
نوبی (ساشا بارون کوهن) مردی از طبقه پایین جامعه می باشد که به هرآنچه که در زندگی اش می خواسته دست یافته است. او دارای ۱۱ فرزند می باشد و زندگی شادی را پشت سر می گذارد. تنها مسئله ای که نوبی را آزار می دهد، فقدان برادر کوچکترش سباستین (مارک استرانگ) است که از دوران کودکی دیگر او را ندیده. اما پس از ۲۸ سال نوبی موفق می شود برادرش را پیدا کند؛ برادری که حالا عضو سازمان MI۶ است...

الکس، یک دزد مرموز است که توسط شریک سابقش دعوت می شود تا آخرین دزدی را با هم انجام دهند. او به زودی متوجه می شود که قضیه فقط دزدیدن الماس ها نبوده. خون و خون ریزی وحشتناکی میان الکس و یک استاد قاتل بوجود می آید. اکنون او باید دروغ هایی که پشت قضیه دزدی بوده را بفهمد و رازهای افرادی که او را تبدیل به یک هدف کرده اند را کشف کند...


داستان این سریال پیش درآمدی است بر رمان مشهور “جزیره ی گنج” اثر رابرت لوئیس استیونسنون که اقتباسهای سینمایی زیادی از روی آن ساخته شد. ماجرا دو سال قبل از داستان رمان آغاز میشود؛ سال ۱۷۱۵ میلادی است و دوران طلایی دزدان دریایی. مستعمره ی سابق بریتانیا که اکنون جزیره ای بی قانون است، به دست یکی از بدنام ترین ناخدایان دزدان دریایی،ناخدا فلینت، اداره میشود. همزمان با تهدیدهای ناوهای بریتانیای که برای پس گرفتن سرزمینهای خود به آبهای آن مناطق برگشته اند، چهرهی جدیدی از ناخدا فلینت پدیدار میشود. او با النور گاتری، دختر یکی از قدرتمندترین قاچاقچیان متحد میشود تا در کنار یکدیگر غنیمتی بزرگ بدست آورند و با جبران خسارتهای وارده، بقایشان را تضمین کنند...

در زمان آینده، در شهری بنام «مگا سیتی یک» که زیر سلطه ی تبهکاران است، نیروی پلیس به تنهایی بعنوان قاضی، هیئت منصفه، و جلاد عمل می کند. یک مامور پلیس ( کارل اوربان ) بهمراه یک کارآموز مشغول مبارزه با یک باند تبهکاری است که یک ماده مخدر بسیار خطرناک را در سطح شهر پخش می کنند...

این فیلم داستان سه دوست است که کارشان فیلمبرداری از مکان های مرموز و ترسناک و سپس قرار دادن آنها بر روی وبلاگشان می باشد. آنها یک روز برای فیلمبرداری به یک انبار در مزرعه ای می روند و وقتی وارد آن انبار می شوند به طور اتفاقی داخل حفره ای می افتند و اتفاقی باور عجیب برای آنها رخ می دهد، آنها به قدرت باور نکردنی دست پیدا میکنند که می تواند با ذهن خود اشیاء را تکان دهند ولی چندی بعد کنترل این قدرت از دست آنها خارج می شود و ...

یک راننده حرفه ای به پشنهاد دوستش در سرقت از بانک به او کمک می کنند و برای نجات جان دوستان خود در موقع سرقت تلاش می کنند و در اخر خود او دست گیر میشود و به زندان می افتد اما نه در یک زندان معمولی زندانی که تمام خلاف کاران بزرگ و ادم کش ها در ان هستن و یک سری افراد برای خوش گذرانی خود در انجا مسابقات برگرار میکند و با جان زندانیان خشم گین و خون خوار بازی می کنند ....