مند» نبودن فیلم مزید بر علت شده بود تا مخاطب با از دست دادن بافت‌ها به کمترین همذات پنداری با فیلم برسد. فیلم گاهی از بخارست به آلمان کات می‌خورد، گاهی از فلان خانه روستایی در شهری نامعلوم کات می‌خورد به یک شهر شلوغ و ... به طور کلی تدوینگر در این فیلم نقش یک فردی را داشته است که صرفا نماهای فیلم را بدون منطق روایی و تدوین به یکدیگر چسبانده است. دوربین روی‌دست فیلم نیز بدون منطق است. گاها اشتباهاتی بسیار آماتوری نیز در کارگردانی رخ داده بود که به شدت تعجب‌آور بود. کم نبودند سکانس‌های گفت و گویی که به طور کلی اشتباه برداشت شده بودند؛ به یاد دارم که در یکی از سکانس‌هایِ گفت و گویِ وینفرد و اینس در خانه، دوربینی که روایتگر حرف زدن وینفرد است نصف سرِ اینس را نیز در پایین قاب دارد! یکی از آن موضوعاتی که فیلم بسیار روی آن کار می‌کند سگ وینفرد است؛ سگی که حتّی توانایی دیدن درست و حسابی و ندارد و همه از وی می‌خواهند تا سگ را خلاص بکند امّا وینفرد از این موضوع سر بازمی‌زند و در یک جایی که مادربزرگ از پدر می‌خواهد که سگ را خلاص کند وینفرد با تیزهوشی در جواب می‌گوید که اگر این شیوه درست است ابتدا می‌بایستی خود پیرزن را خلاص کرد! از همان ابتدا فیلم این موضوع را به مخاطب می‌فهماند که وینفرد روش خاصی برای زندگی دارد و جهان‌بینی‌اش همانند بقیه نیست. به نوعی وابستگی بین سگ و وینفرد همانند رابطه دختر وی با او در سالهای قبل است- یا بهتر بگویم قرار بود که اینگونه شود امّا... فیلم در این رابطه‌ی دو طرفه بین سگ و وینفرد بسیار بد عمل می‌کند و به نوعی این کار، شروعی برای پرداختِ بدِ شخصیت وینفرد است. شاید بد نباشد رابطه بین امبرتو دی. و سگش، فلایک، را در فیلم خوب دسیکا یادآوری کنم. مگر نه اینکه در آن فیلمِ خوب ابتدا رابطه‌ی بین امبرتو و فلایک جای افتاد و مخاطب به جایگاه فلایک در زندگی امبرتو پی برد؛ سپس دسیکا توانست با دستمایه قرار دادن این موضوع به «تنهایی»ِ امبرتو برسد؟! در تونی اردمن تا آنجا که سگ و وینفرد همراه یکدیگر هستند، پرداخت شخصیت خوب شکل گرفته است امّا مشکل با مرگ سگ شروع می‌شود. گویی مرگ سگ که مونس و همدم وینفرد بوده است و اساسا مرگ وی و ترس از تنهایی باعث شده است تا وینفرد مجددا به دنبال دخترش بیفتد، پشیزی برای وینفرد اهمیت ندارد. فیلم با رویکردی به شدت کلیشه‌ای با چند نمای کوتاه و سمبل شده سعی در نشان دادن غمِ این مرگ در وینفرد دارد که اساسا بی‌نتیجه مانده است. پس از آنکه فیلم نتوانست این رابطه دو طرفه را خوب در بیاورد مشکلاتی اساسی برای پیشبرد داستان به وجود می‌آید. زمانیکه فیلم آنقدر کم‌اهمیت به مرگ سگ اشاره می‌کند این شائبه و سوال پیش می‌آید که اساسا وینفرد برای چه مجددا به دنبال دختر خود رفته است. تنهایی؟! اگر اینگونه بوده است لااقل فیلم در نشان دادن این خلا در زندگی وینفرد کاملاشکست خورده است. و یا آنکه وینفرد از نحوه زندگی ماشینی و پردردسر اینس به تنگ آمده بود و دلش می‌خواست که او را همانند قبل شادمان بیابد. اگر هم این موضوع باعث تکاپوی وینفرد بوده است؛ این سوال مطرح می‌شود که قبل آن برای وینفرد، اینس چقدر اهمیت داشته است و چه شده است که حالا اینقدر نگران دختر خودش شده است؟ به جز یکی دو سکانس خوب- از جمله آن سکانس آواز خواندن اینس و سپس ترک مهمانی- اساسا در صورت پدر و کنش‌هایش دوست داشتنی که از روی نگرانی بر سر اوضاع دختر باشد دیده نمی‌شود. حتّی میزانسن نیز علیه نگران بودن پدر است. گویی پدر که سگ خود را از دست داده است حالا به دنبال تفریحی جدید است و ادا و اطوارهایی نیز در می‌آورد تا خود را التیام ببخشد نه آنکه اوضاع دخترش را بهبود بخشد. و اوج فضاحت کار آنجاست که پدر با شمایل تونی اردمن وارد می‌شود. این پدری نگران است یا دلقک؟! به گمان‌م نه ژانر کمدی پاسخگوی این مشکل است و نه شخصیت‌پردازی وینفرد. شخصیت پردازی دختر، اینس، در عوض پدرش قابل تحمل است و بازیِ بازیگر آن نیز بی دلیل در آن نبوده است. ابتدای امر از پذیرش پدر سر باز می‌زند امّا کم‌کم نظرش عوض می‌شود. ابتدای این تحول نیز از زمانی شروع می‌شود که پدر را عملا از خانه خود بیرون می‌کند. در هنگام مشایعت پدر از بالکن است که اینس متوجه قهقهرای اخلاقی است که در آن در حال سقوط است. از این هنگام تا بازگشت پدر با شمایلی جدید به طور کلی اینس به فکر فرو رفته‌است و آماده‌ی رویدادهای جدید است. به نوعی اینس در این هنگام دارد دوران گذاری را طی می‌کند تا به اینس انتهای فیلم تبدیل شود. فیلمنامه در این قسمت برای نشان دادن این دوارن گذار به خوبی عمل نمی‌کند و عملا رشته کلام از دست فیلم در می‌رود و این موضوع با آن رابطه بین اینس و همکارش حادتر نیز می‌شود. رابطه‌ای که معلوم نیست برای چه است و اینس برای چه آن رابطه نه چندان خوشایند را ادامه می‌دهد.­ امّا در هر صورت پدر وارد ماجرا می‌شود و مجددا فیلم کمی سرحال می‌شود. از اینجا به بعد رابطه‌ی پدر و دختری منحصر به خود این دو می‌شود و دیگر کسی از این موضوع چیزی نمی‌فهمد. عملا این کار این فرصت را در اختیار اینس قرار می‌دهد تا پدرش را بدون در نظر گرفتن بقیه و نظرات‌شان قضاوت کند. در این هنگام است که دو موضوع مهم رخ می‌دهد یکی سفر بیرون شهری وینفرد و اینس که ماجرای آهنگ خواندن رخ می‌دهد و دیگری مراسم تولد عجیب و غریبی است که اینس برگزار می‌کند. عملا ماجرای مراسم تولد نشان از تغییر اینس دارد که دیگر به موجودی همانند پدرش تبدیل شده است و به مرز و حدها هم کاری ندارد و مهم این است که خودش چقدر خوشحال است. این موضوع سر آغازی می‌شود برای تحول کامل اینس که این موضوع به خوبی در سکانس پایانی فیلم مشهود است. جاییکه اینس همانند پدرش، از دندان مصنوعی و کلاهی مسخره استفاده می‌کند؛ پدر همانند دختر و دختر همانند پدر.
3
mohamad salmanzadeh
۸ سال پیش
واووووووووووووووووووووووووووو دیشت این فیلم جادویی که الاد که دارم دربارش کینویسم موها دستم سیخ شده . با تمام احترامی که واسه اصغر فرهادی بزرگمون قایلم و دوست دارم اسکار و ببره ولی رای من این شاهکاره. ممنون.
6
www.viochist
۸ سال پیش
اول قبل شروع تماشاکردن انتظارات خودتان را از فیلم مشخص کنید فیلم های اروپایی که با هزینه کم و بدون استفاده از جلوه های ویژه همینطور بدون استفاده از بازیگران معروف و خاص ساخته میشوند معمولا دارای ریتم سریع داستان و وجود المان های هیجان و تعلیق در فیلم نیستند و اکثرا با برداشت های طولانی مدت زمان زیاد و زاویه دید ای لول ساخته میشوند در اینگونه فیلم ها بیشتر باید به داستان و محتوا همینطور شخصیت پردازی دقت شود داستان در اول ما را با دو شخصیت با دیدگاه کاملا متفاوت اشنا میکند کاراکتر پدر که شخصیت شوخ طبعی دارد و زندگی را در لحظه سپری میکند در طول فیلم سعی دارد با مشکلات جدی برخورد نکند در کنار شخصیت دختر که نگاهی بلند پروازانه به زندگی دارد و اهداف بزرگی را برای رسیدن انتخاب کرده است که در این میان با مشکلات جدی روبرو میشود و سعی میکند با خشک بودن و سپری کردن لحظات زندگی در رسیدن به ان اهداف بدون لذت بردن کار خودش را انجام بدهد نیمه اول فیلم سعی در نشان دادن روابط میان دو شخصیت و طرز تفکر هر کاراکتر دارد نیمه دوم شروع به شخصیت پردازی کاراکتر دختر و مشکلات کاری او همینطور روابطش با همکاران و دوستان میکند که در طول این نیمه متوجه میشویم خوده این کاراکتر هم از زندگی اش راضی نیست و دوست دارد تغییراتی ایجاد کند اما جریت روبرو شدن با تصمیمات خود را ندارد و اما نیمه سوم که اصل داستان زوایت میشود در این بخش ما شاهد اوج بار درام ماجرا به همراه سکانس کمدی سیاه فیلم هستیم قسمت ترانه خوانی دختر در مهمانی کوچک دید کامل کننده ای از شخصیت دختر و نگاه او به زندگی به ما میدهد مهمانی برگزار شده توسط شخصیت دختر تا حدود زیادی سعی در برخورد و طرز تکفر هر شخصیت فرعی فیلم به یک تصمیم غیر جدی کاراکتر سیاه فیلم دارد که به خوبی از پس ان بر می اید در این بخش شاید اوج گیری و صعود بار کمدی فیلم هستیم که برای چند دقیقه کامل بیننده را میخنداند در اخر صحنه بقل کردن دختر و پدر در لباس بلغاری که درام در عین حال طنز است در پایان هم دیدگاه شخصیت دختر عوض میشود و زندگی را با جدیت کمتری دنبال میکند و شاهد سخنرانی کوتاه تونی در جلوی خانه مادرش هستیم که درباره معنای زندگی میگوید فیلم از نظر محتوا کار خودش را انجام میدهد ولی از نظر تکنیکی کارگردان زیاد قوی عمل نکرده است و نقطه قوت خاصی از ان نظر به جز بازیه خوب Sandra Hüller ندارد از نکات جذاب فیلم میتوان به پوستر ان اشاره کرد که بیننده را قبل شروع ان کنجکاو میکند فیلم در چند سکانس غافلگیری های کوچکی دارد ولی همان هم باعث کسل کننده نشدن بیش از حد فیلم میشود برای دیدن فیلم اگر با این سبک فیلمسازی اشنا هستید و علافه دارید پیشنهاد میشود برای خودم جز تجربیات خیلی خوب در چند سال اخیر بود و از روی علاقه و سلیقه ام نمره ۱۰ را هم میتوانم به ان بدهم ولی از نظر کارگردانی و خوده فیلم نظر بدهم ۷.۵/۱۰
1
Aghay_arash21
۸ سال پیش
اصغر سینمای ایران
2
ali.razmi110
۸ سال پیش
الان تو یه سعت م ، دوبار سعی کردم تمومش کنم ایشالاسومین بار تموم میشه برای ۱ساعت اول: کسالت بار
3
arashmghsd
۸ سال پیش
سلام دوستان من هرچقدر از این فیلم رو نگاه کردم و بیشتر دقت کردم اصلا نتونستم قیاصی با رقیب خودش یعنی فروشنده پیدا کنم و احساس میکنم که اولین اسکار در تاریخمان در انتظار ما ایرانی هاست درود به آقای فرهادی که پرچم رو میبره بالا حالا ببینید کی گفتم اینو ساعت ۱۶ دی ماه ساعت ۹:۱۵ شب وسط فیلم تونی اردمان
8
sinapartovi591
۸ سال پیش
خیلی فوق العاده بود این فیلم
حتما پیشنهاد میکنم ببینید
29
keley
۸ سال پیش
فیلمی کسالت بار که کارگردان نهایت سعیش رو میکنه تا از شعار و کلیشه دوری کنه ولی در نهایت پایان فیلم شعاری و گل درشت میشه.از اون فیلمهایی که میخواد حرف بزرگ بزنه ولی نمیتونه.روابط دختر و پدر هم خیلی باز نمیشه.دختره خیلی منفعله.برای اون صحنه تهوع آور خوردن شیرینی هم لابد باید بیوفتیم دنبال نمادبازی.فکر کنم همون اصغر اسکار بگیره.
6
yacshahi
۸ سال پیش
یعضی ها پدر راندارند
بعضی ها پدر راکم دارند .
بعضی ها هم پدر را زیاد دارند .
این فیلم نشان دهنده ی سومیست . البته ضعفهایی هم دارد . مثل داستان کش داری که میتوانست کوتاه تر شود . بازی های خوب در نیامده . دوربین بد . میزانسن و دکوپاژ بعضن اشکال دار .
..
6
adelkadkhoda
۸ سال پیش
کسالت بار خسته کننده من نتونستم تا اخر فیلمو ببینم بعد ازدوساعت تحملم تموم شد
9
parok002
۸ سال پیش
در یک کلام فاجعه بود. واقعا درک نمیکنم منتقدین چی میبینن که ما نمیبینیم؟مطمئنم همشون فراستی وار نمره دادن و مردم هم به تبع اونها نمره بالا دادن.ولی به مرور که افراد بیشتری رأی بدن نمرش به شدت افت خواهد کرد. اتفاقی که تو سایت خودمون داره میوفته.شاید تنها نکته مثبت فیلم دو سه تا دیالوگ و بازی نسبتا خوب بازیگر زنش بود. البته این نظر شخصی بنده بود اگر دوستان دیدگاه مثبتی دارند خوشحال میشم اعلام کنن. پ.ن:پیشاپیش کسب اسکار بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم فروشنده رو به هموطنان عزیز تبریک عرض میکنم!
