مبارزی جوان به نام "ناندو" به "پینکی" دختری نابینا کمک می کند تا به رویاهایش دست یابد اما آیا "پینکی" خواهد فهمید دلیل از دست دادن بینایی اش "ناندو" است؟
سه پسر و سه دختر به دنبال عشق واقعی خود هستند و در همین حال که آن ها هم دیگر را پیدا میکنند به هم دروغ های می گویند که دستشان رو میشود و دروغ های آن ها مشخص میشود...
"جای ویردان سینگ" و "میرا پاندیت" در لندن با یکدیگر آشنا شده، عاشق هم شده و یکدیگر را به خانواده هایشان معرفی می کنند. اما پس از مدت کمی از هم جدا شده و "میرا" به هندوستان بازمی گردد و "جای" به آمریکا می رود. دوست "جای" سعی می کند او را متقاعد کند تا به دنبال عشقش برود...