«ویلیام مکیب» در دهه ی ۱۹۶۰ آنارشیست بوده و در پنتاگون بمبی منفجر کرده است. حالا پس از گذشت بیست و سه سال، دو پسرش به لانگ آیلند می روند تا شاید او را که در آن جا پنهان شده پیدا کنند...
راننده ای بنام «هری» به یک شهر کوچک در تگزاس می آید و در آنجا شغلی پیدا می کند و مشغول کار می شود. طی یک آتش سوزی، هری متوجه می شود که بانک محلی بدون هیچ نگهبانی باز مانده است و ...