

داستان سریال دربارهی زندگی مرد جوانی به نام شان مورفی است که در شهر کوچکی زندگی میکند. او که مبتلا به سندروم ساوانت اوتیسمی میباشد ، یک رزیدنت بخش اطفال است که با توجه به ناتوانی پیشرفتهاش ، علیرغم اینکه یک رزیدنت نابغه به شمار میرود و با مهارت به درمان اطفال میپردازد ، در زندگی دچار مشکلاتی مانند برقراری ارتباط اجتماعی میباشد. او برای اینکه بتواند یک جراح کودکان شود با تلاش خود و با کمک دوستانش بر ناتوانیهای خویش غلبه میکند و موانع را کنار میزند...


سریال داستان سه نفر است که هیچ ارتباطی با هم ندارند اما هر کدام قسمتی از یک رویای مشترک را در خوابشان می بینند. هر کدام باید یک ماموریت کاملاً مرموز و شخصی را انجام دهند. یکی به دنبال دوست دختر گمشده اش می گردد، نفر دوم به دنبال یک کودک مفقود شده است و نفر سوم نیز باید مادر بیمارش را درمان کند. آنها باید از سرنخ هایی که در خوابشان می بینند برای انجام این ماموریت ها استفاده کنند...


داستان سریال درمورد فردی بنام الکس کین مامور اطلاعاتی سابق که به عنوان مشاور امنیتی کازینویی در لاس وگاس استخدام می شود تا در مقابل جرم و جنایت بایستد و مسئول برقراری امنیت باشد. او پس از کش و قوس های فراوان در زندگی خود و کشته شدن همسرش، با شخصی بنام جانسون و کساندرا آشنا می شود و پیشنهاد جانسون، شخصی که مسئول نظارت بر قمارها در کازینو ـست، مبنی بر شغلی خطرناک را می پذیرد. با این اوصاف او خود را آماده مقابله با خطرناکترین لحظات در زندگی اش می کند.


سریال Intelligence روایتگر داستان شخصیتی به نام «گابریل» است که به علت وجود یک تراشه در مغز خود قادر به ارتباط هر لحظه ای با تمام شبکههای اینترتنی و ماهواره ای در جهان میباشد. و از این توانایی خود برای حفاظت از ایالت متحده آمریکا استفاده میکند،در واقع او یک مامور ویژه اطلاعاتی برای آمریکا است...