

“به ملکه Dekim خوش آمدید” این ها اولین کلمات مسئول باری هستند که با موهای سفید و نگاه سرد خودش دو مهمون ک هنوز برای شما هویتشون آشکار نشده به مسابقه ی مرگ دعوت می کنه. مسابقه ای برای رسیدن به تعادل یک طرف این مبارزه نجات و یک طرف دیگه مرگ انتظار دو مهمان را میکشه و تنها کاری که شما باید انجام بدید اینه که منتظر قضاوت نهایی Dekim باشید…


در مرز این جهان و جهان دیگر ۸ میلیون روح مرده وجود دارن که به خدایان و دیگر روح ها خدمت می کنن که سعی در کمک کردن در زندگی انسان ها دارن. یک دختر مدرسه ای به نام هیوری ایکی , زورگویی های همکلاسی هاشو تحمل می کنه و برای اینکه گریه کنه به دستشویی میره. روی دیوار دستشویی با خطی بد شماره تلفن و پیامی نوشته شده , “من مشکلات شما رو حل میکنم” بعد از اینکه هیوری با شماره تماس می گیره , با یک شخصیت بی خانمان و بیکاری روبه رو میشه که ادعا داره “خداست” خنگ و غیر قابل پیش بینی و بی ارزش, اون به دعا های مردم جواب نمیده و کسی هم بهش محل نمیذاره. اما اون…


داستان در مورد اعضاي واحد شماره ۱ بخش تحقيقات جنايي از اداره ي امنيت عمومي و ماموريت هاي آنهاست. داستان زنان و مرداني که صرفنظر از تعبير شخصي خودشون از عدالت و قضاوت، انتخاب ديگه اي ندارند جز اينکه در اين سيستم کار کنند. اما عدالت حقيقي، چه چيزيه که اين افراد در نهايت بهش دست پيدا مي کنند؟


کاتسوکی پسر خودسر و بی باکیه که به همراه دختر زیبایی که در اصل دختر پادشاه شیاطین (ساتان) هست از دنیای جادو و شمشیر به اسم (آریزادو) به دنیای واقعی بر میگرده. سازمانی بین المللی به اسم (بابل) وجود داره که وظیفش محافظت از افرادیه که از دنیاهای دیگه به این دنیا اومدن. اینجاست که داستان و ماجراجویی ها برای محافظت از این دختر شروع میشه.

هانا دختر ۱۹ ساله ایه که زندگی عادی خودش رو داره و دانشگاه میره و میاد. اون یه روز یه عشق رویایی رو تجربه میکنه. معشوقه اون یه مرد گرگیه. اون زندگی خودشو با معشوقه اش شروع میکنه و دو تا بچه به دنیا میاره به اسم آمه (باران) و یوکی (برف). اونا با وجود اینکه بچه های نیمه گرگ دارند ، توی شهر و با مردم زندگی میکنن. اما بعد از مرگ مرد گرگی، هانا تصمیم میگیره به یه روستایی دور از شهر خودش نقل مکان کنه و...