

داستان سریال مربوط به دختر زیبایی به اسم جین است که به صورت برهنه در میدان تایمز رها شده است. بدن وی پر از خالکوبی های مرموز و پیچیده است که توجه سایرین را به خود جلب میکند. جین هیچ چیز به خاطر نمی آورد از اینکه چطور این بلا سر او آمده و کار چه کسی بوده است. او نه تنها این حوادث را به یاد نمی آورد بلکه نمیداند چه کسی است و چه گذشته ای دارد. اما یک چیز قابل توجه در خالکوبی های او وجود دارد. در پشت گردن او نام کرت ولر مامور اف بی آی خالکوبی داده شده است. جین، بازرس ولر و سایر مامورین اف بی آی به سرعت در می یابند که هر نشانی که روی بدن جین قرار دارد یک سرنخ برای حل بحران هویت اوست و نشان میدهد که او چه کسی است...


پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما ۵ سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند


هفت خاندان اشرافی برای حاکمیت بر سرزمین افسانه ای «وستروس» در حال ستیز با یکدیگرند. خاندان «استارک»، «لنیستر» و «باراثیون» برجسته ترین آنها هستند. داستان از جایی شروع می شود که «رابرت باراثیون» پادشاه وستروس، از دوست قدیمی اش، «ادارد» ارباب خاندان استارک، تقاضا می کند که بعنوان مشاور پادشاه، برترین سمت دربار، به او خدمت کند. این در حالی است که مشاور قبلی به طرز مرموزی به قتل رسیده است، با این حال ادارد تقاضای پادشاه را می پذیرد و به سرزمین شاهی راهی می شود. خانواده ملکه، یعنی لنیستر ها در حال توطئه برای بدست آوردن قدرت هستند. از سوی دیگر، بازمانده های خاندان پادشاه قبلی وستروس، «تارگرین ها» نیز نقشه ی پس گرفتن تاج و تخت را در سر می پرورانند، و تمام این ماجراها موجب در گرفتن نبردی عظیم میان آنها خواهد شد...