
یوتا اوکوتسو از زمانی که دوست دوران کودکیاش ریکا در یک تصادف رانندگی درگذشت ، تسخیر شده و روحش در او ماندگار شد. اما روح او آنطور که دختر نازنین یوتا زمانی می شناخت ظاهر نمی شود. در عوض، او به عنوان یک موجود هیولایی و قدرتمند ظاهر می شود که به شدت از او محافظت می کند...


داستان این انیمیشن در سالها پیش جریان دارد. جایی که قهرمانی به یک دهکده وارد شده و همراه با خود، بدختی و سختی را نیز برای ساکنین آن به ارمغان میآورد. او همراه با خود، یک گنجینه را آورده بود که قدرت زیادی را بههمراه داشت، اما دروغهایی که از جانب همراهیانش به وی گفته شده بود، کم کم مشکلاتی را برای وی در این دهکده ایجاد کرد. نیروهای بیگانه از فضا به زمین آمدهاند و قرار است که همراهشان تاریکی را به همراه داشته باشند. تنها این قهرمان و همراهانش هستند که میتوانند در برابر آنها ایستادگی کنند.


«سِی» یک کارمند ۲۰ ساله است که به دنیایی کاملا متفاوت منتقل می شود. متاسفانه طی آیینی که «سِی» را احضار کردند، دو نفر را بجای یک نفر به این دنیا منتقل کردند. و همه مردم دختر دوم را به «سِی» ترجیح می دهند! ولی این شرایط چندان هم برای «سِی» بد نبود، او کاخ سلطنتی را ترک می کند و با جادویی که تازه بدست آورده بود، فروشگاه های ساخت معجون و لوازم آرایشی تاسیس کرد. تجارت هم رفته رفته در حال رونق گرفتن بود، و این زندگی ممکن است که زندگی چندان بدی هم نباشد...

بعد از گذشت ۲۰۰۰ سال، ارباب شیطان بیرحم تناسخ پیدا کرده! اما بهنظر میرسه استعدادی برای پرورش کاندیداهای ارباب شیطان شدن ندارد! ارباب شیطان، "آرنوس" خسته از دورهای طولانی از جنگهای بیپایان و داشتن توانایی از بین بردن انسانها، المنتالها و خدایان آرزوی دنیایی صلحآمیز را داشت. پس تصمیم گرفت به آینده تناسخ کند. اما چیزی که در انتظارش بود دنیایی بسیار صلحآمیز بود که در آن نوادگانش بهخاطر کمبود قدرتهای جادویی، ضعیف شده بودند.