
"لوئیس بلوم"، جوان پر تلاش و با انگیزهای هست که در پی یافتن یک شغل با بازار داغ خبرنگاری جنایی لس آنجلس آشنا میشود و گروهی از فیلمبردان آزاد را پیدا میکند که از تصادفات، قتل ها، ضرب و شتم ها و... فیلمبرداری میکنند. لوئیس دست به کار میشود و وارد این جامعهی خشن و بی رحم میشود که در آن هر آژیر پلیس میتواند به معنی پول باد آوردهای باشد که با فیلمبرداری از صحنه بدست میاد و...


سریال The Bridge داستانی جنایی ، هیجانی از زمانِ حال را از تنش در مرز بین آمریکا و مکزیک را روایت می کند , ماجرای یک قاضی شناخته شده و معروف که بخاطر قضاوتهای ضد مهاجرتی اش، به قتل رسیده و جنازه اش روی پلِ متصل کننده ی El Paso و Juarez پیدا می شود. حالا «سونیا» با بازی Diane Kruger از پلیس El Paso باید با همکاری «مارکو» با بازی Demian Bichir این قاتل سریالی را که قتل هایش در آمریکا و مکزیک شناخته شده است پیدا کند و...


روزنامه نگار تحقیقاتی جف سفتون عادت کرده که به وسواسهای بیرحمانه برادرش "نیت" بخنده ، خصوصآً آخرین یاوه گوئیش در مورد سریال موفقی که قصد داره بهس صدمه بزنه ، اگرچه وقتی که برادرش به طرز مرموزی غیبش میزنه جف کاملا پارانویای نیت رو جدی میگیره ، و تو فرآینده کشف دنیای زیرزمینی فرقه (اسم سریال) و طرفدارای متعصبش به نظر میاد تنها کسی که میخواد تو تحقیقات بهش کمک کنه ....


داستان حول محور پدری میچرخه که در یک تصادف رانندگی به همراه پسر و همسرش آسیب سختی میبینه بعد از بهوش اومدنش در دو زندگی کاملاً متفاوت بیدار میشه یک روز در زندگی با همسرش که بعد از تصادف پسرشون رو از دست دادن و فردا در زندگی با پسرش که بعد از تصادف همسرش رو از دست دادن و مایکل بریتن با بازی جیسون آیزاک (بازیگر کهنه کار سینما و فیلم های هری پاتر) در حقیقت با دوتا دنیای کاملاً متفاوت روبرو میشه و …


“مارتین” نمی تواند دل پسرش را بدست می آورد . “جیک” لال است و نمیگذارد هیچکس ، حتی پدرش او را لمس کند . اما وقتی در سریال این اتفاق می افتد ، عقده ی فکری و روحی “جیک” نسبت به عدد ۳۱۸ که هیچ توضیحی هم برای آن وجود ندارد ، از طریق اتفاقاتی که در سراسر جهان برای مردم می افتد ، آشکار میشود …


کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه ...