

"جروجیا لاس" یک دختر جوان اهل سیاتل است که درسش در دانشگاه را رها کرده است. او از زندگی خود ناراضی است و همیشه با مادرش (جوی) در تقابل است.او در اولین روز کار موقتش به عنوان منشی بایگانی بر اثر حادثهی افتادن صندلی رویش میمیرد! اما به محض مرگ، او در یک گروه موجودات ترسناک در میآید که کارشان گرفتن روح مردم، درست قبل از مرگ است...

مردي ميلياردر به نام «چارلز مورس» در سفري به آلاسکا از فکر اين که همسرش، «ميکي»(که از او بسيار جوان تر است) و «باب گرين» يک ديگر را دوست دارند، رنج مي برد. تا اين که هواپيماي حامل «چارلز»، «باب» و دستار او «استيون»، در درياچه اي بسيار پرت سقوط مي کند و حالا آنان بايد پاي پياده خود را نجات بدهند...


سريال به يکي از زندانهاي خيلي پيشرفته که سيستم امنيتي قوي داره مربوط ميشه. داستان سریال به فرار زنداني ها مربوط نیست و بيشتر به اتفاقات داخل زندان و ارتباط پرداخته میشه. اين زندان با ديگر زندانها فرق داره چراکه داراي يک قسمتي است بنام E-city که در اين محوطه زندانيان آزادند ولي هر حرکت آنها توسط نگهبان ها کنترل ميشه.