4
1
۸ سال پیش
jaleb nabud
2
a.sadegh.n
۸ سال پیش
کوتاه نظری مخالف در مقابل نظرات اکثر کاربران مخالف تونی اردمان
فیلم روان و بی لکنتی را تماشا کردم، زنده، رئال و در اشل خود دارای تکاپو، کمیک و جذاب. حمله های اکثر کاربران (که اغلب در انتخاب فیلم به دنبال نمره و جایزه و جشنواره هستند) به فیلم تا حد زیادی برایم قابل قبول نیست. وقتی به پای تونی اردمان مینشینیم، یعنی وارد دنیای تونی اردمان شدیم. اینجا دنیای هیچکاک نیست، دنیای برگمان، هاکس، فورد، گدار، بونوئل، ملویل و... هم نیست. اینجا سینما از دریچه نگاه تونی اردمان می تواند به فرم برسد. کاش قضاوت هایمان با نگاه جدی تر و صبورانه تری انجام شود. با تشکر.
112
academytaraneh
۸ سال پیش
درود به پیشگاه تان برخلاف کسانی که میگویند ارتباط برقرار کردن با فیلم آخر مارن آده (تونی اردمن) کار مشکلی ست بنظرم تمام آنچه برای ورود به جهان مستقل اثری نیاز است در جای جای فیلم حضور دارد، گرچه به سیاق همه ی فیلم های خلاق نه در قالب قصه ای سرراست بلکه در مرحله ی کشفِ نسبت هاست که به سوی تجربه ای عمیقا مدرن رهنمون خواهیم شد، نسبت هایی که گاه تصاویر با خودشان و گاه با کلام برقرار میکنند، کافی ست در سکانس استخر و گفتگوی دو نفره ی پدر و دختر برای لحظاتی خود را مخاطب مستقیم پرسش های سراسر طعنه آمیز آنیس در مورد بهانه های بودن و ماندن انسان در جهان تصور کنید، سرنوشت فیلم بعد از این سکانس رقم میخورد و تمام آنچه بعد از این می بینیم تلاش هایی ست نامأنوس برای پاسخ به همان مکالمه از سوی پیرمردی که شبیه به هیچکدام از همسن و سالهای خود نیست. آیا برای یک مخاطب جدی سینما حتی خواندن چنین طرحی در قالب چند خط (چنانکه اینجا مطرح شد) به اندازه ی کافی وسوسه انگیز و خلاقانه به نظر نمیرسد؟ وقتی ارزش حقیقی فیلم آشکار میشود که می بینیم مارن آده با بیان منحصرش در فیلم، با تغییر لحن های استادانه، با به چالش کشیدن کاراکترهای اصلی در موقعیت های پیش بینی نشده و با تحول تدریجی آنها به بهترین نحو پاسخ سوالات را نه به شیوه ی ما و نه حتی به شیوه خودش بلکه به شیوه ی تونی اردمن میدهد. اشتباه است اگر گمان کنیم پاسخ سوالات آنیس همان جملاتی اند که تونی در سکانس پایانی میگوید، پاسخ ها پیش تر داده شده اند در فصل حضور تونی در دورهمی زنانه در جشن رنگ کردن تخم مرغ ها در پارتی لخت ها و نهایتا در فصل مرگ مادر.. بدون کشف نسبت ها ، بدون فاصله گذاری و بدون کنار زدن داستان به منظور استمرار اثر در ذهن، فیلم تونی اردمن چیزی قیمتی برای آنان که به سراغش آمده اند نخواهد داشت. آنهایی که با همه ی فیلم به روشی یکسان برخورد میکنند و با انتظاراتی از پیش تعیین شده به استقبال آثار میروند باید بدانند که فیلم های خلاق بر اساس انتظارات پیشین طراحی نمیشوند بلکه انتظارات تازه ای پیشنهاد و خلق میکنند، جملات پایانی تونی قابل تعمیم است به کسانی که عجله دارند برای رد آثاری که نتوانسته اند با آنها ارتباط برقرار کنند در حال نظاره ای و در همین حین زندگی در حال گذره، ولی ما قراره چطور به لحظه ها دقت کنیم؟ فقط به گذشته تبدیل شدنِ اتفاقاته که اجازه میده اونها رو درک کنیم.. اما درک در همون لحظه، غیرممکنه.. با مهر - گلستانی
5
amire7293
۸ سال پیش
از فیلمی که اینهمه براش سر و دست میشکنن واقعا انتظار بیشتری میرفت . هیچ چیز جالبی برای دنبال کردن فیلم نداره و کاملا خسته کننده. واقعا اگه این فیلم جوایز بخش فیلم های خارجی زبان رو تو فصل جوایز بگیره واقعا باید تعجب کرد انصافا فروشنده چند پله بالاتره . ۲/۱۰
4
vampire.mkaer
۸ سال پیش
این فیلمو ندیدم هنوز!ولی فیلم فروشنده خیلی عالی بود بازی ها دیالوگها داستان همه عالی بودن فقط نمیدونم چرا فیلمهای ایرانیی که امتیاز بالا میگیرن و منتخب میشن همشون درباره ناراحتی بدبختی و مشکلات مردم!فروشنده!ابدویک روز!جدایی نادر از سیمین.... همشون درباره مشکلات و بدبختیه!در کنار اینکه از فیلم لذت میبرین ی حس اعصاب خوردی هم داره این فیلما
25
alixxamadeo
۸ سال پیش
تونی اردمن : لایه یِ اول روح : ۳/۱۰. لایه یِ دوم : ۱/۱۰. لایه یِ سوم : ۰/۱۰. هدف(فیلمساز) : لایه دوم (زندگی کردن یا زنده بودن) و هدف(آنچه که به نمایش گذارده شده) : لایه دوم (زندگی کردن ا.ح.م.ق.ا.ن.ه یِ ا.ب.ل.ه.ا.ن.ه یِ ک.ث.ی.ف یا زنده بودن معقول).
وقتی بچه ای بخواهد نقاشی یک انسان را بِکشد ، هر چقدر هم که ا.ب.ل.ه باشد حداقل یک سر و دو دست و دو پا را تصویر خواهد کرد ( شِمای کلی) ، همینقدر بگم که این فیلمساز همین کار را هم ناقص و چپکی انجام داده ، یعنی دختری که باید زندگی شلوغ و پلوغی داشته باشد ، زندگی معقول و آدمیزادی و پر از اوقات فراغت دارد و پدری که باید مثل یک انسان شوخ طبعِ نکته بینِ لذت شناسِ کارخراب کن رفتار کند ، یک ا.ب.ل.هِ ا.ح.م.قِ ا.س.گ.لِ حال به هم زنِ بیمزه(واقعاً بیمزه) را به ما معرفی میکند.کلیات اساسیتر و همچنین جزئییات همه و همه پیشکش فیلمساز.
ختم کلام : این فیلم برای انسان ها نیست برای متقاعد کردن ج.ه.ا.ر.پ.ا.ی.ا.ن است که این زندگی را به آن زنده بودن ترجیح دهند ، ولی فکر نکنم رو اونا هم اثر کنه . ------------------------------------------------------------------------------------------ فروشنده : لایه یِ اول روح : N/A. لایه یِ دوم :۸/۱۰. لایه یِ سوم : ۴/۱۰. هدف : لایه دوم (گاو شدن یک انسان). باز هم دغدغه یِ همیشگی فرهادی :صحت فعل صحیح نسبت به شرایط.
من یک معلمم ، یک هنرمند ، یک عاشق و به طبع آن یک انسان ، مطمئنی ؟ من قضاوت نمیکنم ، تهمت نمیزنم ، انتقام نمیگیرم و من گاو نمیشوم ، مطمئنی ؟ در سکانس آخر ما عماد را نمیبینیم ، ما یک گاو را نظاره گریم که خودش و زنش از گاو بودنش آگاهند.
فیلم فرهادی(اکثر فیلم هایش) درباره چرایی و چگونگی افتادن یک اتفاق نیست( که تمام نقد ها به این فیلم در این رابطه است) بلکه حس و حال شخصیت ها و عکس العمل آنها و به طبع آن ته نشینی که در آخر فیلم از آنها به جای میماند برای او مهم است(البته که در یک شرایط غیر معمول)
اگر می خواهید فیلم در باره قتل و تجاوز(کاراگاهی) ببینید که به شما نشان دهد چه کسی خبیثانه چه کسی را چگونه و چرا آزار داده برید پوآرو ، خانم مارپل و در شمایل عالیتر و صحیحتر از هیچکاک فیلم ببینید.
ختم کلام : فرهادی قدم به قدم به لایه یِ سوم نزدیکتر میشود ، باشد که هدفِ آفرینشِ هنر را بیابد. ----------------------------------------------------------------------------------------
نتیجه : اگر تونی اردمن اسکار بگیرد من بسیار متعجب خواهم شد، حتی بیشتر از سال قبل .
16
ebiile
۸ سال پیش
فیلم جالبی بود ولی نه در حدی که بهش بها میدن! به شدت خسته کننده بود و وقایع و دیالوگهای الکی زیاد داشت داستان کاملا کلیشه ای و شعاری بدون خلاقیت قابل توجه اگه این اسکار یا گلدن گلوب ببره واقعاشرم آوره امتیاز من با ارفاق ۶/۱۰
3
»ریم میرزایی
۸ سال پیش
تونی اردمن فیلمی در نقد زندگی امروزی هست. در نقد زندگی انسان معاصر که اونقدر غرق در کار و یافتن و نگه داشتن هویت شغلی اش هست که توجهی به ارتباطات خانوادگی نداره ...
در نقد احساس شرم آدم های به ظاهر موفق از خانواده ی به ظاهر ناموفق اشون ...
شخصیت ها واقعی و ملموسن، ممکنه خیلی ها رو بشناسیم که بعد از اینکه پیشرفتی در زندگی داشتن از گذشته اشون و از پدر و مادرشون خجالت میکشن و سعی میکنن از دیگران پنهانشون کنن ...
مخاطب اصلی فیلم همین آدم هان و کارگردان قصد و پیامش رو خیلی آشکار و واضح در دیالوگ ها گنجونده تا بیشترین تاثیر رو بذاره، کسی که ذهنش درگیر مسایل مختلفه برای باز کردن گره های داستانی و بررسی لایه به لایه وقتی نداره، کارگردان هم با رویکرد پیام مستقیم و نصیحت وارد میشه ...
در کل فیلمی هست که به دیدنش میارزه ... ۷ از ۱۰
3
lboy8098
۸ سال پیش
یه خسته نباشید هم بگیم به مترجمان عزیز ک فیلمهای چرت رو ده نفر جداگانه ترجمه میکنن اما یه نفر اقا پیدا نمیشه بعد اینهمه مدت این فیلم که هم کاندید اسکاره هم بالاترین نمره منتقدین داره هم امتیاز خوب و تعداد رای بالایی داره رو ترجمه کنن.دست مریزاد
6
elegance.ripper
۸ سال پیش
فیلم فروشنده رو هنوز ندیدم و نمیخوام این فیلم رو با فیلم دیگری مقایسه کنم. از نظر من فیلم بسیار ضعیف بود و اصلا نتونستم با فیلم ارتباط برقرار کنم. داستان جدیدی داشت ولی به طور کامل توصیف نشده بود. نمره من ۵ از ۱۰
4
ramin.meli69
۸ سال پیش
بین فیلمایی که تا الان از سال ۲۰۱۶ دیدم ، تونی اردمان بهترین بود. فیلمی در ستایش لحظه به لحظه ی زندگی و با هم بودن ها. فوق العاده فیلم لذت بخش و زیبایی بود و چنان غرق شخصیت ها و روابط شون شده بودم که مدت زماندو ساعت و چهل دقیقه ی فیلم رو حس نکردم و پایان حال خوب کن فیلم بسیار قابل ستایشه ولی به دوستانی که میخوان ببینن توصیه میکنم که اگر از یک فیلم فقط انتظار حادثه و بزن درو اینا دارید اصلا سراغش نرید. اگر هم سراغش رفتید دیدید همون ده بیست دقیقه ی اول دیدید خوشتون نیومد سریع بیخیالش نرید. کسی که نتونه با این فیلم ارتباط برقرار کنه این دو سه ساعت فیلم به سختی میگذره واسش. ولی اگر خلاف اون بود حتما با تجربه ی لذتبخشی رو کسب خواهید کرد
3
rezahemati.4987
۸ سال پیش
بزرگی این فیلم در روایت ساده و بی آلایش است. زندگی هم مانند این فیلم باید ساده گرفت. تمام حرف فیلم که موفق می شود بزند ان است که حس شوخ طبعیفراموش نشود
15
hesam.nikoonahad
۸ سال پیش
فيلم فوق العاده خسته كننده بود من تا وسط فيلم بيشتر دوام نيوردم بازيها ضعيف وبيشتر شبيه فيلم تلويزيوني بود تا سينمايي با اينكه فيلم فروشنده جزو كارهاي ضعيف فرهادي هست ولي يه سروگردن از اين فيلم بهتره
3
امیر بازرگانی
۸ سال پیش
توی اردمان را زندگی کنید، چون جرعه ای شراب بنوشید ، زندگی را به شما بر خواهد گرداند. تونی اردمان در یک سخن تصویر زیبایی و زندگی ست در اوج حرمان و درد و مرگ. روایتی زیرکانه از زندگی مدرن!
