
فیلم به سال ۹۲۲ میلادی مربوط میشود. «احمد بن فضلان» (آنتونیو باندراس) از بغداد مرکز خلافت عباسی به سرزمینهای مردمان وحشی و بدوی ساکن مناطق شمال اروپا فرستاده میشود.او به دلیل اشتباهی که که انجام داده به نوعی تبعید محترمانه محکوم شده و به این سفر خطرناک فرستاده شده است.«احمد» و همراهانش به وایکینگها در ساحل رود ولگا بر میخورند و با آنان رابطهای دوستانه برقرار میکنند،ولی پسرکی ...

پس از سقوط يک هواپيما در جنگلي در افريقا، پسري به نام «جرج» در ميان قبيله ي بوکووو گم مي شود تا اين که ميمون سخن گوي انسان نمايي به نام «ايپ» (کليز) او را نجات مي دهد و بزرگش مي کند. «جرج» (فريزر) تبديل به مردي قوي و سرزنده و خوش قلب مي شود. مدتي بعد «جرج» با «اورسلا استن هوپ» (مان) زني که از سن فرانسيسکو به بوکووو آمده و گم شده آشنا مي شود.

در شهرکي که در آن مرد پولدار و صاحب نفوذي به نام «هرود» (هاکمن) همه کاره است، هر سال يک مسابقه ي عجيب هفت تيرکشي برگزار مي شود. دختري به نام «الن» (استون) معروف به «بانو» نيز در اين مسابقه شرکت مي کند. اما در اصل «الن» براي گرفتن انتقام مرگ پدرش - که مارشال ايالتي بوده - از «هرود»، در اين مسابقه شرکت کرده است...