مردی که شغلش خرید و فروش ملک است، بعد از اینکه دوست تبهکار قدیمی اش دوباره پیدا می شود و به او پیغام خطرناکی می دهد، مجبور می شود به زندگی خلافکاری خود برگردد. از طرفی، برادر خلافکارش هم او را تعقیب می کند و او باید با گذشته ی تاریک خود روبه رو شود.
یک هوی متال کار سر سخت و بامزه که سالها برای رسیدن به موفقیت تلاش کرده بود، در نهایت به هدفش رسید. دلیل این موفقیت، اتفاق عجیبی بود که در کودکیاش رخ داده بود: نیروهای تاریک موسیقی هوی متال از قبر بیرون آمده بودند و او را تحت تاثیر قرار داده بودند.
یک هیولای افسانهای به نام آکتبر بوی ساکنان یک شهر کوچک در غرب میانه را زمانی که هر هالووین از مزارع ذرت بیرون میآید و به سراغ کسانی میرود که به اندازه کافی شجاع هستند تا با او مقابله کنند ، در هراس میاندازد...
گروهی از نوجوانان سلم، چاقوی نفرین شده ای را کشف می کنند که یک شیطان را آزاد می کند و آنها را مجبور به بازی نسخه های خشن و مرگبار بازی های کودکی می کند که در آنجا نمی توان برنده بلکه فقط می توان بازمانده بود ...
جولی ریورز پس از تلاش برای تشکیل خانواده، باردار می شود و با شوهرش به خانه جدیدی نقل مکان می کند. به او توصیه شده که استراحت اجباری در رختخواب داشته باشد، اما او شروع به دیدن اتفاقات شبح وار در سراسر خانه می کند...