

Harry Bosch مامور پلیس لس آنجلس که برای دومین بار متهمی را به اشتباه به قتل میرساند، منتظر رای دادگاه می باشد که ممکن است او را از کارش تعلیق کند. او همچنین در این بین پرونده قاتل سریالی را دنبال میکند که این قاتل بچه های کوچک را هدف قرار میدهد و معلوم نیست تا کنون چند بچه سر به نیست شده اند و تنها استخوان هایی از آن ها باقی مانده است...


کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...


داستان سریال درباره پزشک زنی به نام «زو هارت» است که در نیویورک زندگی میکند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در رشته پزشکی، تصمیم میگیرد جا پای پدر خود بگذارد و به یک جراح قلب و سینه تبدیل شود. اما زمانی که تمام رویاهایش از هم میپاشد، تصمیم میگیرد پیشنهاد یک غریبه را قبول کند. آن شخص دکتر «هارلی والکس» است، که قرار است با او در شهر کوچک ساحلی در آلاباما کار کند...

«الیور» تنها چند ماه پس از فوت پدرش «آنا»ی بی ادب و غیر قابل پیش بینی را ملاقات می کند. این عشق جدید الیور را به یاد و خاطره ی پدرش می اندازد که ۴۴ سال زندگی مشترک داشته و تا ۷۵ سالگی زندگی پر هیاهو و هیجان انگیزی داشته همه باعث شده پدر و پسر بسیار به هم نزدیک شوند. و حالا الیور می خواهد با همان شوخ طبعی، شجاعت و امیدی که پدرش به او یاد داده با آنا شروع کند.


چهار دوست که در گذشته رازهایی برای خود داشتند ناگهان با شخصی نامعلومی مواجه میشوند که قصد دارد تمام رازهای آنها را فاش کند و آنها سعی میکنند تا با او مقابله کنند. این سریال در فصل اول با بینندگان و طرفداران بسیاری مواجه شد که همین امر ، عوامل ABC Family را برای تمدید ، ساخت و پخش فصل دوم ، ترغیب کند …