4
setin.1988.m
۸ سال پیش
عاغا ز.ی.ر.ن.و.ی.س وقتی سر هم مینویسم کامنتم نیاد رو صفحه
0
stingsteveborden8
۸ سال پیش
ای کاش ریلیز کمتر از یک گیگ بذارید تا منم بتونم دانلود کنم
7
zahirazimi5
۸ سال پیش
Toni erdmann این فیلم ابزورد و خاص پسند رو دیدم و مسئله ای که به نظرم مهمه اینه که تونی اردمان فیلم کشمکش های بیرونی و نیز خود خوری کاراکتر هاست و با بسط حالات پرسونا ژ ها داستان خودش رو شکل میده و داستان اصلی و اون کلاس های مذ اکرات مدیر یت اقتصاد ی و اجرا یی ( که مثلا تو ملاقات اینس و کار فرماش تو ماشین و تعویض طرح و ... که بسیار هم جالب هست ) میتونه به عنوان حتی مسئله ای کناری و حاشیه ای در نظر گرفته بشه و نوعی مینیمالیسم و تنفس میان ادای کلمات رو شکل بده . ویلفرد با هویت جعلی یا اگو ی دیگر تونی اردمان در نقش پدر و نماینده ی ستایندگان تن آسایی و ایده آلیست بودن در عین مسئولیت ناپذیری و اینس با بازی بانو هولری که گرفتار و درمانده در مناسبات به اصطلاح واقعی و ترقی شغلی وارد بازار و رقابت های کاپیتال یستی شده است . کدام دسته محق هستند . پدر دختر را قضاوت میکند و از پی آن دختر در مقام خرد کردن پدر وارد میشود و این کشمکش تا انتها ادامه می یابد . رنگ عوض کردن ویلفرد به اردمان به طور مسخره ای زیباست . بودن یا تبدیل شدن به آدم لاف زنی که حتی خودش را به عنوان سفیر آلمان در رومانی معرفی میکند . دوربین با تکان ها و بیقراری اش درست مثل شخصیت اینس از دست ولنگاری پدر عصبی است . بانو مولر یکی از زیباترین لحظات فیلم را با خواندن تصنیفی به انگلیسی با همراهی و پیانو ی تونی رقم میزند . شاید فیلم در قبال داستان به نوعی طفره رونده و باری به هر جهت باشد ، اما به نظرم با شخصیتی مثل تونی اردمان نمیتوان طفره نرفت و به طوری رادیکال کنکاش نکرد شخصیتهای ماندگار این فیلم به غایت شوخ را . و بالاخره اگر میخواهید به این سوال اصلی و جهان شمول فیلم برسید که چه چیزی ارزش زندگی را دارد ، درنگ نکنید در دیدنش . یک امتیاز به خاطر زن بودن کارگردان کم میکنم .نه از ده
......نقد فیلم تولد یک ملت birth of a nation۲۰۱۶ فیلم خوبی نبود . به نظرم ساخت چنین فیلم سنتز نشده ای که تقلیدی بی چون و چرا از ۱۲ سال بردگی ( که فیلم خوبی بود ) و فیلم های دیگر در مورد بردهداری بود مثل فیلم تارانتینو ، محلی از اعراب نداشت . سکانس نزا ع دسته جمعی انتهای فیلم هم در کمال حیرت من که انتظار یه فیلم قابل اعتنا روداشتم ، لا اقل میتونست به جای تقلید یه ارجاع هنرمندانه به دارو دسته ی نیویورکیها ی اسکورسیزی داشته باشه به جای اون سکانس دمده ای که ابدا از کار در نیامده بود . خلق و خوی فاشیست ی عمق اتمسفر فیلم رو میساخت در حالی که فیلم در ظاهر و نماها داعیه ای خلاف این را دارد . بازیها ضعف داشت ( نیت پارکر تو تکون دادن لب و لوچه ش رکورد دنزل واشینگتن رو زد ) اما لهجه ها دلنشین بود به نظرم .نورپردازی فیلم خوب بود که این رو به حساب تجهیزاتی که استودیو در خدمت کارگردان نیت پارکر ( که مشخصه کاملا از زیست هنری بی بهره بوده و فقط چریده ) فیلم میذاریم . درام منتها الیه اون چیزی بود که بهش کلیش ه میگیم . خشونت موجود توی فیلم کاملا جهت شعار دادن بود و توی فرم جا نمیگرفت و اگر هم به این مهم میرسید به پرتگاه کلیشه می افتاد .این فیلم چیزی جز ارائه بیلا خ به مخاطب درانتهای فیلم در چنته ندارد . اصلا بزارید حاشیه نرم چون نمیتونم جلو خودمو نگه دارم ... واقعا افتضاح بود . دو از ده
32
m.shokolat90
۸ سال پیش
دیدم این جا داره از تمام فیلم های دیده و ندیده ، گمشده ، محبوب و منفور و فلسفه ی پوستر صحبت میشه گفتم منم بیام چندتا نکته بگم شاید دیالوگی راجع به این فیلم هم ایجاد شد! ۱- توی چند تا کامنت دیدم که گفته شد «کارگردان زنِ» این فیلم موفق نشده فیلم خوبی بسازه. مشکل از همین جا شروع میشه! مثل اینه که برید تو پیج اسکورسیزی بگید کارگردان مرد این فیلم ... چقدر می تونه همچین اظهار نظری خنده دار باشه. کاش هویت آدم ها رو جدا از زن و مرد بودنشون ببینیم! ۲- مقایسه ی این که فروشنده بهتره یا این فیلم قیاسی مع الفارقه . چون این دو فیلم جز نامزدی در یک بخش هیچ نقطه اشتراکی ندارند. تنها چیزی که می تونیم بگیم آرزوهامونه که چقدر آرزومندیم یکی از این دو برنده بشه که اونم این صفحه جاش نیست. ۳- کاش می گفتید چرا به نظرتون فیلم کسل کننده بوده. من در طول دو ساعت و نیم حتی لحظه ای حس نکردم که ریتم فیلم کند شده . مسلما وقتی با فیلمی از سینمای اروپا روبرو می شیم باید تفاوت هاشو با سینمای جریان اصلی هالیوود در نظر بگیریم. هر چند این فیلم اونقدرها اروپایی و جشنواره پسند هم نبود و همه می تونن تا حدی باهاش ارتباط برقرار کنند. ۴-نمی دونم چطور می تونید بگید فیلم بی محتواست. توصیه می کنم حداقل در این رابطه کامنت دوستمون siavashmoslemi۵۶ رو بخونید. حتی بدون در نظر گرفتن این نکات هم میشه با در نظر گرفتن ذوق و بازیگوشی ای که در تک تک لحظات فیلم هست لذت فراوان برد. ۵- «فیلم شعاری است!!! » اسپویلر: کل فیلم ، تمام بازی های پدر و دختر و فرو رفتن در شمایل دیگری برای اجتناب از شعار دادنه. همون یه جمله ی پایانی باعث میشه فیلم شعاری بشه؟ فیلم این سیکل رو در طول دو ساعت و نیم بهمون نشون میده و در پایان با فرورفتن دختر در قالب تونی اردمن این چرخه رو تکمیل می کنه. خوبی فیلم در همینه اتفاقا که در ابراز هیچ نکته ای افراط نمی کنه و به دام زیاده گویی نمی افته: از نمایش احساسات گرفته تا طنز ملایم اش . البته بعضی هم این فیلم رو با کمدی بزن و بکوب اشتباه گرفتند که مشخصه چیزی که می خوان رو توش پیدا نمی کنند. ۶- « کارگردان در ایجاد مضمون ناموفقه» کل فیلم اصلا برای این ساخته شده که بگه هر کاری که می کنی یادت باشه حس شوخ طبعیتو از دست ندی. همونطور که خود تونی هم این جمله رو در میانه فیلم میگه. برای تماشای این فیلم در کنار منطق کمی هم باید با کودک درون پیش رفت. ۷- مسلما دیدگاه منتقدین وحی منزل نیست اما وقتی از منتقدین حرف می زنیم داریم از کارشناسان و صاحب نظران سینما صحبت می کنیم و این نکته رو هم خوبه در نظر بگیریم.
3
mohsenf1958
۸ سال پیش
من یاد خوشم نیومد.....
1
zahirazimi5
۸ سال پیش
Nocturnal Animals
2
zahirazimi5
۸ سال پیش
نقد تونی اردمان و تولد یک ملت رو نوشتم اما ثبت نمیشه ... دقیقا چرا ؟
23
سیاوش
۸ سال پیش
به نظرم این فیلم دارای چند لایه است و در هر لایه تلاش می کند ذهن و احساس خواننده را درگیر پرسش هایی کند که لزوما به همه آنها پاسخی نمی دهد. نخستین لایه رابطه پدر و دختر و به طور کلی وضعیت خانواده در عصر کنونی است و این پرسش را مطرح می کند که در عصر بین المللی شدن روابط اقتصادی، خانواده به چه شکلی در می آید. لایه دوم، پرسش اخلاقی است. یعنی این پرسش که آیا به خاطر سود شرکت می توانیم دست به کاهش نیرو بزنیم و آنها را اخراج کنیم. سومین لایه به رابطه بین زبان، طنز و فهم مربوط می شود. بین المللی و مشترک بودن زبان انگلیسی این توهم را ایجاد کرده است که می توانیم فرهنگ ها، احساسات و از جمله طنزها همدیگر را بفهمیم. دانستن یک زبان مشترک به معنای داشتن یک فهم از چیزها نیست. طنز پدر به سختی از سوی دیگران فهمیده می شود. [در واقع این فیلم این قصد را نیز دنبال می کند که نشان دهد برخلاف کلیشه ها، زبان آلمانی نیز می تواند طنزآمیز باشد و هست]. چهارمین لایه جستجوی برای معنا زندگی است؛ پدر از دخترش میپرسد: آیا خوشبخت هستی؟ چه چیزی به زندگیت معنا می دهد؟ پدر در آخرین دیالوگ این فیلم، معنای مورد نظر خودش از زندگی را بیان می کند. به نظرم فیلم خوبی است و در نهایت به معنای ارسطویی کلمه،باعث ایجاد احساس پالایش هنری می شود. متاسفانه هنوز فیلم فروشنده اثر فرهادی را ندیده ام و نمی دانم چه زمانی در آلمان اکران می شود؛ اما این فیلم به لحاظ هنری رقیب سرسختی به نظر می رسد.
3
nimad7
۸ سال پیش
سلام دوستان ، من حدودا ۱۵ سال پیش یه فیلم خیلی خوب از تلویزیون دیدم که هر چی فکر می کنم اسمش رو به خاطر بیارم موفق نمیشم ، بنابراین اگر کسی از دوستان این فیلم رو به خاطر داره ممنون میشم که بنده رو راهنمایی کنه . داستان فیلم در مورد یه روزنامه نگار آمریکایی بود که میخواست ثابت کنه که پلیس به اشتباه ۲ تا نوجوان سیاه پوست رو به جرم قتل گرفته . کل ماجرای فیلم حول تلاش این روزنامه نگار برای کسب خبر از ماجرای قتل و متقاعد کردن سردبیر روزنامه که یه زن بود برای چاپ حقیقت میگشت . فیلم همونطور که اشاره کردم آمریکایی بود و حدودا فضای فیلم مال دهه های ۷۰ و ۸۰ بود . فیلم در عین جدی بودن یه تم کمدی هم داشت و خیلی زیبا بود . تلویزیون این فیلم رو به اسم روزنامه پخش کرد ولی من هر چی عنوان روزنامه رو گشتم چیزی پیدا نکردم . بازم ممنون بابت کمکتون ...
140
meshkibaf1344
۸ سال پیش
نقد فیلم
متأسفانه اصلاً فیلم خوبی نیست و به نظر من علت تمام کاندید شدنش و نمره بالایی که از منتقدین گرفته فقط بخاطر شعارهاییست که در فیلم وجود دارد، خصوصاً چند جمله ی پایانی فیلم که کلاً تمام مضمون فیلمو کامل تقدیم تماشاگر می کنه و فیلم کامل خودشو تخلیه می کنه.
فیلمنامه بیش از حد ضعیف و سطحیست و به نظرم تنها در وقت تلف کردن موفق است.با وجود اینکه فیلم بسیار وقت صرف میکنه تا نشان بده که دختر فیلم چقدر درگیر کارهای شغلی روزمره خودست به نظرم نه تنها نمی تونه این مطلب را بسازد بلکه بیشتر تماشاگر را با دیالوگ های پوچ و بی معنی خسته میکنه و اصلا تمه اصلی فیلمشو محو میکنه. فیلمنامه اصلاً در شخصیت پردازی پدر و دختر موفق نیست و همچنین در ایجاد فضای متفاوت این دو هم موفق نیست.ایجاد این فضا مهم بود که از پسش برنیامده.
کارگردان کاملاً در ایجاد مضمون سینمایی فیلمش ناموفق است و به دلیل همین عدم توانش در ساخت، مجبور می شود در پایان فیلم مضمون اخلاقی خودشو کامل به تماشاگر بگه و خیال خودشو راحت کنه.
این فیلم بیشتر از نیم ساعت قصه نداره و واقعا ۲ ساعتو دیگه رو داره با حرفهای دیگه ای که اصلا هیچ طرفی ازش نمی بنده، وقت تلف میکنه و هیچ کاری هم با تماشاگر نمی تونه انجام بده، نه حسی، نه تجربه ای..... هیچ
اگر این فیلم میتوانست همین جمله ی آخرش را(در بین این همه مشغولیت های کاری، این زندگیست که داره از دست میره) تبدیل به یک فیلم سینمایی بکند فیلم خوبی می شد اما چه فیلمنامه و نچه کارگردان توان این کار را ندارند.
42
theblindreptile
۸ سال پیش
اونقدر که ازش تعریف می شه خوب نیست، یک ساعت اول فیلم به شدت کسل کننده است، البته اگر محتوای خاصی درون این کسل کنندگی بود بسیار استقبال می کردم. متاسفانه منتقدین باز هم برای اینکه نسبت به هم کمنیارند امتیاز بالایی بهش دادند چون فکر می کنند دیگران بیشتر از خودشون از فیلم فهمیدن در حالی که چیز خاصی برای فهمیدن وجود نداره. فیلم بسیار خطی و یکنواخت جلو می ره و نیاز به تدوین دوباره داره چون بسیاری از صحنه ها بدون دلیل درون فیلم قرار گرفتند . با این اوصاف شانس فروشنده رو برای دریافت اسکار بسیار بالا می دونم و بار دیگه فهمیدم منتقدین جدید اصول سینمای عاری از کلیشه و ابتذال رو فراموش کردند. بخش فیلم غیر انگلیسی زبان اسکار پیش از این اوتر هایی مثل برگمن، دسیکا، فلینی،تروفو، کروساوا، بونویل و بسیاری بزرگان دیگر رو به خودش دیده. خانم کارگردان این فیلم جایی بین این بزرگان نباید داشته باشه.
0
susannebier000
۸ سال پیش
۲ تا فیلم قبلی این کارگردان رو هم بزارید.
5
majid.gholinejad
۸ سال پیش
تونی اردمن رو امروز دیدم، به نظرم نه در کمدی فیلم موفق بوده نه در درام خانوادگیش و به نظرم فیلم elle از این فیلم جلوتر بود من نتونستم با فیلم ارتباط برقرار کنم و به نظرم فروشنده فیلم بهتری نسبت به این فیلم بود
0
sparrow39220
۸ سال پیش
بچه ها من دنبال یه فیلم می گردم اسم فارسیش انجمن نجیب زادگان عجیب کسی اسم انگلیسیش رو می دونه؟ ممنونم
4
amir.joker
۸ سال پیش
فیلم فوق العاده ای بود. با اینحال که زمان فیلم طولانی بود از تک تک لحظاتش لذت بردم. این دفعه حریف خیلی قدره ولی ته دلم دوست دارم فروشنده جایزه را بگیره. یک جایزه هم باید به طراح این پوستر بدن بهترین لحظه فیلم بود برام.
4
pejmaaan
۸ سال پیش
من کاری ندارم این فیلم رقیب فیلم فروشنده تو اسکاره کاری هم ندارم کارگردان زن این فیلم خیلی باهوشه اصلا هم کاری ندارم که خیلی از ایرانیها دوست دارن این فیلم اسکار رو ببره ..
فقط میخوام بدونم این همه مو توی u;s پوستر این فیلم چیکار میکنه ؟؟ خوب داشتم شام میخوردم !! xD
7
m.shokolat90
۸ سال پیش
Toni Erdmann: Don#۰۳۹;t lose the humor . در یک کلام فوق العاده... با فیلمی شوخ ، بازیگوش و زیرکانه طرف هستیم... گاهی غریب و باورنکردنی ، گاهی منقلب کننده و در اکثر لحظات شوخ وشنگ و بدیع ... روایت گر رابطه ی عجیب و غریب و دلچسب یک پدر و دختر...همچون یک بازی کودکانه... تونی اردمن بیننده را با حال خوب بدرقه می کند... بدون شک بهترین فیلم سال.
