لارنس تالبوت به یک گرگینه تبدیل میشود و برای رهایی از این نفرین، خود را به قلعهی دکتر فرانکشتاین میرساند. ولی در آنجا باید با هیولای فرانکشتاین مبارزه کند...
زمانی که یگور هیولای درون چاه را برای مراقبت به پیش دکتر لودویگ فرانکنشتاین می برد ، دکتر ایده ای به سره او می زند ، اینکه مغزه جنایتکار او را با یک مغزه نرمال جایگزین کند اما...
فردینان که اخیراً شکست عشقی خورده، بعنوان یک دیپلمات تازه کار به تنگهی سوئز فرستاده می شود و زمانی که او از آنجا دیدن میکند متوجه می شود اینجا بهترین مکان برای ایجاد یک کانال است...