

این سریال که ادامه سریال The White Queen را روایت میکند انگلستانی را نشان می دهد که با ازدواج الیزابت از یورک و شاه هنری هفتم متحد شده است، ولی شکاف شخصی و سیاسی بین آنها عمیق می شود و خشم بین آن دو، اتحاد انگلیس را بار دیگر تهدید می کند. این مینی سریال، داستانی از قدرت، خانواده، عشق، خیانت و مرگ را روایت می کند که تصویری از یکی از پر سر و صداترین دوران تاریخی منحصر به فرد انگلیس از نقطه نظر زنان است که برای تاج و تخت انگلیس مبارزه می کردند.


Bernard Cornwell ماجراهای کتاب The Last Kingdomرا در بستر وقایع تاریخی قرن نهم میلادی در بریتانیا روایت می کند:در سال ۸۷۲ میلادی قبایل بیگانه مهاجم وایکینگ با حمله گسترده به بریتانیا موفق به تصرف این سرزمین می گردندو تنها یکی از حاکمان آن دوران بریتانیا موفق به محافظت از قلمرو سرزمین خود دربرابر وایکینگ ها می گردد و او کسی نیست جز آلفرد کبیرپادشاه سرزمینی در جنوب غربی بریتانیا که مقاومت او و تلاشش برای شکست اقوام مهاجم سرآغاز تشکیل انگلستان به عنوان یک کشور در درون جزیره بریتانیا می گردد. اما شخصیت اصلی داستان Bernard Cornwell فردی به نام Uhtred of Bebbanburg می باشد که درطول حمله وایکینگ ها به بریتانیا در کودکی پدرش کشته و خود به اسارت گرفته می شود.اما پس از مدتی توسط یکی از فرماندهان وایکینگ ملقب به Ragnar the Fearless آزاد گشته و به فرزندخواندگی پذیرفته می شود رفتار مناسب اعضای این خانواده با او و نحوه زندگی آزادانه آنهااو را به این خانواده نزدیک و تبدیل به یکی از آنها میکند.اما بروزحادثه ای تلخ و دردناک همه چیز را تغییر میدهد...


راس پولدارک تصمیم میگیرد برای اینکه به جرم قاچاق محاکمه نشود، دختر مورد علاقه اش الیزابت را ترک میکند و به ارتش ملحق شود. وقتی ۳ سال بعد به خانه بر میگردد متوجه میشود که پدرش مُرده، خانه بزرگ آنها ویران شده، ثروتشان از دست رفته و معشوقه اش به نامزدی پسر عمویش در آمده است. او در راه برگشت به خانه دختری را از کتک خوردن نجات میدهد و او را به عنوان خدمتکار آشپزخانه استخدام میکند، اما همشهریهایش از برگشتن بچه پولدار شهرشان که قصد پس گرفتن موقعیتش اجتماعیش را دارد زیاد راضی نیستند و همین باعث ایجاد بر خوردهایی بین آنها و راس میشود که عواقب ناخوشایندی را برای وی در پی دارد...


داستان سریال بازمیگردد به انگلستان در سال ۱۵۲۰ و پادشاهی هنری هشتم. در آن زمان کشور در مشکلات فراوانی فرو رفته بود از طرفی پادشاه نیز هیچ وارثی برای خود به جا نگذاشته است. طرف دیگر ماجرا توماس کرامول است که شخصی اصیل، کاملا آرمانگرا و فرصت طلب است که فکر هایی برای آینده خود و مملکت دارد...