0
roozbehnamdari
۸ سال پیش
معره کس این فیلم با اخلاف بهترین از نظر من تو فیلم های امسال واقعا لذت بردم
8
zahirazimi5
۸ سال پیش
خدایی ش بعضیا یه حرفایی میزنن آدم گاو میشه ، میگن فیلم رو دیدیم و عالی بود و فلان و بیسار ... آخه پدر صلواتی تو که زبان آلمانی بلدی اینجا چیکار میکنی ، سه روزه منتظر زیر. نویس انگلیس ی شم ، هنوز که هنوزه نیومده ...
0
m_sonyp43
۸ سال پیش
ganool هم بزارین
0
mrdm100
۸ سال پیش
عشق پدر و دختر موضوعیه که کمتر بهش پرداخته شده و میتونه فراتر از عشقای دیگه بره...
0
ahadm8
۸ سال پیش
۹۶ البته تو اسکار امتیازات چندان مطرح نیست
5
hadi.sheeykhi
۸ سال پیش
آقا اینارو ول کن چرا کاور این شکلیه سرم ترکید یکی توضیح بده عکس چیه ؟
3
mohammadkouhestani69
۸ سال پیش
اگه این فیلم به فروشنده ببازه نامردیه واقعا خیلی فیلم خوبیه
79
rainywild_saturn
۸ سال پیش
بعنوان کسی که سال های عمرم رو به تماشای سینمای دنیا در وسع و بضاعتم نشستم، و در پاسخ به دوستانی که امیدوارن فروشنده اسکار رو ببره و بعد از مشاهده ی فیلم فروشنده جناب اصغر خان و قیاس با فیلم های دیگری که در این قد و قامت از سینمای سایر کشورها دیدم، باید بگم عمیقا متاسفم اگر فروشنده اسکار رو ببره و این مطلقا نه به احساساتی چون خود کم بینی و یا دیگران برتر بینی و یا سایر عادات و حقارت هایی که بعضا در میان بعضی از ما میدرخشه نداره، صرفا با توجه برداشت و سلیقه ی شخصیم در خصوص فیلم اینو می گم.
اگرچه کم ترین اعتبار باقی مانده رو هم برای کن و هم علی الخصوص اسکار در زمینه ی داوری قائلم، اما وقتی تنها ده دقیقه از فیلم فروشنده رو با تمام بازی ها، لوکیشن ها و فیلمنامه در کنار ده دقیقه از چنین قدرقدرت هایی قرار میدم افسوس می خورم که جشنواره ها به چه روزی افتادن که بخوان به صرف ابتدا و پایانی قدرتمند در یک درام کسالت آور مصنوعی و بشدت سفارشی و ناماندگار، و بخاطر فواره ی احساسات ناسیونالیستی سرکوب شده ی بنده و شما و صد الیته تفاوت بنیادی نگاه و فضا و بافت سینمای خود با سینمای شرق، فروشنده رو اسکاری کنند که البته گفتم از اسکار هیچ چیز بعید نیست.
بعقیده ی من فیلمی که استفاده های نمادین رو تا مرز توهین به شعور مخاطبش پیش می بره فیلمی نیست که در قواره ی اسکار و کن بگنجه، ازین دست فیلم های بشدت سفارشی میتونم به فیلم خواب زمستون هم اشاره کنم که بعقیده ی من صد البته یک سر و گردن از فروشنده بالاتره. و در مقابل اینها فیلمی چون ندیمه که از همه لحاظ اثری ماندگار و غیر سفارشیه و روح سرکش درام رو در قالب های از پیش طراحی شده ی کارگردانان غیر تکنیسینی چون فرهادی سفارشی ساز به بند نکشیده.
برید و اگر ندیدید تنها ده دقیقه، فقط ده دقیقه از فیلم نوعی کامفورمیست رو ببینید تا متوجه بشید چه فیلمی در سایز و پیراهن اسکار باید باشه، سوای جوایزی که برده یا اصلا نبرده، بدرود..
2
amin.ansary
۸ سال پیش
کیفیت قرار گرفته افتضاحه :|
1
smpqaz
۸ سال پیش
تو ۲۰ سال اخیر هیچوقت یه کارگردان ۲بار تو بخش فیلمای خارجی اسکار نگرفته و امسالم خیلی بعیده که این سنت شکسته بشه
6
zahirazimi5
۸ سال پیش
ای باباااااااااا .... زیرنو.یس کوفتی انگلیسی ش رو چرا نمیزارن ... پس این انگلیسی زبانا دارن چیکار میکنن
2
mohsevsam
۸ سال پیش
بالاخره انتظارمون برای اومدن این فیلم هم تمام شد احتمال زیاد هم برنده اسکار بهترین فیلم خارجی سال هست
6
manouchehr.khatami
۸ سال پیش
حالا امسال که فرهادی یه فیلمی مثل فروشنده ساخته آلمانیها هم واسه ما فیلمساز در حد اسکار شدن.شانس که نداشته باشی اینطوریه
5
پیمان جینگچَک
۸ سال پیش
من هنوز پوسترشو درک نکرد دقیقا چیه میشه یکی توضیح بده
12
mka_lim2000
۸ سال پیش
شاهکار ساده و طناز مارن اده، من رو یاد آخرین فیلم پل ورهوفن میندازه. هر دو فیلم پا در مسیری میگذارن که ابتدا بسیار آشنا به نظر میرسه اما بعد مشخص میشه این مسیر کمتر پیموده شده و به شدت خلاقانه و ابتکاریه... فیلمی بسیار کوچک اما همزمان بسیار وسیع. رابطه پدر و دختری معمولی با وسعتی به اندازه ی تمام جهان! با ظاهر ساده ی کمدی ای از هاکس یا کیوکر و انرژی یک فیلم کاملا معاصر... موضوع فیلم واضح و آشکاره اما شیوه‌ ی روایت اده نه. موقع تماشای فیلم آدم میخواد بدونه که فیلم چه مسیری رو طی میکنه و آدم رو میخواد به کجا بکشاند. و درست در میانه ی این تعلیق و کنجکاوی، بالاخره جواب آدم رو میده! سکانسی هست در فیلم که جوابی برای تمام اون رفت ‌و آمدها، شوخی‌ ها و جدیت‌ ها، جلسه‌ ها و مهمانی‌ هاست. از اون نوع جواب ها که شاید دلیل واقعی اون چیزی باشه که در ‌جستجویش میریم فیلم می بینیم و سینما را حریصانه دنبال می‌کنیم! ...
6
nersie.kyan
۸ سال پیش
۶ نفر رای دادن؟؟ دوستان اکادمی رای های شما رو برای انتخاب بهترین فیلم غیر انگلیسی لحاظ نمیکنه،پس الکی ۱،۲ ندین به فیلم
4
ali_amiri
۸ سال پیش
برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان!!! شک نکنید دوستان :)
161
AMiN BonyaDi
۸ سال پیش
هر کی موافقه اسکار مال تونی اردمن هست بکوبه لایک رو...
3
reza.72teh
۸ سال پیش
اینو باید حتما دید
5
hamedmehranfar
۸ سال پیش
یکی از بهترین فیلم های امسال ، رقیب فروشنده در اسکار و شانس اصلی اسکار در بخش فیلم های خارجی
9
amir.f.philosopher
۸ سال پیش
ای جان عجب جمعه پر برکتیه .... از inferno گرفته تا رقیب اصل فروشنده تو اسکار امسال
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
فیلم قشنگیه البته برای مخاطب خاص. مضمون خوبی داره ولی چیزی که در طول فیلم منو نگهداشت همزاد بودن این پدر با پدر خدابیامرز من بود که انگار داشتم بابامو میدیدم همون شوخی ها و.... خندیدم و.... دلم گرفت . نمیدونم ما ادعای شرقی بودن وشناخت و... داریم ولی اونا این فیلم رو میسازند. حکایت کتاب درباره فیل ـه. دیدنش را برای پدر مادر توصیه میکنم
تا نیمه عالی وبامزه بود بعدش نمیدونم چی شد
فیلم خیلی خوبی بود. مطمئنا اگه زمانش کمی کمتر بود مخاطبانی که کمتر عادت به دیدن این سبک فیلمهای اروپایی را دارند بیشتر جذب میکرد. بهترین صحنه فیلم زمان رخ دادن پوستر فیلمه. تا قبل اون نمیتونستم معنی پوستر فیلمو بفهمم.
فیلم خوبیه
ولی خوب تحمل فضاش سخته
نمره من هشت
البته با شعارهای فیلم و نقد ها اصلن همراه نیستم نظر خودمو دارم
اسپویل باباش خیلی آدم مزخرفی بود
بهترین فیلم ۲۰۱۶
این چی بود؟
تا قبل از دیدن این فیلم فکر میکردم یه ذره سینما حالیمه
فیلمی خسته کننده و بی کشش با یه صحنه حال به هم زن تو هتل
من مشکلم چیه که فیلم رو نفهمیدم و لذت نبردم ازش؟
فیلمی با این همه جایزه
ترسم از اینه که مثل کسایی باشم که اخراجی ها رو به جدایی ترجیح میدادن
اخراجی ها رو ترجیح میدادن چون سینما نمیدونستن
بسیاااااار خسته کننده .... پیامی که میخواست بده این بود که قدر خانوادهرو بدونیم تا هستن .... کشت مارو ... ... اصلا لذت نبردم
اول فکر میکردم فقط خودم این فیلم رو بیشتر از فروشنده دوس داشتم، اما الان که نظرات دوستان رو دیدم متوجه اشتباهم شدم.
تونی اردمن زشت احمق و مسخره
بعد از تحمل دو ساعت و خورده ای ، لحظه ای در به کار بردن شیفت و دیلیت تردید نکردم.واقعا این رقیب فروشنده بود؟؟
فیلم بسیار ضعیفه هیچ داستانی شکل نمیگیره و تلاش برای نشان دادن شرایط سخت دختر و کمک پدرش به شدت ضعیف و مسخره نشون داده میشه .. فیلم هیچ چیز مثبتی نداره ... ۱ از ۱۰
تنها نقص این فیلم ساخته شدن در سالی بود که اصغر فرهادی فیلم ساخت.
اصلا سال هایی که فرهادی فیلم میسازه بقیه ی سازندگان خارجی زبان باید دست نگه دارن.
مثل تمام سالهایی که مسی اسیر بهتر بودن رونالدو شد. (تونی اردمن رو باید دید و به فرهادی افتخار کرد.)
زندگی به سبک تونی اردمن„
این فیلم و شخصیت دوست داشتنی تونی برای دو ساعت زندگی رو با تمام محتویات خود ساخته و غیر ساخته به بازی میگیره.
„جدی„ برای این مرد هیچ معنایی نداره, انقدر زندگی رو قشنگ به بازی میگیره که یه جاهایی دلت برای زندگی می سوزه, که انقدر بیچارست در برابر این انسان...
اما وقتی به ویتنی (دختر تونی) نگاه می کنی که زندگی چه بلایی به سرش آورده تازه به تونی حق میدی و دلت می خواد باهاش همراه بشی.
تازه میفهمی که زندگی ظالم تره و حقشه که مثل تونی باهاش برخورد کنیم.
....................
تنها نقص این فیلم ساخته شدن در سالی بود که اصغر فرهادی فیلم ساخت.
اصلا سال هایی که فرهادی فیلم میسازه بقیه ی سازندگان خارجی زبان باید دست نگه دارن.
مثل تمام سالهایی که مسی اسیر بهتر بودن رونالدو شد. (تونی اردمن رو باید دید و به فرهادی افتخار کرد.)
اصلا خوب نبود
اصلن فیلم خوبی نیست لیاقت شرکت تک پنج تا فیلم حارجی کاندیدای اسکارم نداشت چ برسه جایزه،یک ثانیه فروشنده می ارزه تمام فیلم و عواملش رو.
با تونی اردمن هم میشه خندید و هم میشه گریه کرد و این دو ویژگی در یک فیلم نشون دهنده ی اینه که با یه فیلم درجه یک روبرو هستیم.
فوق العاده بود.
کافیه یه ربع از فیلم رو ببینید تا کاملا جذب فیلم شید و پاش میخکوب شید.
در ضمن به نظر یه سری از روشنفکرنماها که کارگردان رو بیسواد (!) میدونن و لا.یک های کا.منتاشون توجه نکنید.
فیلمی بسیار سرگرم کننده و بامزه تو فیلم از لحن کمدی برای استحکام خونواده به خوبی استفاده شده.
فیلم نشون بده بعضی وقتا باید از زندگی عقب نشینی کرد تا بتونی تمام و کمال از زندگی لذت ببری.
به نظرم این فیلم یک شاهکار بود شخصیت پردازی درست،فیلمنامه بسیار قوی،کارگردانی خوب
امتیاز ۸۰۷از ۱۰
همچین مزخرفی را نباید دست کم گرفت چون به این چنین مزخرفی جوایزی داده میشه که به ما بگند ما بیشتر از شما عوام از فیلم میفهمیم , اساسا فیلم چیزی نیست که شما می بینید فیلم همونیه که ما میفهمیم .
با چه جریتی اینو با فروشنده مقایسه میکنند , فیلمی که اونقدر در بیان محتوا عاجز هست که مجبور میشه همه عقایدش را از دهن شخصیت اصلی بیرون بپرونه .
اینو دیدم تا بدونم که خوبه که من اینجور سینما را نمیفهمم .
چرندی بی همتا به نام تونی اردمن....۰ از ۱۰
اینکه یه فیلم ایرانی اسکار بگیره افتخار داره، اما نبردنش خجالت نداره که هی از کلمه «« تعصب »» و تأکید بر وجود نداشتن اون در مقایسه بین این فیلم و فروشنده حرف بزنیم. اگر بخوایم نظر شخصی مون رو بگیم که کدوم بهتره هیچ نیازی به ذکر وجود و یا عدم وجود تعصب نیست
اعتقاد دارم فروشنده در بین ۷ تا فیلمی که فرهادی ساخته جزو ۳ تای ضعیف شه
و همین طور تونی اردمن فیلم خوبیه و برنده اسکار شک ندارم بین تونی اردمن و فروشنده انتخاب میشه (۳ تای دیگه خیلی فاصله دارن)
ای کاش ماجراهای نژادپرستانه ترامپ و بیانیه های بعدش پیش نمی اومد که کسی نگه سیاسی ئه. و ای کاش دوقطبی خودی و غیرخودی هم تو این مملکت جهان سومی نبود که بگن تعصب و سیاه نمایی و.....
