این داستان درباره آشپزی است که اولین رستوران خودش را افتتاح میکند. او در این راه با آشفتگی آشپزخانه، سرمایهگذاری مشکوک و تردیدهای درونی خودش دست و پنجه نرم میکند. اما فشارها وقتی بیشتر میشود که روح مالک قبلی ساختمان وارد عمل میشود و سعی میکند رستوران او را خراب کند.
در ادامه قسمت قبل، پل برای گرفتن انتقام خون خانواده اش، با چانی و فرمن ها متحد می شود. طولی نمی کشد که او مجبور می شود بین عشق و نجات آینده بشریت یکی را انتخاب کند...
دختری جوان پس از پیوستن به خانواده اش که او را سالها پیش در مبارزه با کمونیست مجارستان رها کرده اند، تلاش می کند جایگاه خود را در دنیای اطرافش پیدا کند...