
این فیلم ماجرای شمشیرباز هایی را روایت میکند که هرکدام به دلایلی با یکدیگر ملاقات میکنند ، ته یول (Jang Hyuk) که یکی از بهترین شمشیرزن های حرفه ای دوره چوسان است ، بعداز ، از دست دادن یکی از چشم هایش ، خود را از این حرفه دور کرده و سعی میکند که زندگی عادی را در پیش بگیرد ، اما همه چیز بعد از ناپدیدشدن دخترش تغییر میکند و او برای یافتن دخترش از مخفی گاهش بیرون آمده و دوباره شمشیرش را بدست میگیرد…

کیم جونگ دائه و بیک یانگ جی هر دو پدر و مادر خود را از دست داده بودند و برادر قسم خورده هم شدند. آنها در یئونگ دونگ مستقر شدند تا با جمع کردن زباله ها امرار معاش کنند و به حیات خود ادامه دهند. وقتی از آن ها خواسته شد که مکان یئونگ دانگ را ترک کنند و همه نقل مکان کنند، این دو از هم جدا شدند. پس از گذشت ۳ سال یکدیگر را ملاقت می کنند و هر دو در دو گروه گانگستر قرار می گیرند و مورد سوء استفاده دیگر گروه ها قرار می گیرند...