قصه برگرفته از رمانی به همین نام اثر ژان تیله میباشد و درباره خانوادهای است که فروشگاهی که لوازم مورد نیاز برای خودکشی را میفروشد، اداره میکنند. اما بعد از به دنیا آمد فرزند، خانواده تمرکزش بروی کار را از دست میدهد. فرزندی که هر کسی اطرافش باشد را خوشحال میسازد…
هر هفته «پیر» و دوستانش یک بازی را سر میز شام ترتیب می دهند. بازی به این شکل است که هر کدام از آن ها احمق ترین فردی که می توانند پیدا کنند را بعنوان مهمان بر سر میز شام می آورند و…..
تنعا خواسته ی فنی زندگی در آرامش خارج از شهر بهمراه زن مورد علاقه اش، و همینطور برادرش که ضربه مغزی شده می باشد. اما همسایه های او فکر دیگری در سر دارند...