

دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...

مدهآ (تایلر پری) مشغول تلف کردن زندگیاش در پشت بارها و دعوا با آدمهای مختلف است. او در میان تمام کسانی که ملاقات میکند با کندی (پولیام) آشنا میشود. زن بدنامی که زندگی درهم و برهم و داغانی دارد و نیاز به نوعی عشق محکم او را آزار میدهد و این وسط فقط مدهآ میتواند این عشق را برایش ایجاد کند.