بدون اینکه نیازی به استفاده از تیترهای نخ نمایی مثل سیاست و تعصب و..... باشه که قطعا ارزش شون خیلی کمتر از خود سینماست، اگر قصد بر مقایسه ««فقط»» بین دو فیلم فروشنده و تونی اردمن باشه، جایزه اسکار به نظرم قطعا و مسلما و بدون شک حق فیلم فروشنده است چون از تونی اردمن که یک درام خوش ساخت و درست کارگردانی شده اما بیش از حد طولانی آلمانی ئه وافعا فیلم بهتری ئه (هر چند از بهترین فیلم شخص فرهادی هنوز خیلی فاصله داره)
فیلم قشنگی بود ..... دختر وقتی پدر را پاپا صدا میکنه که خودش را از دنیای زرق و برق مادی رها میکنه .. و پدر هم وقتی محبوب دختر میشود که خودش را در ظاهری پر از مو بدون اینکههویتش معلوم شود ....... اوج فیلم همزنطور که کاربران گفتن صحنه اواز دختر و صحنه قبول پدر به عنوان کسی که دنیا را (ببخشید ) به اونجاش گرفته است است ....
فیلم برای من عالیس .... و حتما دانلود کنیدببینید لذت ببرید
۸ از ۹ یک درام . کمدی با حال ...... حقش اسکار است با اینکه فروشنده هم فیلمی عالیس
فیلم قشنگی بود ..... دختر وقتی پدر را پاپا صدا میکنه که خودش را از دنیای زرق و برق مادی رها میکنه .. و پدر هم وقتی محبوب دختر میشود که خودش را در ظاهری پر از مو بدون اینکههویتش معلوم شود ....... اوج فیلم همزنطور که کاربران گفتن صحنه اواز دختر و صحنه قبول پدر به عنوان کسی که دنیا را (ببخشید ) به اونجاش گرفته است است ....
فیلم برای من عالیس .... و حتما دانلود کنیدببینید لذت ببرید
۸ از ۹ یک درام . کمدی با حال ...... حقش اسکار است با اینکه فروشنده هم فیلمی عالیس
۸/۱۰
فیلم رو خیلی دوست داشتم ، دوستان هم نقد هاشون رو نوشتن دیگه جایی برای من بی سواد نمیمونه ولی خواستم بگم خیلی ها مثل من از این فیلم خوششون اومده و تا عمق فیلم روبا تمام قلب و ذهن حس کردن !
این فیلم نامزد اسکاره؟!!! عجب! بیسار کسل‌کننده و کند بود. شاید برای متخصصای سینما شاه‌کار باشه، ولی شک دارم عموم بیننده‌ها لذتی از دیدنش ببرن.
شاهکار
بیش از هرچیز پوستر این اثر من رو به چالش کشید، و باید گفت تا فیلم رو نبینید نمیفهمید این پوستر چه چیزی رو داره بیان میکنه،یک لحظه،یک لحظه ی مهم
تمام فیلم سعی داره قدرت و ارزش لحظه های قیمتی زندگی رو برجسته کنه و این مهم رو که باید در لحظه زیست و از ثانیه ها و دقیقه ها استفاده کرد و لذت برد رو یادآوری کنه،هرچند این یادآوری بشدت نامتعارف،تونی اردمنی و بعضا مضحکه.
قصد زیاده گویی ندارم فقط دو توضیح کوتاه:
۱.این فیلم رو بخاطر مفاهیم و لحظه های نابی که در بین سکانسها گنجونده شده ببینید و بخاطر غیر متعارف بودنش اون رو قضاوت نکنید،که البته بدون شک خیلی از کا.ربران عزیز نمیتونن این اثر رو بپذیرن و براشون مضحک خواهد بود.
۲.بدون لحظه ای شک و تردید،فروشنده که رقیب اسکاری این اثر محسوب میشه کیلومترها با این اثر فاصله داره و از نظر من بهتره،چه از نظر ساخت،چه بازی و چه مفهوم.(بدون تعصب)
پدری نگران یا دلقک؟!
نویسنده : علیرضا حنیفی
«تونی اردمن» فیلمی پر سر و صدا است و محصول سینمای آلمان و به کارگردانی «مارن اده». که تقریبا در هر جشنواره‌ای جزو فیلم‌های منتخب قرار گرفته است و مدعی اصلی بهترین فیلم خارجی‌ اسکار نیز است. این فیلم اولین اکران خود را در فستیوال کن پشت سر گذاشت. هر چند که فیلم مورد بی‌توجهی هیئت داوران قرار گرفت امّا منتقدان، فیلم را تحسین کردند؛ تا آنجا که تمامی منتقدان کایه‌دو سینما به فیلم چهارستاره دادند.
فیلم ماجرای تلاش پدری، «وینفرد کنرادی»، برای شاد ساختن دخترش، «اینس کنرادی»، است. دختر ادا و اطوارهای پدرش را دیگر نمی‌پسندد و دیگر پدر را دوست ندارد. دختر درگیر کارهای بی حد و حصر خود است و در منجلاب سنگینیِ این کارها فرورفته است. پدرِ دختر که می‌خواهد دخترش از زندگی لذت ببرد مدام حول او می‌چرخد. امّا دختر وی را پس می‌زند. تا آنکه پدر با قیافه تغییر یافته و با اسم جعلی «تونی اردمن» بار دیگر وارد زندگی دختر می‌شود تا مبادا دخترش از حضور او خجل شود.
فیلم یک سکانس مهم و خوب دارد. سکانسی که به نوعی می‌توان آنرا عصاره‌ی فیلم دانست. سکانسی که دختر به همراه پدرش، آهنگِ «The Greatest Love of All»ِ ویتنی هیوستون را می‌خواند. آهنگی که به شدت در دختر تاثیر می‌گذارد و به نوعی بنیان اصلی فکری حاکم بر فیلم و شخص تونی اردمن است.
شعر با توصیفی از دوران بچگی «ایده‌آل» آغاز می‌شود. خطاب شعر رو به سوی والدین است. امّا در این لحظه گویا این شعر یادآوری زحمات پدر در حق فرزند خودش است؛ دختر به یاد می‌آورد که چه پدر خوبی داشته است که او را دختری خوشحال و سرخوش بار آورده است. دختر که دیگر بزرگ شده است و از دورن کودکی خود فاصله گرفته است، اوضاع خوبی ندارد و متوجه است که پدرش نیز به تعمد این شعر را انتخاب کرده است تا او را با «زندگی ایده‌آل»- که بارها بحث این موضوع بین پدر و دختر صورت گرفت- مدنظرش خودش مجدد آشنا کند.
I believe the children are our future,
Teach them well and let them lead the way
Show them all the beauty they possess inside
Give them a sense of pride to make it easier
Let the children#۰۳۹;s laughter remind us how we used to be.
دختر سپس ادامه می‌دهد و از ضرورت یافتن قهرمان برای بقیه می‌خواند؛ بقیه‌ای که در همه‌ی زمینه‌ها از یکدیگر تقلید می‌کنند و یکسری عرف‌های الکی را به وجود آورده‌اند. در حالیکه زندگی بسیار ساده‌تر است به شرط آنکه فرد بخواهد روی پای خود بایستد و خودش مسئول کارهایش باشد. مهم نیست دیگرانی که کورکورانه از یکدیگر تقلید می‌کنند چه می‌گویند. مهم این است که تو خوشحال باشی و «کرامت» داشته باشی. دختر در همان حال که مشغول خواندن است نگاه‌هایی با پدرش رد و بدل می‌کند و مدام به یاد می‌آورد که چه پدر خوبی داشته است و دارد.
Everybody searching for a hero
People need someone to look up to
I never found anyone who fulfilled my needs
A lonely place to be, and so I learned to depend on me
I decided long ago never to walk in anyone#۰۳۹;s shadow
If I failed, if I succeed, at least I lived as I believed.
No matter what they take from me they can#۰۳۹;t take away my dignity
دختر پس از آنکه نقطه اوج آهنگ را رد می‌کند و به خوبی فرصت فکر کردن و یادآوری گذشته و حال خود را می‌یابد. به نقطه‌ی کلیدی شعر می‌رسد؛ نقطه‌ای که راه نجات دختر است. نکته‌ای که چند وقتی است فراموش کرده است؛ شاد و خوشحال بودن بزرگترین دستاورد است.
Because the greatest love of all is happening to me
I found the greatest love of all inside of me
شعر که به انتهای خود می‌رسد گویی به زمان حال دختر نزدیک‌تر شده است. شعر احتمالا تاثیرات خود را با یادآوری دوران کودکی به دختر آغاز می‌کند تا آنکه به مشکلاتِ کنونی دختر می‌رسد. شعر از گمراهی همان بچه‌های معصوم می‌گوید که راه را اشتباهی رفته‌اند. شعر سپس راه بازگشت را یادآوری می‌کند که چیزی جز همان «عشق درون» نیست. دختر که به انتهای شعر می‌رسد با حالتی منقلب از خانه خارج می‌شود و می‌رود؛ چون فهمیده است که راه را اشتباهی آمده است؛ چون که متوجه‌ی شباهت ماهیت خود با ماهیت شعر شده است.
And if by chance that special place
That you#۰۳۹;ve been dreaming of
Leads you to a lonely place
Find your strength in love.
سومین فیلم‌- بدون احتساب فیلم‌های کوتاه‌- مارن اده همچنان نشان از آن دارد که وی هنوز به پختگی کامل در فیلمسازی نرسیده است. فیلم به طور عجیبی و با مکثی طولانی شروع می‌شود. دوربین ثابت است و هر از چندگاهی تکان کوچکی می‌خورد تا آنکه پستچی می‌رسد. فیلم از همان ابتدا نوید یک فیلم کسل کننده و کش‌دار را می‌دهد. فیلم به لحاظ تدوین و کارگردانی اوضاع چندان مساعدی ندارید. اولین و اساسی‌ترین مشکل آن است که فیلم به شدت طولانی است و در خیلی از اوقات فیلم وقت تلف می‌کند. تونی اردمن پیرنگ ساده و دم‌دستی دارد امّا سکانس‌ها به شدت طولانی‌اند و کات‌های فیلم اساس بد موقع به کار می‌آیند؛ کات‌هایی که عنصر «زمان» را از فیلم به کلی پاک کرده‌اند. در فیلم ابدا گذر زمان و طول زمان حس نمی‌شود. تمام فیلم گویی در ۱۶۲ دقیقه رخ می‌دهد! فیلم بعد از مرگ سگ که بد اجرا شد به طور ناگهانی کات می‌خورد به محل کار اینس! چه مدت گذشت که وینفرد در سوگ سگ بود؟! وینفرد کجا بود و اینجا کجاست؟! این موضوع بعد از این نیز در جای‌جای فیلم وجود داشت و «مکان‌مند» نبودن فیلم مزید بر علت شده بود تا مخاطب با از دست دادن بافت‌ها به کمترین همذات پنداری با فیلم برسد. فیلم گاهی از بخارست به آلمان کات می‌خورد، گاهی از فلان خانه روستایی در شهری نامعلوم کات می‌خورد به یک شهر شلوغ و ... به طور کلی تدوینگر در این فیلم نقش یک فردی را داشته است که صرفا نماهای فیلم را بدون منطق روایی و تدوین به یکدیگر چسبانده است. دوربین روی‌دست فیلم نیز بدون منطق است. گاها اشتباهاتی بسیار آماتوری نیز در کارگردانی رخ داده بود که به شدت تعجب‌آور بود. کم نبودند سکانس‌های گفت و گویی که به طور کلی اشتباه برداشت شده بودند؛ به یاد دارم که در یکی از سکانس‌هایِ گفت و گویِ وینفرد و اینس در خانه، دوربینی که روایتگر حرف زدن وینفرد است نصف سرِ اینس را نیز در پایین قاب دارد!
یکی از آن موضوعاتی که فیلم بسیار روی آن کار می‌کند سگ وینفرد است؛ سگی که حتّی توانایی دیدن درست و حسابی و ندارد و همه از وی می‌خواهند تا سگ را خلاص بکند امّا وینفرد از این موضوع سر بازمی‌زند و در یک جایی که مادربزرگ از پدر می‌خواهد که سگ را خلاص کند وینفرد با تیزهوشی در جواب می‌گوید که اگر این شیوه درست است ابتدا می‌بایستی خود پیرزن را خلاص کرد! از همان ابتدا فیلم این موضوع را به مخاطب می‌فهماند که وینفرد روش خاصی برای زندگی دارد و جهان‌بینی‌اش همانند بقیه نیست. به نوعی وابستگی بین سگ و وینفرد همانند رابطه دختر وی با او در سالهای قبل است- یا بهتر بگویم قرار بود که اینگونه شود امّا... فیلم در این رابطه‌ی دو طرفه بین سگ و وینفرد بسیار بد عمل می‌کند و به نوعی این کار، شروعی برای پرداختِ بدِ شخصیت وینفرد است. شاید بد نباشد رابطه بین امبرتو دی. و سگش، فلایک، را در فیلم خوب دسیکا یادآوری کنم. مگر نه اینکه در آن فیلمِ خوب ابتدا رابطه‌ی بین امبرتو و فلایک جای افتاد و مخاطب به جایگاه فلایک در زندگی امبرتو پی برد؛ سپس دسیکا توانست با دستمایه قرار دادن این موضوع به «تنهایی»ِ امبرتو برسد؟! در تونی اردمن تا آنجا که سگ و وینفرد همراه یکدیگر هستند، پرداخت شخصیت خوب شکل گرفته است امّا مشکل با مرگ سگ شروع می‌شود. گویی مرگ سگ که مونس و همدم وینفرد بوده است و اساسا مرگ وی و ترس از تنهایی باعث شده است تا وینفرد مجددا به دنبال دخترش بیفتد، پشیزی برای وینفرد اهمیت ندارد. فیلم با رویکردی به شدت کلیشه‌ای با چند نمای کوتاه و سمبل شده سعی در نشان دادن غمِ این مرگ در وینفرد دارد که اساسا بی‌نتیجه مانده است. پس از آنکه فیلم نتوانست این رابطه دو طرفه را خوب در بیاورد مشکلاتی اساسی برای پیشبرد داستان به وجود می‌آید. زمانیکه فیلم آنقدر کم‌اهمیت به مرگ سگ اشاره می‌کند این شائبه و سوال پیش می‌آید که اساسا وینفرد برای چه مجددا به دنبال دختر خود رفته است. تنهایی؟! اگر اینگونه بوده است لااقل فیلم در نشان دادن این خلا در زندگی وینفرد کاملاشکست خورده است. و یا آنکه وینفرد از نحوه زندگی ماشینی و پردردسر اینس به تنگ آمده بود و دلش می‌خواست که او را همانند قبل شادمان بیابد. اگر هم این موضوع باعث تکاپوی وینفرد بوده است؛ این سوال مطرح می‌شود که قبل آن برای وینفرد، اینس چقدر اهمیت داشته است و چه شده است که حالا اینقدر نگران دختر خودش شده است؟ به جز یکی دو سکانس خوب- از جمله آن سکانس آواز خواندن اینس و سپس ترک مهمانی- اساسا در صورت پدر و کنش‌هایش دوست داشتنی که از روی نگرانی بر سر اوضاع دختر باشد دیده نمی‌شود. حتّی میزانسن نیز علیه نگران بودن پدر است. گویی پدر که سگ خود را از دست داده است حالا به دنبال تفریحی جدید است و ادا و اطوارهایی نیز در می‌آورد تا خود را التیام ببخشد نه آنکه اوضاع دخترش را بهبود بخشد. و اوج فضاحت کار آنجاست که پدر با شمایل تونی اردمن وارد می‌شود. این پدری نگران است یا دلقک؟! به گمان‌م نه ژانر کمدی پاسخگوی این مشکل است و نه شخصیت‌پردازی وینفرد.
