

جیمی نویسنده بریتانیایی جسور و بی پروایی است که به همراه دوستش ادگار در لس آنجلس زندگی می کند و برای نوشتن رمان جدیدش با مشکلات زیادی رو به رو است او که در گذشته زندگی مشترک ناموفقی را تجربه کرده است داشتن چنین روابطی را بی حاصل و فاجعه بار می داند با این حال حضور او درمراسم عروسی معشوقه سابقش و بیان نظراتش درباره او و زندگی مشترک نتایجی بیش از پرت شدن تحقیرآمیز به بیرون از جلسه را برایش به ارمغان می آورد چرا که بیان این سخنان باعث آشنایی او با گرچن می گردد. گرچن زن جوان بدبین لجباز و دو رویی است که در صنعت موسیقی مشغول به فعالیت است و از اینکه هرگز در هیچ رابطه جدی نبوده است کاملا راضی و خوشحال است.بدین ترتیب اخراج از مراسم عروسی باعث آغاز رابطه پیچیده و عجیبی بین جیمی و گرچن می گردد و...

«نِد» ، مرد جوانی است که به دلیل خرید و فروش مواد مخدر به زندان افتاده. وی بعد از مدتی از زندان آزاد می شود و سراغ زندگی ای که داشته می رود. اما این زندگی دستخوش تغییرات بسیاری شده؛ دوست دختر نِد او را ترک کرده و حالا هیچ چیز برای نِد باقی نمانده است. نِد که حالا بیکار و بی خانمان شده، تصمیم می گیرد تا نزد ۳ خواهرش برود تا مدتی را با آنها زندگی کند اما ورود نِد به زندگی خواهرانش مشکلاتی را پدید می آورد و ...

سوزان و هیولاها به خدمت ارتش آمریکا درآمدهاند و حمایت از کشور علیه بیگانگان وظیفه آنها به شمار میرود. اما این بار یک ماموریت جدید و عجیب پیش آمدهاست. با فرا رسیدن شب جشن هالووین تمامی کدوهای تراشیدهشده جان میگیرند و با حمله به مردم شهر سعی بر تسخیر کره زمین دارند اما…


داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...