
دن چند سالی هست که همسر خود را از دست داده است . وی از همسر خود نیز دارای ۳ دختر هست که به انها عشق می ورزد . در جشن شکرانه سالیانه دن به همراه ۳ دخترش به شمال سفر می کنند تا در کنار بقیه خانواده دن این سنت را بجا بیاورند در این بین وی با یک خانم باهوش به نام ماری اشنا می شود و بین انها رابطه ی صمیمانه ای شکل می گیرد اما دن متوجه می شود که ماری در واقع نامزد برادرش است و...

داستان اين فيلم درباره خانوادهاي است كه داراي دختري يازده ساله به نام اليزا هستند. پدر اليزا به نام سائول در رشته مذهبي تحصيل كرده است. سائول وقتي متوجه ميشود كه دخترش در مسابقه اسرار حروف در مدرسه برنده شده است سعي ميكند نيروي وي را در جهتهاي مذهبي هدايت كند تا ازطريق نامهاي به خدا نوشته و بتواند با او ارتباط برقرار كند. اين در حاليست كه پسر خانواده با عقايد مذهبي پدرش مخالف است وهمسر خانواده «مريام» از بيماري روحي رنج ميبرد.

پاريس، زمان حال. «ژرژ لوران» (اوتوي)، مجري يک برنامه ي ادبي تلويزيوني، نواري ويدئويي به دستش مي رسد که بيرون خانه ي پاريسي اش را نشان مي دهد. پس از آن نوارهايي ديگر از راه مي رسند که اين بار طرح هاي تکان دهنده اي ضميمه شان است. در حالي که «ژرژ» بيش از پيش نگران شده، عصبيتي که به وجود مي آيد، به رابطه اش با همسرش، «آن» (بينوش) و پسر نوجوانش، «پيرو» (ماکدونسکي) لطمه مي زند...