در منطقه دل‌انگیز بورگوندی، زنی بازنشسته به نام میشل با شوق فراوان منتظر دیدار نوه عزیزش، لوکاس بود. اما به دلیل یک اشتباه ساده، تمام برنامه‌های او نقش بر آب شد. در همین حال، خبر آزادی پسر دوست صمیمی‌اش ماری‌کلود، روحیه جدیدی در او دمید و به زندگی‌اش هدف تازه‌ای بخشید.
روبنشتاین با جسارت تمام، موریس راول را برای آهنگسازی موسیقی باله‌ی بعدی خود انتخاب می‌کند. راول در پاسخ به این اعتماد، اثری بی‌نظیر خلق می‌کند که به نام "بولرو" شناخته می‌شود و به بزرگترین موفقیّت او تبدیل می‌شود.
یک زن جوان با دکتری متاهل رابطه عشقی پنهانی دارد. اما زمانی که تلاش او برای جدا کردن این دکتر از همسرش بی ثمر می ماند، او تصمیم می گیرد از راه های دیگری وارد شود...
هنری و میشل از دوران دبیرستان هم را می شناسند.آنها به طور اتفاقی یکدیگر را برای بار دیگر ملاقات می کنند و هری خود را وارد زندگی میشل می کند اما اوضاع به طرز بدی تغییر می کند و...