شخصیت پردازی دختر، اینس، در عوض پدرش قابل تحمل است و بازیِ بازیگر آن نیز بی دلیل در آن نبوده است. ابتدای امر از پذیرش پدر سر باز می‌زند امّا کم‌کم نظرش عوض می‌شود. ابتدای این تحول نیز از زمانی شروع می‌شود که پدر را عملا از خانه خود بیرون می‌کند. در هنگام مشایعت پدر از بالکن است که اینس متوجه قهقهرای اخلاقی است که در آن در حال سقوط است. از این هنگام تا بازگشت پدر با شمایلی جدید به طور کلی اینس به فکر فرو رفته‌است و آماده‌ی رویدادهای جدید است. به نوعی اینس در این هنگام دارد دوران گذاری را طی می‌کند تا به اینس انتهای فیلم تبدیل شود. فیلمنامه در این قسمت برای نشان دادن این دوارن گذار به خوبی عمل نمی‌کند و عملا رشته کلام از دست فیلم در می‌رود و این موضوع با آن رابطه بین اینس و همکارش حادتر نیز می‌شود. رابطه‌ای که معلوم نیست برای چه است و اینس برای چه آن رابطه نه چندان خوشایند را ادامه می‌دهد.­ امّا در هر صورت پدر وارد ماجرا می‌شود و مجددا فیلم کمی سرحال می‌شود. از اینجا به بعد رابطه‌ی پدر و دختری منحصر به خود این دو می‌شود و دیگر کسی از این موضوع چیزی نمی‌فهمد. عملا این کار این فرصت را در اختیار اینس قرار می‌دهد تا پدرش را بدون در نظر گرفتن بقیه و نظرات‌شان قضاوت کند. در این هنگام است که دو موضوع مهم رخ می‌دهد یکی سفر بیرون شهری وینفرد و اینس که ماجرای آهنگ خواندن رخ می‌دهد و دیگری مراسم تولد عجیب و غریبی است که اینس برگزار می‌کند. عملا ماجرای مراسم تولد نشان از تغییر اینس دارد که دیگر به موجودی همانند پدرش تبدیل شده است و به مرز و حدها هم کاری ندارد و مهم این است که خودش چقدر خوشحال است. این موضوع سر آغازی می‌شود برای تحول کامل اینس که این موضوع به خوبی در سکانس پایانی فیلم مشهود است. جاییکه اینس همانند پدرش، از دندان مصنوعی و کلاهی مسخره استفاده می‌کند؛ پدر همانند دختر و دختر همانند پدر.
واووووووووووووووووووووووووووو
دیشت این فیلم جادویی که الاد که دارم دربارش کینویسم موها دستم سیخ شده .
با تمام احترامی که واسه اصغر فرهادی بزرگمون قایلم و دوست دارم اسکار و ببره ولی رای من این شاهکاره.
ممنون.
اول قبل شروع تماشاکردن انتظارات خودتان را از فیلم مشخص کنید
فیلم های اروپایی که با هزینه کم و بدون استفاده از جلوه های ویژه همینطور بدون استفاده از بازیگران معروف و خاص ساخته میشوند معمولا دارای ریتم سریع داستان و وجود المان های هیجان و تعلیق در فیلم نیستند و اکثرا با برداشت های طولانی مدت زمان زیاد و زاویه دید ای لول ساخته میشوند
در اینگونه فیلم ها بیشتر باید به داستان و محتوا همینطور شخصیت پردازی دقت شود
داستان در اول ما را با دو شخصیت با دیدگاه کاملا متفاوت اشنا میکند
کاراکتر پدر که شخصیت شوخ طبعی دارد و زندگی را در لحظه سپری میکند در طول فیلم سعی دارد با مشکلات جدی برخورد نکند
در کنار شخصیت دختر که نگاهی بلند پروازانه به زندگی دارد و اهداف بزرگی را برای رسیدن انتخاب کرده است که در این میان با مشکلات جدی روبرو میشود و سعی میکند با خشک بودن و سپری کردن لحظات زندگی در رسیدن به ان اهداف بدون لذت بردن کار خودش را انجام بدهد
نیمه اول فیلم سعی در نشان دادن روابط میان دو شخصیت و طرز تفکر هر کاراکتر دارد
نیمه دوم شروع به شخصیت پردازی کاراکتر دختر و مشکلات کاری او همینطور روابطش با همکاران و دوستان میکند که در طول این نیمه متوجه میشویم خوده این کاراکتر هم از زندگی اش راضی نیست و دوست دارد تغییراتی ایجاد کند اما جریت روبرو شدن با تصمیمات خود را ندارد
و اما نیمه سوم که اصل داستان زوایت میشود
در این بخش ما شاهد اوج بار درام ماجرا به همراه سکانس کمدی سیاه فیلم هستیم
قسمت ترانه خوانی دختر در مهمانی کوچک دید کامل کننده ای از شخصیت دختر و نگاه او به زندگی به ما میدهد
مهمانی برگزار شده توسط شخصیت دختر تا حدود زیادی سعی در برخورد و طرز تکفر هر شخصیت فرعی فیلم به یک تصمیم غیر جدی کاراکتر سیاه فیلم دارد که به خوبی از پس ان بر می اید
در این بخش شاید اوج گیری و صعود بار کمدی فیلم هستیم که برای چند دقیقه کامل بیننده را میخنداند
در اخر صحنه بقل کردن دختر و پدر در لباس بلغاری که درام در عین حال طنز است
در پایان هم دیدگاه شخصیت دختر عوض میشود و زندگی را با جدیت کمتری دنبال میکند و شاهد سخنرانی کوتاه تونی در جلوی خانه مادرش هستیم که درباره معنای زندگی میگوید
فیلم از نظر محتوا کار خودش را انجام میدهد ولی از نظر تکنیکی کارگردان زیاد قوی عمل نکرده است و نقطه قوت خاصی از ان نظر به جز بازیه خوب Sandra Hüller ندارد
از نکات جذاب فیلم میتوان به پوستر ان اشاره کرد که بیننده را قبل شروع ان کنجکاو میکند
فیلم در چند سکانس غافلگیری های کوچکی دارد ولی همان هم باعث کسل کننده نشدن بیش از حد فیلم میشود
برای دیدن فیلم اگر با این سبک فیلمسازی اشنا هستید و علافه دارید پیشنهاد میشود
برای خودم جز تجربیات خیلی خوب در چند سال اخیر بود و از روی علاقه و سلیقه ام نمره ۱۰ را هم میتوانم به ان بدهم ولی از نظر کارگردانی و خوده فیلم نظر بدهم
۷.۵/۱۰
اصغر سینمای ایران
الان تو یه سعت م ، دوبار سعی کردم تمومش کنم ایشالاسومین بار تموم میشه برای ۱ساعت اول: کسالت بار
سلام دوستان من هرچقدر از این فیلم رو نگاه کردم و بیشتر دقت کردم اصلا نتونستم قیاصی با رقیب خودش یعنی فروشنده پیدا کنم و احساس میکنم که اولین اسکار در تاریخمان در انتظار ما ایرانی هاست درود به آقای فرهادی که پرچم رو میبره بالا حالا ببینید کی گفتم اینو ساعت ۱۶ دی ماه ساعت ۹:۱۵ شب وسط فیلم تونی اردمان
خیلی فوق العاده بود این فیلم
حتما پیشنهاد میکنم ببینید
فیلمی کسالت بار که کارگردان نهایت سعیش رو میکنه تا از شعار و کلیشه دوری کنه ولی در نهایت پایان فیلم شعاری و گل درشت میشه.از اون فیلمهایی که میخواد حرف بزرگ بزنه ولی نمیتونه.روابط دختر و پدر هم خیلی باز نمیشه.دختره خیلی منفعله.برای اون صحنه تهوع آور خوردن شیرینی هم لابد باید بیوفتیم دنبال نمادبازی.فکر کنم همون اصغر اسکار بگیره.
یعضی ها پدر راندارند
بعضی ها پدر راکم دارند .
بعضی ها هم پدر را زیاد دارند .
این فیلم نشان دهنده ی سومیست .
البته ضعفهایی هم دارد . مثل داستان کش داری که میتوانست کوتاه تر شود .
بازی های خوب در نیامده . دوربین بد . میزانسن و دکوپاژ بعضن اشکال دار .
..
کسالت بار خسته کننده من نتونستم تا اخر فیلمو ببینم بعد ازدوساعت تحملم تموم شد
در یک کلام فاجعه بود.
واقعا درک نمیکنم منتقدین چی میبینن که ما نمیبینیم؟مطمئنم همشون فراستی وار نمره دادن و مردم هم به تبع اونها نمره بالا دادن.ولی به مرور که افراد بیشتری رأی بدن نمرش به شدت افت خواهد کرد. اتفاقی که تو سایت خودمون داره میوفته.شاید تنها نکته مثبت فیلم دو سه تا دیالوگ و بازی نسبتا خوب بازیگر زنش بود.
البته این نظر شخصی بنده بود اگر دوستان دیدگاه مثبتی دارند خوشحال میشم اعلام کنن.
پ.ن:پیشاپیش کسب اسکار بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم فروشنده رو به هموطنان عزیز تبریک عرض میکنم!
jaleb nabud
کوتاه نظری مخالف در مقابل نظرات اکثر کاربران مخالف تونی اردمان
فیلم روان و بی لکنتی را تماشا کردم، زنده، رئال و در اشل خود دارای تکاپو، کمیک و جذاب.
حمله های اکثر کاربران (که اغلب در انتخاب فیلم به دنبال نمره و جایزه و جشنواره هستند) به فیلم تا حد زیادی برایم قابل قبول نیست. وقتی به پای تونی اردمان مینشینیم، یعنی وارد دنیای تونی اردمان شدیم. اینجا دنیای هیچکاک نیست، دنیای برگمان، هاکس، فورد، گدار، بونوئل، ملویل و... هم نیست. اینجا سینما از دریچه نگاه تونی اردمان می تواند به فرم برسد. کاش قضاوت هایمان با نگاه جدی تر و صبورانه تری انجام شود. با تشکر.
درود به پیشگاه تان
برخلاف کسانی که میگویند ارتباط برقرار کردن با فیلم آخر مارن آده (تونی اردمن) کار مشکلی ست بنظرم تمام آنچه برای ورود به جهان مستقل اثری نیاز است در جای جای فیلم حضور دارد، گرچه به سیاق همه ی فیلم های خلاق نه در قالب قصه ای سرراست بلکه در مرحله ی کشفِ نسبت هاست که به سوی تجربه ای عمیقا مدرن رهنمون خواهیم شد، نسبت هایی که گاه تصاویر با خودشان و گاه با کلام برقرار میکنند، کافی ست در سکانس استخر و گفتگوی دو نفره ی پدر و دختر برای لحظاتی خود را مخاطب مستقیم پرسش های سراسر طعنه آمیز آنیس در مورد بهانه های بودن و ماندن انسان در جهان تصور کنید، سرنوشت فیلم بعد از این سکانس رقم میخورد و تمام آنچه بعد از این می بینیم تلاش هایی ست نامأنوس برای پاسخ به همان مکالمه از سوی پیرمردی که شبیه به هیچکدام از همسن و سالهای خود نیست. آیا برای یک مخاطب جدی سینما حتی خواندن چنین طرحی در قالب چند خط (چنانکه اینجا مطرح شد) به اندازه ی کافی وسوسه انگیز و خلاقانه به نظر نمیرسد؟ وقتی ارزش حقیقی فیلم آشکار میشود که می بینیم مارن آده با بیان منحصرش در فیلم، با تغییر لحن های استادانه، با به چالش کشیدن کاراکترهای اصلی در موقعیت های پیش بینی نشده و با تحول تدریجی آنها به بهترین نحو پاسخ سوالات را نه به شیوه ی ما و نه حتی به شیوه خودش بلکه به شیوه ی تونی اردمن میدهد. اشتباه است اگر گمان کنیم پاسخ سوالات آنیس همان جملاتی اند که تونی در سکانس پایانی میگوید، پاسخ ها پیش تر داده شده اند در فصل حضور تونی در دورهمی زنانه در جشن رنگ کردن تخم مرغ ها در پارتی لخت ها و نهایتا در فصل مرگ مادر.. بدون کشف نسبت ها ، بدون فاصله گذاری و بدون کنار زدن داستان به منظور استمرار اثر در ذهن، فیلم تونی اردمن چیزی قیمتی برای آنان که به سراغش آمده اند نخواهد داشت. آنهایی که با همه ی فیلم به روشی یکسان برخورد میکنند و با انتظاراتی از پیش تعیین شده به استقبال آثار میروند باید بدانند که فیلم های خلاق بر اساس انتظارات پیشین طراحی نمیشوند بلکه انتظارات تازه ای پیشنهاد و خلق میکنند، جملات پایانی تونی قابل تعمیم است به کسانی که عجله دارند برای رد آثاری که نتوانسته اند با آنها ارتباط برقرار کنند در حال نظاره ای و در همین حین زندگی در حال گذره، ولی ما قراره چطور به لحظه ها دقت کنیم؟ فقط به گذشته تبدیل شدنِ اتفاقاته که اجازه میده اونها رو درک کنیم.. اما درک در همون لحظه، غیرممکنه..
با مهر - گلستانی
از فیلمی که اینهمه براش سر و دست میشکنن واقعا انتظار بیشتری میرفت . هیچ چیز جالبی برای دنبال کردن فیلم نداره و کاملا خسته کننده. واقعا اگه این فیلم جوایز بخش فیلم های خارجی زبان رو تو فصل جوایز بگیره واقعا باید تعجب کرد انصافا فروشنده چند پله بالاتره .
۲/۱۰
این فیلمو ندیدم هنوز!ولی فیلم فروشنده خیلی عالی بود بازی ها دیالوگها داستان همه عالی بودن
فقط نمیدونم چرا فیلمهای ایرانیی که امتیاز بالا میگیرن و منتخب میشن همشون درباره ناراحتی بدبختی و مشکلات مردم!فروشنده!ابدویک روز!جدایی نادر از سیمین....
همشون درباره مشکلات و بدبختیه!در کنار اینکه از فیلم لذت میبرین ی حس اعصاب خوردی هم داره این فیلما
تونی اردمن : لایه یِ اول روح : ۳/۱۰. لایه یِ دوم : ۱/۱۰. لایه یِ سوم : ۰/۱۰. هدف(فیلمساز) : لایه دوم (زندگی کردن یا زنده بودن) و هدف(آنچه که به نمایش گذارده شده) : لایه دوم (زندگی کردن ا.ح.م.ق.ا.ن.ه یِ ا.ب.ل.ه.ا.ن.ه یِ ک.ث.ی.ف یا زنده بودن معقول).
