
چارلز که با فروش ماشين به ثروت انبوهی دست يافته پس از کشته شدن پسرش در يک تصادف و جدايي همسرش از او ، همه شور و نشاط زندگی اش را از دست می دهد . او پس از ازدواج مجدد علاقه اش را به اتومبيل از دست داده و به اسبهای مسابقه علاقمند می شد . در اين دوره زمانی ( دهه ۱۹۳۰ ) مسابقات اسبدوانی در امريکا در کانون توجه مردم قرار دارد . چارلز يک تعليم دهنده اسب به اسم تام را استخدام می کند و تام نيز به اسبی به اسم سيبيکوئيت علاقمند می شود که همه سوارکاران خود را بازنده کرده است در حاليکه از نژادی اصيل است . تام معتقد است که او می تواند در مسابقات پيروز شود و ...

فیلم از صحنههایی از فیلمبرداری فیلم جان مالکوویچ بودن شروع میشود که در آن «چارلی کافمن» (نیکولاس کیج) افسرده مهلت کمی برای تحویل فیلمنامه اقتباسی دزد ارکیده به شرکت کلمبیا پیکچرز دارد. در مقابل چارلی افسرده برادر دوقلوی سرزنده او، «دونالد»، است که در نظر دارد به تأسی از چارلی شروع به نوشتن فلیمنامه کند.

در ایالت کارولینای جنوبی در قرن ۱۸، «بنجامین مارتین» (مل گیبسون) ۷ فرزند دارد. «گابریل» فرزند بزرگ او به نیروی ارتش آمریکا بر خلاف میل و افکار پدرش در مورد جنگ می پیوندد. گابریل پس از زخمی شدن در نبرد به خانه برمی گردد. درجنگ کارولینای جنوبی در سال ۱۷۷۶ دو پسر بنجامین مارتین توسط کت قرمز های ارتش انگلیس کشته می شوند هر چند که بنجامین مخالف جنگ بود مجبور می شود در جنگ شرکت کند و به عنوان فرمانده شبه نظامی ها با انگلیس به به مقابله بپردازد...

چارلی افسر پلیس ساده ای در رود آیلند است که همه مردم او را دست می اندازند. کسی او را جدی نمیگیرد حتا نامزدش تنها پس از ازدواج با او به او خیانت میکند و در حالی که سه پسر حاصل از روابط نامشروع را پیش چارلی میگذارد با مرد کوتوله سیاه پوستی فرار میکند. این اتفاقات موجب نوعی سرخوردگی در چارلی میشود و به مرور زمان شخصیت شیزوفرنی جدید به نام هنکس در وجود او شکل میگیرد. هنکس بر خلاف چارلی شخصیتی شرور از یک پلیس خشن و مردم آزار است. اداره پلیس احساس میکند که چارلی نیاز به مدتی استراحت و سفر دارد از همین رو چارلی را به عنوان اسکورت آیرین به خاطر یک سلسله سوء تفاهمات ارتباطی (با محبوب سابقش)، تا نیویورک اسکورت کند تا در آنجا بازجوئی شود...