

در یک شهر کوهستانیِ دور افتاده واقع در کشور کانادا، پس از اینکه یک پالایشگاه نفتی جدید توسط زنی مرموز افتتاح می شود، آن شهر کوچک تبدیل به دنیایی مملو از مواد مخدر، فحشا و جرایم سازمان یافته می شود. حال رئیس پلیس "جیم ورث" که یکی از اعضای خانواده اش را به قتل رسانده اند، تشنهی گرفتن انتقام از این خلافکاران است...


داستان سریال که در آینده روایت می شود دورانی را به تصویر می کشد که بر اثر حمله گروهی، رییس جمهور و بیشتر اعضای کنگره کشته شده و اعضای این گروه با برپا کردن کشور جدیدی به نام جمهوری Gilead در قلمرو ایالات متحده کنونی سیستم حکومتی کاملا جدیدی را بر پا کرده اند. در این سیستم جدید علاوه بر تغییرات گسترده در بخش های اداری کشور، جامعه طبقاتی جدیدی شکل گرفته که افراد در طبقات مختلف بر حسب نیاز قرار داده شده و بیشتر امتیازات و حقوق فردی گذشته آنها با تغییرات شدیدی مواجه گشته است. در این شرایط داستان مجموعه حول شخصیت زنی به نام Offred متمرکز گشته است که پس از ناکامی در فرار به کشور کانادا در طبقه خاصی به نام "خدمتکار" قرار گرفته است و با توجه به وظایف تعریف شده برای این گروه شرایط بسیار دشواری را سپری می کند....


سریال درباره ی دختری جوان به نام ماری استوارت (Mary Stuart) ملکه اسکاتلند هست. ماری نوجوان یک ملکه خودکام ، زیبا و احساسی است که تازه به قدرت رسیده. او همراه با ۳ دوست صمیمی خودش به فرانسه فرستاده میشه و برای تضمین اتحاد استراتژیک اسکاتلند ، با فرانسیس پسر جذاب پادشاه فرانسه نامزد میکنه ولی این پایان بازی نیست و داستان به سیاست و دین و برنامه هایی که به احساس و قلب ربطی نداره کشیده میشه...


سریال Orphan Black روایتگر داستان سارا، دختری یتیم و خیابانی است. بعد از اینکه سارا شاهد خودکشی یک زن بوده، هویت او را برای خود بر می دارد. او دقیقا شبیه سارا است. سارا که انتظار داشت با خالی کردن تمام پس انداز های آن زن تمام مشکلاتش را حل کند، وارد یک ماجرای پیچیده ای می شود که همزمان است با فهمیدن این حقیقت گیج کننده: او و زن مرده کلون هستند. همانطور که سارا به جست و جو حقیقت ماجرا می گردد، می فهمد که افراد زیادی مانند او وجود دارند. بدون اینکه بداند چه کسی کلون ها را به وجود آورده، باید به دنبال دلیل این کار بگردد زیرا یک قاتل دارد تک تک این افراد را می کشد…


کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...