وقتی بچه ای بخواهد نقاشی یک انسان را بِکشد ، هر چقدر هم که ا.ب.ل.ه باشد حداقل یک سر و دو دست و دو پا را تصویر خواهد کرد ( شِمای کلی) ، همینقدر بگم که این فیلمساز همین کار را هم ناقص و چپکی انجام داده ، یعنی دختری که باید زندگی شلوغ و پلوغی داشته باشد ، زندگی معقول و آدمیزادی و پر از اوقات فراغت دارد و پدری که باید مثل یک انسان شوخ طبعِ نکته بینِ لذت شناسِ کارخراب کن رفتار کند ، یک ا.ب.ل.هِ ا.ح.م.قِ ا.س.گ.لِ حال به هم زنِ بیمزه(واقعاً بیمزه) را به ما معرفی میکند.کلیات اساسیتر و همچنین جزئییات همه و همه پیشکش فیلمساز.
ختم کلام : این فیلم برای انسان ها نیست برای متقاعد کردن ج.ه.ا.ر.پ.ا.ی.ا.ن است که این زندگی را به آن زنده بودن ترجیح دهند ، ولی فکر نکنم رو اونا هم اثر کنه .
------------------------------------------------------------------------------------------
فروشنده : لایه یِ اول روح : N/A. لایه یِ دوم :۸/۱۰. لایه یِ سوم : ۴/۱۰. هدف : لایه دوم (گاو شدن یک انسان). باز هم دغدغه یِ همیشگی فرهادی :صحت فعل صحیح نسبت به شرایط.
من یک معلمم ، یک هنرمند ، یک عاشق و به طبع آن یک انسان ، مطمئنی ؟
من قضاوت نمیکنم ، تهمت نمیزنم ، انتقام نمیگیرم و من گاو نمیشوم ، مطمئنی ؟
در سکانس آخر ما عماد را نمیبینیم ، ما یک گاو را نظاره گریم که خودش و زنش از گاو بودنش آگاهند.
فیلم فرهادی(اکثر فیلم هایش) درباره چرایی و چگونگی افتادن یک اتفاق نیست( که تمام نقد ها به این فیلم در این رابطه است) بلکه حس و حال شخصیت ها و عکس العمل آنها و به طبع آن ته نشینی که در آخر فیلم از آنها به جای میماند برای او مهم است(البته که در یک شرایط غیر معمول)
اگر می خواهید فیلم در باره قتل و تجاوز(کاراگاهی) ببینید که به شما نشان دهد چه کسی خبیثانه چه کسی را چگونه و چرا آزار داده برید پوآرو ، خانم مارپل و در شمایل عالیتر و صحیحتر از هیچکاک فیلم ببینید.
ختم کلام : فرهادی قدم به قدم به لایه یِ سوم نزدیکتر میشود ، باشد که هدفِ آفرینشِ هنر را بیابد.
----------------------------------------------------------------------------------------
نتیجه : اگر تونی اردمن اسکار بگیرد من بسیار متعجب خواهم شد، حتی بیشتر از سال قبل .
فیلم جالبی بود ولی نه در حدی که بهش بها میدن!
به شدت خسته کننده بود و وقایع و دیالوگهای الکی زیاد داشت
داستان کاملا کلیشه ای و شعاری بدون خلاقیت قابل توجه
اگه این اسکار یا گلدن گلوب ببره واقعاشرم آوره
امتیاز من با ارفاق ۶/۱۰
تونی اردمن فیلمی در نقد زندگی امروزی هست. در نقد زندگی انسان معاصر که اونقدر غرق در کار و یافتن و نگه داشتن هویت شغلی اش هست که توجهی به ارتباطات خانوادگی نداره ...
در نقد احساس شرم آدم های به ظاهر موفق از خانواده ی به ظاهر ناموفق اشون ...
شخصیت ها واقعی و ملموسن، ممکنه خیلی ها رو بشناسیم که بعد از اینکه پیشرفتی در زندگی داشتن از گذشته اشون و از پدر و مادرشون خجالت میکشن و سعی میکنن از دیگران پنهانشون کنن ...
مخاطب اصلی فیلم همین آدم هان و کارگردان قصد و پیامش رو خیلی آشکار و واضح در دیالوگ ها گنجونده تا بیشترین تاثیر رو بذاره، کسی که ذهنش درگیر مسایل مختلفه برای باز کردن گره های داستانی و بررسی لایه به لایه وقتی نداره، کارگردان هم با رویکرد پیام مستقیم و نصیحت وارد میشه ...
در کل فیلمی هست که به دیدنش میارزه ... ۷ از ۱۰
یه خسته نباشید هم بگیم به مترجمان عزیز ک فیلمهای چرت رو ده نفر جداگانه ترجمه میکنن اما یه نفر اقا پیدا نمیشه بعد اینهمه مدت این فیلم که هم کاندید اسکاره هم بالاترین نمره منتقدین داره هم امتیاز خوب و تعداد رای بالایی داره رو ترجمه کنن.دست مریزاد
فیلم فروشنده رو هنوز ندیدم و نمیخوام این فیلم رو با فیلم دیگری مقایسه کنم.
از نظر من فیلم بسیار ضعیف بود و اصلا نتونستم با فیلم ارتباط برقرار کنم. داستان جدیدی داشت ولی به طور کامل توصیف نشده بود.
نمره من ۵ از ۱۰
بین فیلمایی که تا الان از سال ۲۰۱۶ دیدم ، تونی اردمان بهترین بود.
فیلمی در ستایش لحظه به لحظه ی زندگی و با هم بودن ها. فوق العاده فیلم لذت بخش و زیبایی بود و چنان غرق شخصیت ها و روابط شون شده بودم که مدت زماندو ساعت و چهل دقیقه ی فیلم رو حس نکردم و پایان حال خوب کن فیلم بسیار قابل ستایشه
ولی به دوستانی که میخوان ببینن توصیه میکنم که اگر از یک فیلم فقط انتظار حادثه و بزن درو اینا دارید اصلا سراغش نرید. اگر هم سراغش رفتید دیدید همون ده بیست دقیقه ی اول دیدید خوشتون نیومد سریع بیخیالش نرید.
کسی که نتونه با این فیلم ارتباط برقرار کنه این دو سه ساعت فیلم به سختی میگذره واسش. ولی اگر خلاف اون بود حتما با تجربه ی لذتبخشی رو کسب خواهید کرد
بزرگی این فیلم در روایت ساده و بی آلایش است. زندگی هم مانند این فیلم باید ساده گرفت. تمام حرف فیلم که موفق می شود بزند ان است که حس شوخ طبعیفراموش نشود
فيلم فوق العاده خسته كننده بود من تا وسط فيلم بيشتر دوام نيوردم بازيها ضعيف وبيشتر شبيه فيلم تلويزيوني بود تا سينمايي با اينكه فيلم فروشنده جزو كارهاي ضعيف فرهادي هست ولي يه سروگردن از اين فيلم بهتره
توی اردمان را زندگی کنید، چون جرعه ای شراب بنوشید ، زندگی را به شما بر خواهد گرداند.
تونی اردمان در یک سخن تصویر زیبایی و زندگی ست در اوج حرمان و درد و مرگ. روایتی زیرکانه از زندگی مدرن!
عاغا ز.ی.ر.ن.و.ی.س وقتی سر هم مینویسم کامنتم نیاد رو صفحه
ای کاش ریلیز کمتر از یک گیگ بذارید تا منم بتونم دانلود کنم
Toni erdmann
این فیلم ابزورد و خاص پسند رو دیدم و مسئله ای که به نظرم مهمه اینه که تونی اردمان فیلم کشمکش های بیرونی و نیز خود خوری کاراکتر هاست و با بسط حالات پرسونا ژ ها داستان خودش رو شکل میده و داستان اصلی و اون کلاس های مذ اکرات مدیر یت اقتصاد ی و اجرا یی ( که مثلا تو ملاقات اینس و کار فرماش تو ماشین و تعویض طرح و ... که بسیار هم جالب هست ) میتونه به عنوان حتی مسئله ای کناری و حاشیه ای در نظر گرفته بشه و نوعی مینیمالیسم و تنفس میان ادای کلمات رو شکل بده . ویلفرد با هویت جعلی یا اگو ی دیگر تونی اردمان در نقش پدر و نماینده ی ستایندگان تن آسایی و ایده آلیست بودن در عین مسئولیت ناپذیری و اینس با بازی بانو هولری که گرفتار و درمانده در مناسبات به اصطلاح واقعی و ترقی شغلی وارد بازار و رقابت های کاپیتال یستی شده است . کدام دسته محق هستند . پدر دختر را قضاوت میکند و از پی آن دختر در مقام خرد کردن پدر وارد میشود و این کشمکش تا انتها ادامه می یابد . رنگ عوض کردن ویلفرد به اردمان به طور مسخره ای زیباست . بودن یا تبدیل شدن به آدم لاف زنی که حتی خودش را به عنوان سفیر آلمان در رومانی معرفی میکند . دوربین با تکان ها و بیقراری اش درست مثل شخصیت اینس از دست ولنگاری پدر عصبی است . بانو مولر یکی از زیباترین لحظات فیلم را با خواندن تصنیفی به انگلیسی با همراهی و پیانو ی تونی رقم میزند . شاید فیلم در قبال داستان به نوعی طفره رونده و باری به هر جهت باشد ، اما به نظرم با شخصیتی مثل تونی اردمان نمیتوان طفره نرفت و به طوری رادیکال کنکاش نکرد شخصیتهای ماندگار این فیلم به غایت شوخ را . و بالاخره اگر میخواهید به این سوال اصلی و جهان شمول فیلم برسید که چه چیزی ارزش زندگی را دارد ، درنگ نکنید در دیدنش . یک امتیاز به خاطر زن بودن کارگردان کم میکنم .نه از ده
......نقد فیلم تولد یک ملت birth of a nation۲۰۱۶
فیلم خوبی نبود . به نظرم ساخت چنین فیلم سنتز نشده ای که تقلیدی بی چون و چرا از ۱۲ سال بردگی ( که فیلم خوبی بود ) و فیلم های دیگر در مورد بردهداری بود مثل فیلم تارانتینو ، محلی از اعراب نداشت . سکانس نزا ع دسته جمعی انتهای فیلم هم در کمال حیرت من که انتظار یه فیلم قابل اعتنا روداشتم ، لا اقل میتونست به جای تقلید یه ارجاع هنرمندانه به دارو دسته ی نیویورکیها ی اسکورسیزی داشته باشه به جای اون سکانس دمده ای که ابدا از کار در نیامده بود . خلق و خوی فاشیست ی عمق اتمسفر فیلم رو میساخت در حالی که فیلم در ظاهر و نماها داعیه ای خلاف این را دارد . بازیها ضعف داشت ( نیت پارکر تو تکون دادن لب و لوچه ش رکورد دنزل واشینگتن رو زد ) اما لهجه ها دلنشین بود به نظرم .نورپردازی فیلم خوب بود که این رو به حساب تجهیزاتی که استودیو در خدمت کارگردان نیت پارکر ( که مشخصه کاملا از زیست هنری بی بهره بوده و فقط چریده ) فیلم میذاریم . درام منتها الیه اون چیزی بود که بهش کلیش ه میگیم . خشونت موجود توی فیلم کاملا جهت شعار دادن بود و توی فرم جا نمیگرفت و اگر هم به این مهم میرسید به پرتگاه کلیشه می افتاد .این فیلم چیزی جز ارائه بیلا خ به مخاطب درانتهای فیلم در چنته ندارد . اصلا بزارید حاشیه نرم چون نمیتونم جلو خودمو نگه دارم ... واقعا افتضاح بود . دو از ده
دیدم این جا داره از تمام فیلم های دیده و ندیده ، گمشده ، محبوب و منفور و فلسفه ی پوستر صحبت میشه گفتم منم بیام چندتا نکته بگم شاید دیالوگی راجع به این فیلم هم ایجاد شد!
۱- توی چند تا کامنت دیدم که گفته شد «کارگردان زنِ» این فیلم موفق نشده فیلم خوبی بسازه. مشکل از همین جا شروع میشه! مثل اینه که برید تو پیج اسکورسیزی بگید کارگردان مرد این فیلم ... چقدر می تونه همچین اظهار نظری خنده دار باشه. کاش هویت آدم ها رو جدا از زن و مرد بودنشون ببینیم!
۲- مقایسه ی این که فروشنده بهتره یا این فیلم قیاسی مع الفارقه . چون این دو فیلم جز نامزدی در یک بخش هیچ نقطه اشتراکی ندارند. تنها چیزی که می تونیم بگیم آرزوهامونه که چقدر آرزومندیم یکی از این دو برنده بشه که اونم این صفحه جاش نیست.
۳- کاش می گفتید چرا به نظرتون فیلم کسل کننده بوده. من در طول دو ساعت و نیم حتی لحظه ای حس نکردم که ریتم فیلم کند شده . مسلما وقتی با فیلمی از سینمای اروپا روبرو می شیم باید تفاوت هاشو با سینمای جریان اصلی هالیوود در نظر بگیریم. هر چند این فیلم اونقدرها اروپایی و جشنواره پسند هم نبود و همه می تونن تا حدی باهاش ارتباط برقرار کنند.
۴-نمی دونم چطور می تونید بگید فیلم بی محتواست. توصیه می کنم حداقل در این رابطه کامنت دوستمون siavashmoslemi۵۶ رو بخونید. حتی بدون در نظر گرفتن این نکات هم میشه با در نظر گرفتن ذوق و بازیگوشی ای که در تک تک لحظات فیلم هست لذت فراوان برد.
۵- «فیلم شعاری است!!! » اسپویلر: کل فیلم ، تمام بازی های پدر و دختر و فرو رفتن در شمایل دیگری برای اجتناب از شعار دادنه. همون یه جمله ی پایانی باعث میشه فیلم شعاری بشه؟ فیلم این سیکل رو در طول دو ساعت و نیم بهمون نشون میده و در پایان با فرورفتن دختر در قالب تونی اردمن این چرخه رو تکمیل می کنه. خوبی فیلم در همینه اتفاقا که در ابراز هیچ نکته ای افراط نمی کنه و به دام زیاده گویی نمی افته: از نمایش احساسات گرفته تا طنز ملایم اش . البته بعضی هم این فیلم رو با کمدی بزن و بکوب اشتباه گرفتند که مشخصه چیزی که می خوان رو توش پیدا نمی کنند.
۶- « کارگردان در ایجاد مضمون ناموفقه» کل فیلم اصلا برای این ساخته شده که بگه هر کاری که می کنی یادت باشه حس شوخ طبعیتو از دست ندی. همونطور که خود تونی هم این جمله رو در میانه فیلم میگه. برای تماشای این فیلم در کنار منطق کمی هم باید با کودک درون پیش رفت.
۷- مسلما دیدگاه منتقدین وحی منزل نیست اما وقتی از منتقدین حرف می زنیم داریم از کارشناسان و صاحب نظران سینما صحبت می کنیم و این نکته رو هم خوبه در نظر بگیریم.
من یاد خوشم نیومد.....
Nocturnal Animals
نقد تونی اردمان و تولد یک ملت رو نوشتم اما ثبت نمیشه ... دقیقا چرا ؟
به نظرم این فیلم دارای چند لایه است و در هر لایه تلاش می کند ذهن و احساس خواننده را درگیر پرسش هایی کند که لزوما به همه آنها پاسخی نمی دهد. نخستین لایه رابطه پدر و دختر و به طور کلی وضعیت خانواده در عصر کنونی است و این پرسش را مطرح می کند که در عصر بین المللی شدن روابط اقتصادی، خانواده به چه شکلی در می آید. لایه دوم، پرسش اخلاقی است. یعنی این پرسش که آیا به خاطر سود شرکت می توانیم دست به کاهش نیرو بزنیم و آنها را اخراج کنیم. سومین لایه به رابطه بین زبان، طنز و فهم مربوط می شود. بین المللی و مشترک بودن زبان انگلیسی این توهم را ایجاد کرده است که می توانیم فرهنگ ها، احساسات و از جمله طنزها همدیگر را بفهمیم. دانستن یک زبان مشترک به معنای داشتن یک فهم از چیزها نیست. طنز پدر به سختی از سوی دیگران فهمیده می شود. [در واقع این فیلم این قصد را نیز دنبال می کند که نشان دهد برخلاف کلیشه ها، زبان آلمانی نیز می تواند طنزآمیز باشد و هست]. چهارمین لایه جستجوی برای معنا زندگی است؛ پدر از دخترش میپرسد: آیا خوشبخت هستی؟ چه چیزی به زندگیت معنا می دهد؟ پدر در آخرین دیالوگ این فیلم، معنای مورد نظر خودش از زندگی را بیان می کند. به نظرم فیلم خوبی است و در نهایت به معنای ارسطویی کلمه،باعث ایجاد احساس پالایش هنری می شود. متاسفانه هنوز فیلم فروشنده اثر فرهادی را ندیده ام و نمی دانم چه زمانی در آلمان اکران می شود؛ اما این فیلم به لحاظ هنری رقیب سرسختی به نظر می رسد.
سلام دوستان ، من حدودا ۱۵ سال پیش یه فیلم خیلی خوب از تلویزیون دیدم که هر چی فکر می کنم اسمش رو به خاطر بیارم موفق نمیشم ، بنابراین اگر کسی از دوستان این فیلم رو به خاطر داره ممنون میشم که بنده رو راهنمایی کنه . داستان فیلم در مورد یه روزنامه نگار آمریکایی بود که میخواست ثابت کنه که پلیس به اشتباه ۲ تا نوجوان سیاه پوست رو به جرم قتل گرفته . کل ماجرای فیلم حول تلاش این روزنامه نگار برای کسب خبر از ماجرای قتل و متقاعد کردن سردبیر روزنامه که یه زن بود برای چاپ حقیقت میگشت . فیلم همونطور که اشاره کردم آمریکایی بود و حدودا فضای فیلم مال دهه های ۷۰ و ۸۰ بود . فیلم در عین جدی بودن یه تم کمدی هم داشت و خیلی زیبا بود . تلویزیون این فیلم رو به اسم روزنامه پخش کرد ولی من هر چی عنوان روزنامه رو گشتم چیزی پیدا نکردم .
بازم ممنون بابت کمکتون ...
نقد فیلم
متأسفانه اصلاً فیلم خوبی نیست و به نظر من علت تمام کاندید شدنش و نمره بالایی که از منتقدین گرفته فقط بخاطر شعارهاییست که در فیلم وجود دارد، خصوصاً چند جمله ی پایانی فیلم که کلاً تمام مضمون فیلمو کامل تقدیم تماشاگر می کنه و فیلم کامل خودشو تخلیه می کنه.
فیلمنامه بیش از حد ضعیف و سطحیست و به نظرم تنها در وقت تلف کردن موفق است.با وجود اینکه فیلم بسیار وقت صرف میکنه تا نشان بده که دختر فیلم چقدر درگیر کارهای شغلی روزمره خودست به نظرم نه تنها نمی تونه این مطلب را بسازد بلکه بیشتر تماشاگر را با دیالوگ های پوچ و بی معنی خسته میکنه و اصلا تمه اصلی فیلمشو محو میکنه. فیلمنامه اصلاً در شخصیت پردازی پدر و دختر موفق نیست و همچنین در ایجاد فضای متفاوت این دو هم موفق نیست.ایجاد این فضا مهم بود که از پسش برنیامده.
کارگردان کاملاً در ایجاد مضمون سینمایی فیلمش ناموفق است و به دلیل همین عدم توانش در ساخت، مجبور می شود در پایان فیلم مضمون اخلاقی خودشو کامل به تماشاگر بگه و خیال خودشو راحت کنه.
این فیلم بیشتر از نیم ساعت قصه نداره و واقعا ۲ ساعتو دیگه رو داره با حرفهای دیگه ای که اصلا هیچ طرفی ازش نمی بنده، وقت تلف میکنه و هیچ کاری هم با تماشاگر نمی تونه انجام بده، نه حسی، نه تجربه ای..... هیچ
اگر این فیلم میتوانست همین جمله ی آخرش را(در بین این همه مشغولیت های کاری، این زندگیست که داره از دست میره) تبدیل به یک فیلم سینمایی بکند فیلم خوبی می شد اما چه فیلمنامه و نچه کارگردان توان این کار را ندارند.
اونقدر که ازش تعریف می شه خوب نیست، یک ساعت اول فیلم به شدت کسل کننده است، البته اگر محتوای خاصی درون این کسل کنندگی بود بسیار استقبال می کردم. متاسفانه منتقدین باز هم برای اینکه نسبت به هم کمنیارند امتیاز بالایی بهش دادند چون فکر می کنند دیگران بیشتر از خودشون از فیلم فهمیدن در حالی که چیز خاصی برای فهمیدن وجود نداره. فیلم بسیار خطی و یکنواخت جلو می ره و نیاز به تدوین دوباره داره چون بسیاری از صحنه ها بدون دلیل درون فیلم قرار گرفتند . با این اوصاف شانس فروشنده رو برای دریافت اسکار بسیار بالا می دونم و بار دیگه فهمیدم منتقدین جدید اصول سینمای عاری از کلیشه و ابتذال رو فراموش کردند.
بخش فیلم غیر انگلیسی زبان اسکار پیش از این اوتر هایی مثل برگمن، دسیکا، فلینی،تروفو، کروساوا، بونویل و بسیاری بزرگان دیگر رو به خودش دیده. خانم کارگردان این فیلم جایی بین این بزرگان نباید داشته باشه.
۲ تا فیلم قبلی این کارگردان رو هم بزارید.
تونی اردمن رو امروز دیدم، به نظرم نه در کمدی فیلم موفق بوده نه در درام خانوادگیش و به نظرم فیلم elle از این فیلم جلوتر بود
من نتونستم با فیلم ارتباط برقرار کنم و به نظرم فروشنده فیلم بهتری نسبت به این فیلم بود
بچه ها من دنبال یه فیلم می گردم اسم فارسیش انجمن نجیب زادگان عجیب کسی اسم انگلیسیش رو می دونه؟ ممنونم
فیلم فوق العاده ای بود. با اینحال که زمان فیلم طولانی بود از تک تک لحظاتش لذت بردم.
این دفعه حریف خیلی قدره ولی ته دلم دوست دارم فروشنده جایزه را بگیره.
یک جایزه هم باید به طراح این پوستر بدن بهترین لحظه فیلم بود برام.
من کاری ندارم این فیلم رقیب فیلم فروشنده تو اسکاره
کاری هم ندارم کارگردان زن این فیلم خیلی باهوشه
اصلا هم کاری ندارم که خیلی از ایرانیها دوست دارن این فیلم اسکار رو ببره ..
فقط میخوام بدونم این همه مو توی u;s پوستر این فیلم چیکار میکنه ؟؟ خوب داشتم شام میخوردم !!
xD
Toni Erdmann: Don#۰۳۹;t lose the humor
.
در یک کلام فوق العاده... با فیلمی شوخ ، بازیگوش و زیرکانه طرف هستیم... گاهی غریب و باورنکردنی ، گاهی منقلب کننده و در اکثر لحظات شوخ وشنگ و بدیع ... روایت گر رابطه ی عجیب و غریب و دلچسب یک پدر و دختر...همچون یک بازی کودکانه... تونی اردمن بیننده را با حال خوب بدرقه می کند... بدون شک بهترین فیلم سال.
معره کس این فیلم
با اخلاف بهترین از نظر من تو فیلم های امسال
واقعا لذت بردم
خدایی ش بعضیا یه حرفایی میزنن آدم گاو میشه ، میگن فیلم رو دیدیم و عالی بود و فلان و بیسار ... آخه پدر صلواتی تو که زبان آلمانی بلدی اینجا چیکار میکنی ، سه روزه منتظر زیر. نویس انگلیس ی شم ، هنوز که هنوزه نیومده ...
ganool هم بزارین
عشق پدر و دختر موضوعیه که کمتر بهش پرداخته شده و میتونه فراتر از عشقای دیگه بره...
۹۶
البته تو اسکار امتیازات چندان مطرح نیست
آقا اینارو ول کن چرا کاور این شکلیه سرم ترکید یکی توضیح بده عکس چیه ؟
اگه این فیلم به فروشنده ببازه نامردیه واقعا خیلی فیلم خوبیه
بعنوان کسی که سال های عمرم رو به تماشای سینمای دنیا در وسع و بضاعتم نشستم، و در پاسخ به دوستانی که امیدوارن فروشنده اسکار رو ببره و بعد از مشاهده ی فیلم فروشنده جناب اصغر خان و قیاس با فیلم های دیگری که در این قد و قامت از سینمای سایر کشورها دیدم، باید بگم عمیقا متاسفم اگر فروشنده اسکار رو ببره و این مطلقا نه به احساساتی چون خود کم بینی و یا دیگران برتر بینی و یا سایر عادات و حقارت هایی که بعضا در میان بعضی از ما میدرخشه نداره، صرفا با توجه برداشت و سلیقه ی شخصیم در خصوص فیلم اینو می گم.
اگرچه کم ترین اعتبار باقی مانده رو هم برای کن و هم علی الخصوص اسکار در زمینه ی داوری قائلم، اما وقتی تنها ده دقیقه از فیلم فروشنده رو با تمام بازی ها، لوکیشن ها و فیلمنامه در کنار ده دقیقه از چنین قدرقدرت هایی قرار میدم افسوس می خورم که جشنواره ها به چه روزی افتادن که بخوان به صرف ابتدا و پایانی قدرتمند در یک درام کسالت آور مصنوعی و بشدت سفارشی و ناماندگار، و بخاطر فواره ی احساسات ناسیونالیستی سرکوب شده ی بنده و شما و صد الیته تفاوت بنیادی نگاه و فضا و بافت سینمای خود با سینمای شرق، فروشنده رو اسکاری کنند که البته گفتم از اسکار هیچ چیز بعید نیست.
بعقیده ی من فیلمی که استفاده های نمادین رو تا مرز توهین به شعور مخاطبش پیش می بره فیلمی نیست که در قواره ی اسکار و کن بگنجه، ازین دست فیلم های بشدت سفارشی میتونم به فیلم خواب زمستون هم اشاره کنم که بعقیده ی من صد البته یک سر و گردن از فروشنده بالاتره. و در مقابل اینها فیلمی چون ندیمه که از همه لحاظ اثری ماندگار و غیر سفارشیه و روح سرکش درام رو در قالب های از پیش طراحی شده ی کارگردانان غیر تکنیسینی چون فرهادی سفارشی ساز به بند نکشیده.
برید و اگر ندیدید تنها ده دقیقه، فقط ده دقیقه از فیلم نوعی کامفورمیست رو ببینید تا متوجه بشید چه فیلمی در سایز و پیراهن اسکار باید باشه، سوای جوایزی که برده یا اصلا نبرده، بدرود..
کیفیت قرار گرفته افتضاحه :|
تو ۲۰ سال اخیر هیچوقت یه کارگردان ۲بار تو بخش فیلمای خارجی اسکار نگرفته
و امسالم خیلی بعیده که این سنت شکسته بشه
ای باباااااااااا .... زیرنو.یس کوفتی انگلیسی ش رو چرا نمیزارن ... پس این انگلیسی زبانا دارن چیکار میکنن
بالاخره انتظارمون برای اومدن این فیلم هم تمام شد
احتمال زیاد هم برنده اسکار بهترین فیلم خارجی سال هست
حالا امسال که فرهادی یه فیلمی مثل فروشنده ساخته آلمانیها هم واسه ما فیلمساز در حد اسکار شدن.شانس که نداشته باشی اینطوریه
من هنوز پوسترشو درک نکرد دقیقا چیه میشه یکی توضیح بده
شاهکار ساده و طناز مارن اده، من رو یاد آخرین فیلم پل ورهوفن میندازه. هر دو فیلم پا در مسیری میگذارن که ابتدا بسیار آشنا به نظر میرسه اما بعد مشخص میشه این مسیر کمتر پیموده شده و به شدت خلاقانه و ابتکاریه...
فیلمی بسیار کوچک اما همزمان بسیار وسیع. رابطه پدر و دختری معمولی با وسعتی به اندازه ی تمام جهان! با ظاهر ساده ی کمدی ای از هاکس یا کیوکر و انرژی یک فیلم کاملا معاصر... موضوع فیلم واضح و آشکاره اما شیوه‌ ی روایت اده نه. موقع تماشای فیلم آدم میخواد بدونه که فیلم چه مسیری رو طی میکنه و آدم رو میخواد به کجا بکشاند. و درست در میانه ی این تعلیق و کنجکاوی، بالاخره جواب آدم رو میده! سکانسی هست در فیلم که جوابی برای تمام اون رفت ‌و آمدها، شوخی‌ ها و جدیت‌ ها، جلسه‌ ها و مهمانی‌ هاست. از اون نوع جواب ها که شاید دلیل واقعی اون چیزی باشه که در ‌جستجویش میریم فیلم می بینیم و سینما را حریصانه دنبال می‌کنیم! ...
۶ نفر رای دادن؟؟ دوستان اکادمی رای های شما رو برای انتخاب بهترین فیلم غیر انگلیسی لحاظ نمیکنه،پس الکی ۱،۲ ندین به فیلم
برنده اسکار بهترین فیلم خارجی زبان!!!
شک نکنید دوستان :)
هر کی موافقه اسکار مال تونی اردمن هست بکوبه لایک رو...
اینو باید حتما دید
یکی از بهترین فیلم های امسال ، رقیب فروشنده در اسکار و شانس اصلی اسکار در بخش فیلم های خارجی
ای جان عجب جمعه پر برکتیه ....
از inferno گرفته تا رقیب اصل فروشنده تو اسکار امسال