"جولین مارخام" نجیب زاده، برادر آسیب دیده اش "سِر ادوارد" را در بالای برج خانه خود زندانی می کند. گاهی اوقات او فرار کرده و در شهر مشکلاتی به وجود می آورد...
دزد خردهپائی بهنام "چارلی کراکر" (کین) پس از آزادی از یک زندان انگلیسی ـ که در واقع توسط همبندش، ثروتمندی بهنام "آقای بریجر" (کاوارد) اداره میشده ـ نزد "خانم بکرمن" (گلدنی) میرود. "خانم بکرمن" به او میگوید که شوهر تبهکارش (براتزی) که به تازگی توسط مافیا تصفیه شده