بعد از نابودی جهان بواسطه طاعونی که توسط انسان ها در زمین پخش شد، گروهی از بازماندگان برای زنده ماندن در این دنیای بی رحم جنگی به راه می اندازند.
در آینده ای دور از انتظار، مدت هاست که نسل بشر قدرت بینایی خود را از دست داده اند و جامعه باید راهی جدید برای ساختن، تعامل با یکدیگر، شکار و بقا پیدا کند. همه اینها زمانی که دوقلوهایی به دنیا می آیند که قدرت بینایی دارند تغییر می کند...
داستانِ سریال به وقایع شهرچینی‌ها در ایالت سن فرانسیسکو پس از جنگِ سرد می‌پردازد، در این بین جوانی که اُستاد هنرهای رزمی است تازه از چین به شهرچینی‌ها آمده و خود را در میانِ نبردهای خونین این شهرک می‌یابد...
اتفاقات سریال Deadly Class در اواخر دهه ۸۰ میلادی جریان دارد که دنیای تاریکی در حال مقابله با فرهنگ این دوره است. این سریال داستان یک نوجوان به‌نام مارکوس بی‌خانمان را روایت می‌کند که به یک مدرسه خصوصی نخبگان راه پیدا کرده است که در آنجا خانواده‌های بزرگ جنایتکاران فرزندان خود را برای تحصیل به آنجا می‌فرستند. ضمن تلاش برای حفظ خصوصیات اخلاقی خود، او باید از یک برنامه آموزشی بی‌‌رحمانه و کلیشه‌های اجتماعی نجات پیدا کند.
یک نیروی ویژه ضربت از سوی یک تروریست بین المللی خشن مورد تهدید قرار میگیرد. این تروریست بی وقفه همه جا را به دنبال مردی مرموز میگردد که قبلاً توسط نیروهای ویژه سیاتل دستگیر شده بود...
داستان سریال در صدها سال آینده می گذرد. جائی یک فاجعه‌ی ناگوار باعث از بین رفتن بشریت شده است. اندک افراد بازمانده که مسافران نامیده می شوند در می یابند که چگونه میشود اطلاعات را به گذشته ارسال کرد. آنها تلاش میکنند تا به مردم زمان حال (قرن ۲۱) هشدار های لازم را بدهند بلکه از وقوع این فاجعه جلوگیری کنند...
این فیلم کوتاه درباره شخصیت "صد چشم" در سریال مارکوپو (ساخته نتفلیکس) می باشد. او قبل از اینکه چشمانش را از دست دهد و به خدمت کوبلای خان در آید، شاهد این بود که چگونه تبدیل به یک قاتل مرگبار شد...
داستان سریال که در قرن سیزدهم اتفاق می افتد از این قرار است که در دنیایی که پر شده از حرص و طمع، قدرت، زورگویی و رقابت های کثیف، مارکو پولو یک تاجر و جهانگرد ونیزیِ مشهور خود را در دربار قوبلای خان، پادشاه چین می بیند و…
داستان سریال فلش در مورد بری آلن است، کسی که بعد از انفجار در آزمایشگاه S.T.A.R و قرار گرفتن در معرض ذرات شتاب دهنده به کما می‌رود. چند ماه بعد از کما بیرون می‌آید و متوجه سرعت و قدرتی عجیب درون خود میشود که این امکان را به او می‌دهد تا در سنترال سیتی مثل یک فرشته‌ی نگهبان که قابل رویت نمی‌باشد، حرکت کند...