

داستان سریال از جایی شروع میشود که دکتر پیتر فاراگات در یک آزمایشگاه سری که در قطب شمال واقع شده در حال آزمایش بر روی یک ویروس ناشناس و بسیار خطرناک میباشد ویروسی که میتواند حیات تمام موجودات روی کره زمین را به خطر بیندازد اما به آن ویروس الوده میشود. با رسیدن این خبر به مقامات ارتش آمریکا که از این تحقیقات خبرداشتند آنها تیمی از برترین محققین را که سرپرستی آن بر عهده دکتر آلن فارگات(برادر پیتر) میباشد را به محل آزمایشگاه فرستاده تا جلوی شیوع این ویروس خطرناک را گرفته و راه درمان آنرا پیدا کنند اما با گذشت زمان آنها متوجه میشوند که مسئولین کاملا با آنها صادق نیستند...

اونتاريو. «فيونا» (کريستي) و «گرانت» (پينست) پس از چهل و چهار سال زندگي مشترک حالا بايد از يک ديگر جدا شود. چرا که «فيونا» دچار آلزايمر شده و بايد به آسايشگاه سپرده شود. پس از يک قرنطينه ي سي روزه، وقتي «گرانت» به عيادت «فيونا» مي رود از وضعيت او جا مي خورد: «فيونا» نه فقط او را به جا نمي آورد بلکه علاقه و محبت خود را معطوف ساخته به بيمار ديگري (مورفي) که روي صندلي چرخدار است....

موری یک پری نگهبان مذکر است که سعی دارد به آنابل کمک کند تا به این آرزوی ساده ی خود برسد که پدرش، اولیور که یک راننده ی تاکسی است، نقش اصلی یک تئاتر موزیکال در برادوی را به دست آورد. متاسفانه عصای جادوئی موری خراب شده است، و دو جادوگر بدذات به اسم کلادیا و بوتز نیز گردهمائی پریان را تهدید می کنند...