
وقتی دانیل پلانیو (دنیل دی لوئیس) اطلاع پیدا می کند که در شهر کوچکی در غرب دریایی از نفت در حال تراوش از زمین است، فوری دست پسرش را میگیرد و به آنجا می رود تا شانس هایش را در گرد و خاک بوستن امتحان کند. در این شهر شلوغ که هیجان اصلی در اطراف یک کلیسا که واعظی به نام الی ساندی دارد قرار دارد و شانس به دانیل پلانیو و پسرش روی می اورد. ولی در حالی که روز به روز پول و ثروت آنها افزایش پیدا می کند، کم کم هیچی از ارزش های انسانی، عشق، امید و عقیده باقی نمی ماند و حتی روابط بین پدر و پسر با انحرافات و نیرنگ ها و بیشتر شدن نفت به مخاطره می افتد …

«ميکي»، محبوب ترين همبرگر فروشي امريکاست و «بيگ وان» پرفروش ترين نوع همبرگري است که اين فروشگاه هاي زنجيره اي را در رأس جدول موفق ترين فروشگاه هاي غذاهاي حاضري در امريکا قرار داده است. اما يک روز مديران شرکت عظيم «ميکي» باخبر مي شوند که تکه گوشت هاي يخ زده اي که به شدت هم خريدار داشته اند فاسد و آلوده شده اند؛ از اين رو مدير بازاريابي شان، «دن هندرسن» (کينير) را به مأموريت ويژه اي مي فرستند تا کيفيت گوشت ها را کنترل کند...

متیو کیدمن ۱۸ ساله، یک فرد مستحکم "A" بیش از حد است که احساس می کند هرگز واقعاً زندگی را کامل نکرده است. یعنی تا زمانی که «دختر همسایه» را ملاقات کند. دانیل به خانه همسایه نقل مکان می کند و متیو فکر می کند که دختر رویاهایش را پیدا کرده است. همه چیز خوب پیش می رود، تا زمانی که الی دوست جنون آمیز متیو فاش می کند که دانیل در واقع یک ستاره سابق پورنو است. متیو نمیداند چگونه اخبار را قبول کند یا چگونه با دنیل رفتار کند و وقتی تهیهکننده سابق دانیل،او را مجبور به برگشت سر فیلم سازی میکند، همه چیز بدتر میشود.