
داستان فیلم از جایی شروع می شود که دختر یک کارگزار اجرایی هنگ کنگی گم می شود و به نظر می رسد که یک آدم ربایی برای گرفتن خون بها است. اما همچنان که ری برسلین و تیمش عمیق تر وارد قضیه می شوند، متوجه می شوند که مسبب این کار پسر یکی از دشمنان قدیمی آن ها است. او همچنین معشوقه برسلین را ربوده و او را در زندانی که با نام “ایستگاه شیطان” شناخته می شود، زندانی کرده است…

یک راننده اوبر آرام و محتاط به نام استو، کارآگاهی را سوار می کند که به شدت به دنبال یک تروریست خونخوار و سادیست است. طولی نمی کشد که این راننده خود را در میان تجربه های جدید اما خطرناک و وحشتناکی می یابد. حال این راننده در حین اینکه باید از خودش مراقبت کند و عقل و هوشیاری خود را حفظ کند، باید با مسافر خود همکاری کند و رتبه بالای خود در اوبر را حفظ کند...

ری برسلین تیمی بسیار حرفهای از متخصصینی که سالها برای خارج ساختن افراد از غیرقابل نفوذترین زندانهای جهان تمرین دیدهاند ، در اختیار دارد. اما وقتی که یکی از بهترین و در عین حال قابل اعتمادترین همکارانش دزدیده میشود و به داخل یکی از پیشرفتهترین زندانهای ساختهی دست بشر انتقال مییابد ، ری به ناچار به دنبال پیدا کردن ردی از دوستش با استفاده از کمک برخی از همکاران قدیمیاش میرود و…