

فِردی جسکون (تام هاردی) بعد از آزادی از زندان، به وسیله دوستانی که در زندان پیدا کرده و با کمک پسر عمویش، جیمی، در دنیای تبهکاران برای خود نامی دست و پا میکند و ثروتمند میشود.اما بعد از مدتی حسادت و خشم باعث میشود، خانواده و کسبوکار را به خطر بیندازد. و جیمی مجبور میشود بین حفاظت از او و زندگیای که با همسرش ساخته یکی را انتخاب کند.

ورا دریک زنی فداکار است که خود را کاملا وقف خانواده اش کرده و از طرف آنها بسیار مورد محبت قرار می گیرد.او روزهایش را صرف مراقبت از همسایه بیمار و مادر سالخورده اش می کند.از طرفی او بطور مخفیانه با زنانی دیدار کرده و آنها را وادار به سقط جنین می کند.در حالیکه این کار در انگلستان دهه ۱۹۵۰ غیرقانونی است،او به زنان دیگر کمک می کند و...


در همین حال که جنگ جهانی دوم شدت میگیرد، تبهکاران سعی میکنند از هرج و مرج به نفع خود استفاده کنند. اما در شهر هستینگز به لطف کارآگاه "کریستوفر فویل" آنها شانس زیادی ندارد. او به مبارزه با بازار سیاه، سوداگری و قتل می پردازد و از طرفی دیگر پسرش "اندرو" که خلبان نیروی هوایی سلطنتی است با دشمن در میدان نبرد میجنگد...